معیارهای قرآنی سنجش سنتها و آیینهای گذشتگان
آیا تاکنون شده است کسی بخواهد نشانهها و نمادهای بیخردی خویشان خود را فریاد زند؟ اگر شما روزی به دانشگاه رفتید و دانستید هنگام خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی چه اتفاقی میافتد و مثلا ماه مانع نوررسانی خورشید به زمین یا زمین مانع نوررسانی خورشید به ماه میشود، آیا این مطلب اثباتشده علمی را مبنای فکری و رفتاری خود قرار میدهید یا آنکه میآیید برای رهایی خورشید و ماه از چنگال اژدها و یا ماری عظیم، به طرف آسمان تیراندازی میکنید چنانكه در گذشته در ایران انجام میشد و همانند آن در داستانهای سرخپوستی و تیراندازی خرگوش به سمت خورشید آمده است؟!! حال اگر شما بخواهید همان رسم گذشتگان و پیشینیان خود را اجرا کنید و برای رهایی خورشید و ماه، تیراندازی کنید یا با سروصدا و کوبیدن به طبل و مانند آنها بخواهید اژدها را بترسانید، کسانی که به شما مینگرند، آیا شما را آدمی عاقل و عالم و دانا میدانند؟ یا آنکه به حماقت و بیخردی و نادانی شما مینگرند و میخندند؟
معیارهای سنجش سنتها و رفتارهای گذشتگان
قرآن به ما فرمان میدهد تا هرکاری را براساس عقل بسنجیم و سنتها و آیین گذشتگان را براساس معیارهایی چون خرد و دانش و هدایت ارزیابی کرده و براساس آن امتیاز مثبت و ارزشی و یا منفی و ضدارزشی بدهیم. حتی اگر نیازمند اصلاح است و با کوچکترین اصلاحی میتوان آن را ارزشی و مثبت کرد همان کار را بکنیم.
قرآن چند معیار برای سنجش سنتها و آیینهای گذشتگان و پیشینیان داده است که عبارتند از:
1- عقلانی بودن: به این معنا که هر کاری باید در ترازوی عقل سنجیده شود و دانسته شود که آیا مفید و سازنده است یا نه؟ آیا برخاسته از عقلانیت نوری است یا برخاسته از سفاهت و حماقت ظلمانی است؟
2- علمی بودن: به این معنا که آیا در چارچوبهای تفکری و دانشی قرار میگیرد یا آنکه از روی جهالت و نادانی به آن کار اقدام میشود؟
3- هدایتی بودن: از نظر قرآن، آفرینش جهان و انسان برای هدف و غایتی است و کارهایی که انسان انجام میدهد باید در راستای همان اهداف آفرینش از جمله دستیابی به صفات کمالی خداوند از راه عبادت و کسب تقوا و علم یقینی شهودی (ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیات 21 و 282) باشد.
پس اگر کاری برخلاف این غایت و هدف است، کاری بیهوده است که هیچ هدفی در آن نیست.
خداوند در آیه 170 سوره بقره میفرماید: و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید» میگویند: «نه، بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم، پیروی میکنیم.»
آیا هرچند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و به راه صواب نمیرفتهاند باز هم درخور پیروی هستند؟
در این آیه دو معیار خردمندانه و هدایتگرایانه بودن به خوبی بیان شده است. بنابراین آنچه بهعنوان سنت و آیین بدان عادت کردهایم اگر برخاسته از بیخردی و حماقت و یا سفاهت و سبکمغزی باشد یا هیچ هدف و غایت درست و مفیدی نداشته باشد، باید کنار گذاشته شود نه آنکه آن رفتار بیخردانه و حماقتگونه پدران خود را هرساله تکرار کنیم و اینگونه بخواهیم نماد بیخردی و حماقت و سفاهت پدران خود را جار زنیم و خودمان و اجداد و نیاکان خود را رسوای عام و خاص کنیم و مشهور به بیفرهنگی و بیخردی و حماقت و سفاهت شویم؟!
خداوند در آیه دیگر میفرماید: و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید!»، میگویند: «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است!» آیا اگر پدران آنها چیزی نمیدانستند و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی میکنند)؟! (مائده، آیه 104)
در این آیه نیز افزون بر معیار هدایتگرایانه بدون عمل، به علمی بودن آن توجه داده شده است.
پس اگر بخواهیم سنتهایی مثل چهارشنبهسوری را که نمادی از بیهودگی رفتار نیاکان ما است، هرساله تکرار کنیم، خودمان را در برابر جهانیان زیر سوال
بردهایم.