اخبار ویژه
دُم خروس سرویسهای غربی و پادوهای آنها در نقشه مسمومسازی
مرور مجموعه مواضع برخی دولتهای غربی، رسانههای مزدور وابسته، برخی فعالان گروهکهای ورشکسته مقیم خارج و شماری از رسانههای زنجیرهای داخلی، از هماهنگی کامل این شبکه در زمینه فضاسازی مسموم علیه افکار عمومی ایران به بهانه ماجرای مسمومیت دانشآموزان در چند مدرسه خبر میدهد.
آمریکا، انگلیس، آلمان و برخی رسانههای همسو مانند اینترنشنال، بیبیسی، VOA، رادیو فردا، پس از ناکامی گسترده در جریان تدارک اغتشاشات پنج ماه قبل، عملیاتهای میدانی- رسانهای متعددی را به اجرا گذاشتند تا به پروژه شکستخورده اغتشاشات، تنفس مصنوعی داده و آن را احیا کنند.
اتاق فرمان آشوب، حساب ویژهای روی به خدمت گرفتن دانشجویان و دانشآموزان کرده بود و دائما بر تعطیلی و اعتصاب مدارس و دانشگاهها تاکید میکرد که با بیمحلی مطلق در این دو حوزه مواجه شد و حتی بدتر از آن، آمریکا و انگلیس و اسرائیل، با سیلی آبدار در روز 13 آبان (روز دانشآموز و روز ملی مبارزه با استکبار) روبهرو شدند. اما هرچه بود، این ننگ بر پیشانی طراحان و مجریان اغتشاشات ماند که دنبال به تعطیلی کشاندن مدارس و دانشگاهها بودند.
اکنون در حالی که چند ماه از ارتکاب آن ننگ تاریخی توسط فسیلهای سلطنتطلب و منافقین و برخی منافقین متواری (متظاهر به اصلاحطلبی در گذشته) نگذشته که همین طیف به بهانه ماجرای مشکوک و سازماندهیشده مسمومیت برخی دانشآموزان و دانشجویان، ادعا میکنند عناصر مذهبی یا جمهوری اسلامی در پی تعطیلی مدارس از طریق مسمومسازی هستند(!) اما طنز بیشتر ماجرا اینجاست که همین طیف به بهانه اعتراض به ماجرای مسمومیت، مجددا به جاهلیت ارتجاعی چند ماه قبل برگشته و خواستار تعطیلی اعتراضی کلاسهای مدارس و دانشگاهها شدهاند! دم خروس درباره متهمان مسمومسازی از این آشکارتر؟!
نکته مهم این است که شبکه خارجی و داخلی جنگ ترکیبی و آشوب، از وعده و سودای براندازی جمهوری اسلامی در اواخر شهریورماه، به ارتکاب جنایات مشمئزکنندهای مانند مسمومسازی دختران دانشآموز و هراسافکنی رسیدهاند. در گذشته گروهکهای تروریستی مثل منافقین و الاحوازیه و تندر و ریگی و برخی گروههای تکفیری مشابه مثل داعش، در سوابق خود جنایتهای زنجیرهای آشکار و فروختن آن به سرویسهای جاسوسی سیا و موساد و امآیسیکس را دارند اما آن جنایتها موجب رسوایی متهمان و سفارشدهندگان شده و آبروی مدعیان دروغین حقوق بشر را برد. بنابراین در سفارشهای جدیدی که میگیرند- مانند کشتهسازی، مسمومسازی و...- ماموریت دارند کمتر رد پا بگذارند و جنایات مشمئزکننده را به نیروهای مذهبی یا نظام و حاکمیت نسبت دهند.
نکته جالب در این میان مواضع هماهنگ غربیها و پادوهای آنهاست چنانکه جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، با ابراز نگرانی عمیق از مسموم شدن دختران دانشآموزان در ایران، گفت: «دختران کوچکی که به مدرسه میروند، تنها باید نگران یادگیری باشند. آنها نباید برای ایمنی فیزیکی خود نیز نگران باشند». وی گفت: اخباری که از ایران میآید، عمیقا نگرانکننده است. چه چیزی میتواند علت مسمومیت این دختران جوانی که فقط به مدرسه میروند باشد.
در همین حال صدای آمریکا تحلیلی القایی منتشر کرد با عنوان: مسمومیت سریالی یا «کودککشی» در مدارس؛ گمانهزنیها در مورد تحریم مدارس(!)
سایمون شرکلیف سفیر انگلیس هم که دولت متبوعش در سده گذشته سابقه ارتکاب صدها جنایت علیه ملت ایران را دارد، در توئیتی منافقانه نوشت: بهعنوان یک پدر، ابراز همدردی میکنم با همه پدران و مادران ایرانی که نگران فرزندان خودشان در مدرسه هستند بهخاطر مسمومیتهای سریالی که تمامی ندارد.
آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان هم که حکومت متبوعش تامینکننده سلاحهای شیمیایی رژیم صدام برای ارتکاب نسلکشی علیه ملت ایران و عراق بوده، در توئیتی نوشت، «گزارشهای مربوط مسمومیت دختران دانشآموز در ایران تکاندهنده است و دختران ایرانی چه در تهران و چه در اردبیل باید بدون ترس به مدرسه بروند.
عفو بینالملل هم مدعی شده: «دانشآموزان دختر در خط مقدم اعتراضات اخیر ایران برای احقاق حقوق مردم قرار داشتند و بسیاری از آنها شجاعانه از قوانین تبعیضآمیز حجاب اجباری سرپیچی کردند، لذا این حملات نگرانی از افزایش خشونت علیه زنان و دختران برای دفاع از حقوق خود را افزایش میدهد.»
در همین حال و در حالی که انقلاب اسلامی موجب جهش بیسابقه در زمینه تحصیل و ارتقای بانوان ایرانی شد و به سرکوب و تحقیر و بهرهکشی جنسیتی رژیم پهلوی پایان داد، شبکه «ایران اینترنشنال» بازوی رسمی سرویس موساد تحلیلهایی منتشر کرده با این مضمون: ترور بیولوژیکی دختران محصل در ایران، فروغلتیدن جمهوری اسلامی به ورطه تاریک جنایت. خبرهایی درباره اقدامات زهرآلود حکومت جمهوری اسلامی به گوش میرسد؛ مسموم کردن دختران دانشآموز در شهرهای مختلف ایران. به احتمال فراوان حکومت جمهوری اسلامی پشت این حملات است. به نظر میرسد در شهر قم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پشت مسموم کردن دختران جوان باشد. تحلیلگران مستقل این اقدام را «عامدانه» خواندند، برای مجبور و ناچار کردن خانوادهها به نفرستادن دخترانشان به مدرسه.
نگاهی به گزارشهای منتشرشده نشان میدهد ایران هرگز از نقض حقوق بشر دست نکشیده. روشن است که چیدن چنین نقشههای شیطانی و متوسل شدن جمهوری اسلامی به آنها، برای آن است که نسل جوان و خوشفکر ایران را از رفتن به مدارس و دانشگاهها بازدارد.
اینترنشنال و بیبیسی و صدای آمریکا همزمان، اظهارات مسموم عبدالحمید اسماعیلزهی امام جماعت مسجد مکی زاهدان و متهم به سرکوب حقوق زنان در چند دهه گذشته را باز نشر دادند که ضمن اتهامافکنی (به تبعیت از رژیمهای تروریست غربی) گفته است: مسمومیت دختران دانشآموز ادامه سرکوب اعتراضات است. بسیاری بر این نظرند و شاید همین به واقعیت نزدیک است که این نوعی سرکوب اعتراضات است. این دختران در مدارسشان اعتراض کردند و حالا جریانی با مسمومیت آنها را هدف گرفته است.
با وجود همه این فضاسازیهای مسموم، توئیتهای چندماه قبل برخی فعالان گروهکهای تروریست و جنایتکار در فضای مجازی، از سوی کارشناسان زیر ذرهبین قرار گرفته است؛ توئیتهایی که در اوج اغتشاشات و به توهم پایان کار نظام، خواستار انجام خرابکاری و آدم کشی و جنایت شده نام آن را هم خرابکاری شرافتمندانه(!) گذاشته بودند؛ خرابکاریهایی که قرار بود انجام شود و به نظام نسبت داده شود. مانند جنایتی که داعش در شاهچراغ مرتکب شد و بلافاصله شبکه رسانهای عنکبوتی مدعی شد «کار خودشونه»!
آنچه در این میان، از همه شکبرانگیزتر و خائنانه است و حتما میتواند سرنخی مهم برای کشف متهمان عملیات شوم مسمومسازی و فضاسازی مبتنی بر آن باشد، مواضع برخی عناصر غربگرای مدعی اصلاحات است که در جریان جنایت و آدمکشی و خرابکاریهای اغتشاشات، سرگرم توجیه و مالهکشی اشرار اغتشاشگر بودند و نام اعتراض مدنی بر آن جنایات میگذاشتند. حالا همان تطهیرکنندگان رقیقالقلب شده و این بار جنایات فاقد رد پا را به نیروهای مذهبی و نظام نسبت میدهند.
