«مردمسالاری» به جای «دلالسالاری» در فوتبال(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
اوایل هفته گذشته و پیش از برگزاری جلسه هیئترئیسه، رئیس محترم فدراسیون فوتبال اظهاراتی درباره سرمربی آینده تیم ملی داشت که حتما علاقهمندان به ورزش و خاصه فوتبال از جزئیات آن با اطلاع هستند. طبق گفته ایشان، سرمربی تیم ملی ایران تا آخرین روزهای سال حتما انتخاب خواهد شد، چرا که این تیم دو بازی دوستانه در Fifa Day فروردین ماه دارد و امیدواریم با انتخاب یک مربی شایسته و کاردان، روزهای خوب و روشنی در پیشرو داشته باشد.
البته آقای تاج چند روز بعد در نشست هفتگی اعضای کارگروه ورزش حزب مؤتلفه اسلامی بر این نکته تاکید کرد که ترجیح فدراسیون بر استفاده از یک مربی ایرانی شاخص است به شرط آنکه مربی مورد نظر بتواند نظم و انضباط را به صورت کامل در تیم ملی پیاده کند.
با تمام این تفاسیر در صحبتهای قبلی رئیس فدراسیون فوتبال (پیش از برگزاری جلسه هیئترئیسه) یک نکته مهم وجود داشت که توجه ما را به خود جلب کرد؛ آن نکته آنجا بود که ایشان در بحث مربی داخلی و خارجی گفت: «مردم به مربی خارجی رأی دادند...» و بنابراین چون «مردم» چنین رأی و نظری داشتند، تلاش فدراسیون به آن سمت است که از گزینه خارجی برای سرمربیگری تیم ملی استفاده کند. البته ایشان درباره مسائل و مشکلات پرداخت دستمزد مربیان خارجی که ناشی از تحریمهای ظالمانه و ضدبشری نظام سلطه علیه ایران است، هم سخن به میان آورد، با این قید که اگر از این نظر مشکلاتی دامنگیر فوتبال ما نشود (چنانکه پیش از این شده است)، از مربی خارجی برای رهبری تیم ملی استفاده میکنیم.
آن نکته مورد توجه و مثبت (که انشاءالله صادقانه مطرح شده باشد) این است که ایشان علت چرخش فدراسیون به سوی مربی خارجی را «رای و نظر مردم» اعلام کرده و این به گمان ما کلیدیترین و ریشهایترین بحثی است که درباره ورزش ما وجود دارد. «مردم»! عنصر و موضوعی که هر جا و در هر حوزه و عرصهای، از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اجتماع و بالاخره ورزش، به «راستی»- و نه فریبکارانه- در اولویت بوده و مصالح و منافع آنان را در نظر گرفتهاند و هر منفعت و مصلحت دیگری در برابر آن نادیده گرفته شده، با پشتیبانی و حمایت آنها روبهراه و بسامان بوده است.
در ورزش هم قاعده همین است. اگر چرخ ورزش به سمت پاسخگویی به خواستههای منطقی و مطالبات مقبول مردم حرکت کند و به ویژه مسئولان و مدیران، در برنامهریزیها و تصمیمات و عمل و اقدام خود، «مردم» را در اولویت قرار دهند و در پی تحقق عملی خواستههای آنها و شاد کردن دل ایشان باشند، بدون شک ورزش در مسیر پیشرفت، سرعت و توفیقات بیشتری خواهد داشت. صد افسوس که واقعیت، چیز دیگری را نشان میدهد. صرف نظر از نیات درونی که هر مدیر و مسئولی برای خود دارد، در بسیاری از اوقات - و مثلا در همین فوتبال - آنقدر که مصلحت این باند و آن جناح و همشهری و خویش و قوم و منافع نامشروع جریانات زیادهخواه و دلالی افسارگسیخته و مخرب لحاظ میشود و مسئولان با ساز و خواست این عناصر فرصتطلب و جریانات ضد مردم و ورزش و منافع ملی، سیاستها و رفتار خود را تنظیم میکنند، نسبت به خواستهها و مطالبات صاحبان اصلی ورزش یعنی«مردم»، بیتوجه هستند.
راستی، ماجرا آن است که ما در ورزش خود دو جریان و دیدگاه بیشتر نداریم (البته تقریبا در همهجا همین طور است، اما در اینجا بحث ما ورزش است): دیدگاهی که «ورزشی» است، از بطن و متن ورزش جوشیده ولاجرم به طور طبیعی و منطقی ورزش را متعلق به «مردم» میداند و یکسره میخواهد که آن را در خدمت منافع ملی و تحقق اهداف و آرمانهای ملی قرار دهد و جریان و دیدگاهی که به ورزش هم مثل هر چیز دیگری(اقتصاد و فرهنگ و هنر و آموزش و دانشگاه و کنکور و...) به مثابه «طعمه» مینگرد و تنها چیزی که از آن میفهمد و دنبال میکند «کسب منفعت هرچه بیشتر» است. حالا این مدیران و مسئولان کشور هستند که باید راه و مسیر و هدف اقدامات خود را تعیین و مشخص کنند: منافع ملی و مردمی و یا منافع نامشروع جریانات انگل و منفعتجو.
این است که میگوییم نکته مهم و یا شاید مهمترین نکتهای که در اظهارات رئیسفدراسیون فوتبال وجود داشت، اشاره ایشان به تاثیر تعیینکننده «رای و نظر» مردم درباره ملیت مربی تیم ملی است. این حرف یعنی اینکه برای فدراسیون فوتبال در برنامهها و تصمیمات، فراتر از هر نظر و ایده و پیشنهادی، نظر مردم و انتظارات آنها اهمیت دارد.
ما که به سهم خود امیدواریم چنین باشد و در ورزش- علیالخصوص رشتهای مثل فوتبال که سالهاست جریانات منفعتجو دستهای آلوده خود را روی حلقوم آن گذاشته و زالو صفت خونش را میمکند- رأی و نظر مردم ملاک و معیار همه تصمیمات و اقدامات باشد.