غریبی که غریب نماند
آرش فهیم
«غریب» یکی دیگر از مهمترین فیلمهای چهلویکمین جشنواره فیلم فجر بود. مهم از دو نظر؛ اول اینکه تلاشی است برای غربتزدایی از یک قهرمان غریب و مهجور و مظلوم. شهید محمد بروجردی، یکی از مردان بزرگ تاریخ معاصر ماست که نقش موثری در آزادی استان کردستان از اشغال گروهکهای تروریست و تجزیهطلب داشت. به همین دلیل هم به «مسیح کردستان» مشهور شده است. من قبلا تصور میکردم که دلیل اطلاق این صفت به بروجردی، به خاطر موها و محاسن طلایی اوست که سیمایش را به چهره متداول به حضرت مسیح در تابلوها و فیلمها شبیه کرده است.
اما با دیدن این فیلم میبینیم که بروجردی، منجی و احیاگر بود؛ هم زندهکننده دلهای مرده و هم رهاکننده یک منطقه ارزشمند از ایران از مرگ! این قهرمانِ مسیحوار اما آن طور که بایسته و شایسته بوده، شناخته شده نیست. فیلم «غریب» حداقل این کارکرد را دارد که فتح بابی برای آشنایی و شناخت بیشتر جامعه با این قهرمان ملی است.
اهمیت دوم فیلم هم به خاطر این است که به طور غیرمستقیم، واکنشی است به مسائل امروز جامعه؛ از نفوذ و نفوذیها گرفته تا سلوک مدیریتی و مردمی یک فرمانده و از همه برجستهتر، نزدیک شدن به یک گروهک جنایت پیشه که اتفاقا در ناآرامیهای امسال ایران، حضور و تأثیر داشتند. گروهک موسوم به کومله، که محمدحسین لطیفی در فیلم «غریب» سعی کرده تا به آن نزدیک شود و پرده از ماهیت ضدانسانی آن بردارد. هر چند که وسعت و شدت آدمکشیهای کومله بسیار بیشتر از آن چیزی است که در این فیلم دیدیم، اما همین قدر بازنمایی عملکرد این گروهک هم قابل ستایش است.
فیلم «غریب» از معدود آثار چهل و یکمین جشنواره فجر است که با وجود زمان طولانیاش، حدود دو ساعت و نیم، مخاطب را خسته نمیکند و میتوان از ابتدا تا انتها فیلم را بدون اینکه لحظهای از جهان برساخته در آن فاصله گرفت و به هیجان و خشم آمد و گاهیگریست و برخی اوقات هم خندید.
بازی بابک حمیدیان در نقش بروجردی هم تأثیرگذار و واقعی است و ما میتوانیم محمد بروجردی را در فیلم «غریب» باور کنیم. یک قهرمان واقعی، از جنس مردم که خودش را فدای مردم میکند. هر چند لحظاتی از فیلم هم شعاری است و گاهی دیالوگها زیاد میشود.
«غریب» در بازسازی کردستان در سالهای 58، 59 هم فیلمی پخته و قابل استناد است. این فیلم، مخاطب را به یک سفر تاریخی به یک دوره پرالتهاب و فتنه میبرد.
«غریب» را باید احیاء دوباره محمدحسین لطیفی در کارگردانی فیلم سینمایی دانست. لطیفی پس از ساخت «روز سوم» حدود
15سال است که فیلم سینمایی خوبی نساخته است و این اثر، شروع دوباره این کارگردان کهنهکار هم محسوب میشود.