در این زمینه عباس عبدی در روزنامه اعتماد، ضمن اتهامافکنی و فرار به جلو مدعی شد: شعار زن، زندگی، آزادی اثرات خود را بر جامعه گذاشته و مقاومت بیفایده است. عملکرد نواصولگرایان در ماجرای مسمومیت دانشآموزان تلاش برای بازگشت به عصر جاهلیت است. به نظر میرسد که ماجرا از همان روز اول روشن بوده و هیچ عقل سلیمی باور نمیکند که دستگاههای انتظامی و امنیتی ما آنهم در شهری چون قم نتوانسته باشند ماجرا را کشف کنند یا حداقل سرنخی از آن به دست آورده باشند، بهویژه اینکه در عمدی و سازماندهیشده بودن این اتفاق بهدلیل تکرار آن، هم در قم و هم در چند شهر دیگر، هیچ شک و شبههای وجود ندارد. اگر هم ارادهای به رسیدگی نباشد همه نهادهای با ربط و بیربط وارد ماجرا میشوند که پیگیری کنند. اینها نشانه آخرین تلاشهای مذبوحانه این جماعت در برابر خواست مردم است و به طور قطع شعار زن، زندگی، آزادی اثرات خود را بر جامعه رو به رشد ایران برجای گذاشته است و مقاومت بیفایده است. مشکل اصلی سکوتی است که در برابر این اتفاقات رخ داده است.
شرق هم به قلم عباس آخوندی (وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی/ متهم تورم 700 درصدی مسکن) نوشت: بیگمان آنچه در مدارس قم و سپس سایر شهرستانها با مسموم کردن دخترکان معصوم به وقوع پیوست از جنبه انسانی جنایت و از جنبه حکمروایی فاجعه بود. هرچند تا روشنشدن موضوع نمیتوان هیچ گروه و جریانی را محکوم کرد لیکن، کسانی که اندک آشنایی با مسئلههای سیاسی و امنیتی داشته باشند بهراحتی میتوانند تشخیص دهند که چنین اقدامهایی نخست آنکه سازمانیافته هستند و بهصورت اتفاقی و فردی رخ نمیدهند و دیگر آنکه با توجه به تکرار و به درازاکشیدهشدن آنها، قاعدتا اشخاصی در درون سیستم با عاملان آنها همدست میباشند. و گرنه، کشف سریع سازمان آنان برای دولت کار سخت و طاقتفرسایی نیست... نکته مهمی که در این هیاهو مورد غفلت قرار میگیرد، بنیان اندیشهای است که اینگونه اقدامها را برای عاملان آن زیبا و یا حتی عبادت و به مثابه امر به معروف و نهی از منکر ترسیم میکند. و همچنان در جامعه ایران نه تنها مشروعیت دارند که مبنای مشروعیت هستند و همهروزه از سوی رسانه ملی و دولت رسمی مورد تایید و ترویج قرار میگیرند. تا این بنیانها شناسایی و برچیده نشوند، این جریان هر روز به شکلی نمود پیدا میکنند. آنچه که ما در جریان فاجعه مدارس شاهدیم با رفتار خوارج تفاوت چندانی ندارد. به قول شهید مطهری خوارج حامل یک شیوه تفکرند و ربطی به جهان اهل سنت ندارند. چهبسا ما شیعه خارجی داریم. یعنی کسانی «ممکن است شیعه باشند و طبیعتا خارجی... آیا دولت هیچ اندیشیده است که آثار مخرب این اتفاق بر روح و روان فرزندان و پدران و مادران ایران تا چه حد است؟ و یکروز تعلل و یا تاخیر چه آثار غیر قابل جبرانی دارد؟
چنان که در هر دو تحلیل القایی اخیر دیده میشود، تلاش مشکوک برای برداشتن انگشت اتهام از گروهکهای تروریستی و سرویسهای جاسوسی مصمم به ویرانی و تضعیف اقتدار (با سوابق ممتد جنایت) و متهم کردن نظام و نیروهای مذهبی آن هم بدون ارائه هیچ سندی است.
یادآور میشود برخی دولتها و سرویسهای غربی، ید طولایی در ارتکاب جنایت و فرافکنی آن دارند که جنایات شیمیایی گروهکهای تکفیری مزدور در سوریه و ضمنا متهم کردن دولت سوریه از آن جمله است. سیا و موساد همچنین ترورهای بیولوژیک بسیاری را مرتکب شدهاند.
سوژه اغتشاش ته کشید سراغ پروژه مسمومسازی رفتند
با بررسی طرفهایی که از ماجرای مسمومیتهای مشکوک سود میبرند یا زیان میبینند، میتوان فهمید که غرب و گروهکهای وابسته پشتسر این ماجرا حضور دارند.
