امینالاسلام تهرانی
چند ماهی است که تغییراتی را میتوان در مواضعِ سیاست خارجی رژیم سعودی دید؛ از چراغ سبز نشان دادن به عادیسازی روابط با دولت دمشق که چند سالی رژیم سعودی به دنبال سرنگونیاش بود تا تلاش برای مذاکره و آشتی با ایران که همواره آن را رقیب منطقهای خود تلقی میکرده است. ظاهر اینطور است که این تغییر مواضع چندان مطابق میلِ همپیمانِ قدیمی حکومتِ سعودی، یعنی آمریکا، نیست و گویا باعث نگرانی این شریک شده است. به نظر میرسد که تحولات منطقه غرب آسیا که مثبت به نظر میرسند، در هفتههای اخیر و عزم کشورهای منطقه برای حلوفصل برخی مناقشات و اختلافنظرها، مقامات و مسئولان کاخ سفید را برای حفظ منافع خود سخت به تکاپو انداخته است.
باید توجه داشت که عربستان از سال 2011 و آغاز جنگ در سوریه تبدیل به یکی از محرکهای اصلی براندازی دولت مرکزی این کشور شد و همچنین باید توجه داشت که حالا این تغییر روش عربستان میتواند تحولی جدی محسوب شود؛ آنهم در خلاف جهت سیاست منطقهای شریکش آمریکا.
چندی پیش خبر آمد که «برت مک گورک»، مشاور عالی «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه، و «آموس هوکشتاین»، هماهنگکننده ویژه ریاست جمهوری آمریکا برای زیرساختهای جهانی و امنیت انرژی، برای گفتوگو با مقامهای سعودی به ریاض سفر کردند. به گفته منابع آگاه، مک گورک و هوکشتاین عالیرتبهترین مقامات کاخ سفید هستند که از زمان تنش اکتبر گذشته (مهرماه 1401) در روابط واشنگتن و ریاض بر سر امتناع سعودیها برای کاهش تولید نفت، به عربستان سفر میکنند.
این منابع آگاه گفتند، سفر این مقامات آمریکایی از سراسیمگی کاخ سفید برای بهبود مناسبات با ریاض حکایت دارد چرا که تلاشهای دیپلماتیک موفقیتآمیز کشورهای منطقه برای پایان دادن به جنگ یمن و روند مثبت بهبود روابط سیاسی همهجانبه عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، برای مسئولان آمریکایی خوشایند نیست.
وزیران امور خارجه ایران و عربستان در واپسین روزهای سال گذشته خورشیدی با حضور همتای چینی خود بیانیهای مشترک را امضا کردند. دو کشور در این بیانیه ضمن توافق برای بازگشایی نمایندگیهای دو کشور در زمان مورد توافق، بر آمادگی خود برای از بین بردن موانع پیشروی گسترش همکاریها تأکید کردند.
باید توجه داشت که اگر نهالِ جوانِ این توافق ثمر دهد، دو ایفاگر اصلی منطقه را بعد از سالها دشمنی نزدیک به هم میکند و همچنین این توافق (با توجه به نقش چین در حصول این توافق) بر حضور فزاینده چین در منطقه تأکید دارد و در نتیجه چالشی جدید و جدی برای آمریکا محسوب میشود. از اینرو احتمال میرود واشنگتن سعی کند چنین تلاشهایی را تضعیف کند. اینطور اعتبار آمریکا به عنوانِ مدعیِ پرسروصدای صلح در منطقه به دلیل فقدان اعتماد به آن به چالش کشیده شده است.
اگر این روند، ادامه یابد ایفاگران بیشتری در منطقه به چین به عنوان یک میانجی خواهند نگریست و اعتماد بیشتری به این کشور نسبت به آمریکا خواهند کرد. این تحول به اعتقاد برخی از کارشناسان برای منطقه مثبت است، زیرا به افزایش دیپلماسی و مذاکره بین رقبای سنتی نیاز دارد و میتواند روابط سرد منطقهای را کمی گرم کند. به هر حال گرم شدن روابط تهران- ریاض خود فینفسه برای آمریکا یک چالش است و حالا که این گرمیِ محتمل با ایفای نقش چین همراه است، نگرانی واشنگتن دوچندان خواهد بود.
با توافق ایران و عربستان احتمالاً معادلات منطقهای تغییر خواهد کرد. روابط ایران با قطر که متحد عربستان است (گرچه چند سالی این دو یک تنش نسبی را تجربه کردند) مدتی است که بسیار خوب شده است. از طرف دیگر، «بشار اسد» قدرت خود را مستحکم کرده و به نظر میرسد عربستان نیز این مسئله را پذیرفته و حاضر شده مجدداً سوریه را به اتحادیه عرب بازگرداند. از سوی دیگر، بهبود روابط ایران و عربستان میتواند روابط ایران را با کویت، پادشاهی اردن، مراکش، مصر و چند کشور عربی آفریقایی بهتر کند. با پایان جنگ یمن نیز (اگر محقق شود)، احتمالاً منطقه یکپارچه شده و از حالت دودستگی خارج شود. به نظر همه این «اگر»ها و «شاید»ها و «احتمال»ها برای به وحشت انداختن آمریکا کافی است.
*منابع در دفتر روزنامه موجود است.