در اینباره روزنامه همشهری با اشاره به تکرار برخی موارد مشابه نوشت: پشتپرده این مسمومیت مشکوک چیست؟ هرچند پاسخ به این سوال نزد نهادهای امنیتی است، اما برای گمانهزنی کافی است برنده و بازنده این خرابکاری شبکهای بررسی شود.
بیش از یک سال است جریان فحشا تلاش میکند از دختران نوجوان در مدارس یارگیری کند و البته هر بار نیز ناکام میماند. در ایام اغتشاش نیز تلاش کردند از هیجان نوجوانی مدارس دخترانه بهره بگیرند که به جز معدود مواردی دست خالی برگشتند. حتی در موضوع کشتهسازیهای اخیر نیز عمده مصادیقشان دختران نوجوان بودند که بعدا نمونههای کذب آن افشا شد و بیآبرو شدند. یک نمونه از این دروغها آرمیتا عباسی، با این مقدمه تمرکز مجدد بر مدارس دخترانه ادامه همان پروژه فرهنگی-امنیتی نیست؟
بعد از ناکامی اغتشاشات جریان مزدور غربی-عربی- عبری تلاش کردند با تنفس مصنوعی این اعتراضات را زنده نگه دارند. یک روز به برف و ترافیک متوسل شدند و یک روز آلودگی هوا و اخیراً هم تمام قوا در بازار مکاره دلار حاضر است و در واپسین روزها نیز ماجرای یوزپلنگ ایرانی را بهانه کردند.
این تنفس مصنوعی را در کنار تلاش همهجانبه برای ایجاد اغتشاش و فراخوانهای خیابانی این روزها به بهانه مسمومیتها قرار دهید.
با این توضیح آیا دور از واقعیت است که جریان مزدور پهلوی-رجوی عامل اصلی این مسمومیت باشد؟
آدمکشی به نام مریم رجوی نخستین نفری بود که چند هفته قبل درحالی که هنوز مسمومیتها به تهران نرسیده بود در توئیتی به پایتخت رسیدن مسمومیتها را اعلام کرد و جاهلانه این پروژه دستساز را لو داد. وی در بیانیهای درخواست تجمع خیابانی هم داد.
این در حالی است که مردم ما هنوز ترور کودکان و نوجوانان مظلوم شهرهای ایران را در دهه 60 فراموش نکردهاند.
این روزها رسانههای وابسته به شبکه ریاض-لندن، مجددا پروژه کارخودشونه را کلید زدهاند. اما کافی است سابقه کارخودشونه را مرور کنیم. نمونه آشکار آن عملیات تروریستی شاهچراغ بود. در روز روشن آدم کشتند و بعد هم گفتند کار خودشونه.
در ماجرای ایذه نیز جریان تروریستی وطنی به میان مردم رفتند و آدم کشتند و در رسانههایشان بهم تبریک گفتند؛ البته وقتی متوجه کودکی در میان کشته شدهها شدند به طمع تبلیغات جعلی تبریکشان را پس گرفتند و گفتند کار خودشونه.
همه اینها به کنار؛ حداقل 40 کشتهسازی دروغین راه انداختند که عمده آنها یا زنده بودند یا توسط نزدیکانشان مشخص شد به مرگ طبیعی یا حوادثی غیر اغتشاشات مردهاند.
جمعی از اینها نیز مثل مهسا موگوئی، مینو مجیدی، حنانه کیا، فرشته احمدی و اسماعیل مولودی نیز مشخص شد توسط ضدانقلاب کشته شدند و باز گفتند کار خودشونه. ربع پهلوی خائن که چند دهه است با پول دزدی و به سرقت رفته از مردم ایران در غرب نفس میکشد، در مصاحبهای صریحاً اعلام کرد باید ایران تحت تحریمهای سهمگین اقتصادی و مضاعف قرار بگیرد تا مقدمه اعتراض مردم شود. همین حرف را پیشتر مسیح علینژاد مطرح کرده بود. جریان شیادی که برای یارگیری حاضر است زندگی مردم سخت و سختتر شود آیا بعید است با هدف ایجاد اعتراض و یارگیری، عامل مسمومیت در مدارس دخترانه باشد؟ اما سوی دیگر این میدان کیست؟ جمهوری اسلامی. کشوری که امروز 60 درصد دانشجویان آن دخترند و یک سوم هیأت علمی دانشگاههای آن را بانوان تشکیل میدهند. از جایگاه زنان در ورزش و پیشرفتهای علمی و شغلی و مناصب مدیریتی و غیره نیز بگذریم. آیا چنین کشوری میتواند مخالف مدرسه رفتن دختران باشد؟