kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۸۱۹
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۱

شـعر شعور

 

مهدی جبرائیلی تبریزی
شعر انقلاب اسلامی یکی از ابزارهای اصلی انتقال پیام امام خمینی (ره) به مردم بود و به موازات سیر تحولات نهضت، گام به گام توانست به پیش برود و در عرصه گفتمانی و تولید ادبیات انقلابی، در خط مقدم مبارزه با پهلوی قرار بگیرد.
شعر انقلاب را نباید از خود انقلاب تفکیک کرد و همین‌طور ریشه‌هایش را. اگر خود انقلاب از پشتوانه دینی و ایمانی برخوردار است، شعر انقلاب هم ریشه در دیانت و باورمندی دارد با تمام مولفه‌ها و شرایطش.
شعری است که تناسب و پیوند ذاتی با انقلاب دارد. تاریخ شعر انقلاب همان تاریخ انقلاب است همان‌طور که خاستگاه‌ها، ریشه‌ها، مولفه‌ها، آرمان‌ها، اهداف و ....
زبان یک ملت انقلابی و شرح حال یک امت واحده است. طنین فریاد ملتی است بر ضد ظلم انباشته و فزاینده تاریخی. فریاد درد مردم است.
شعر انقلاب گلگشتی است در کوچه‌باغ همدلی‌ها و هم‌آوایی‌ها. سرود یکی بودن‌ها و برای هم و با هم بودن‌ها.
براساس داده‌های تاریخی و عینی، شعر در انتقال مفاهیم، تهییج و ترغیب مردم به مبارزه، آگاهی‌بخشی و دمیدن روح حماسه و شهادت‌طلبی از بدو نهضت تا دفاع مقدس و پس از آن، تأثیر بسیار زیادی داشته است.
این تاثیر غیر از عنصر ذاتی تهییج‌کنندگی شعر، ریشه در جایگاه شعر در سابقه فرهنگی ایرانیان به ویژه شعر حماسی و پهلوانی با مضمون دینی دارد.
شعر انقلاب از فطرت توحیدی سرچشمه گرفت و شعارها از شعور برخاستند. شعر انقلاب، طنین تعهد و شعور است. شعر پایداری، پایایی و پویایی است. شعر قله‌ها است و اعماق. شعری با درون مایه حکمی و تکاملی.
هویت و بازگشت به خویش
هویت عنصر بنیادین فرهنگ است. دوگانه باستانگرایی و مدرنیسم عصر پهلوی به بروز شکاف ها و تعارضات فرهنگی درجامعه ایران منجر شدند. با ظهور تجددگرایی و مدرنیسم، به دلیل توجه و پرداختن بیش از حد ایرانیان به ظواهر تمدن جدید(تمدن غرب) سرانجام در میان عناصر این هویت(به ویژه در میان دو عنصر عمده دینی و ملیت) شکاف ایجاد شد و در این مدت، بیش ازهر چیز سیاست‌های تجددگرایانه مبتنی بر ترویج الگوهای باستانی ایران و افراط در تقلید از ظواهر نوین غرب، در ایجاد این بحران موثر بودند؛ چنان که می توان ادعا کرد انقلاب اسلامی 1357 در ایران، در واقع واکنش به این بحران هویت بود.
وقوع انقلاب اسلامی سبب ایجاد انشقاق شد، چرا که انقلاب ما با توجه به سرشت ایدئولوژیکش می‌خواست به پاره‌ای از سنت‌ها بازگردد ، اما آبشخور ادبیات متداول، مدرنیت بود. بدین صورت شعر انقلاب، آوای شعور ملتی است که از دوری هویت تاریخی خود رنج می‌برد و آن را تاب نمی‌آورد. شعر انقلاب هویت‌ساز و هویت‌پرداز است.
انقلاب اگر دگرگونی اجتماعی بنیادی است، شعر انقلاب هم از چنین شاخصه‌ای برخوردار است. انقلاب اسلامی بازگشت به اصل خویش است، بازکاوی و بازیابی اصالت‌ها و سنت های اصیل. و شعر انقلاب شعر بازسرایی شعائر است. شعر هویت است. خودباختگی و دگرشیفتگی درد بزرگ جوامع اسلامی است که آثار جبران‌ناپذیر استعماری و استثماری آن غیرقابل انکار است و شاعر انقلابی نسبت به هویت فرهنگی و معرفتی ملت و امت خویش دغدغه‌مندانه می‌سراید. پیشران و پیشرو است و هویت استحاله‌شده ملت خود را فریاد می‌زند.
صورت‌بندی شعر انقلاب اسلامی از گفتمان و شاخصه‌های هویت انقلابی است. البته این صیرورت از یک طرف در بستر ارزش ها و هنجارها بود و از طرف دیگر گریز از ارتجاع و تحجر مدرن. پس نمی‌توانست نسبت به میراث کهن فرهنگ ایرانی- اسلامی موضع تهاجمی داشته باشد. شعر انقلاب در عین صیانت از تراث تاریخی خود، افقهای بلند تعالی و تمدنی را هم پیش رو داشت.
ايدئولوژيك
شعر انقلاب، ايدئولوژيك و مكتبي است. به اين معني كه به حقايقي در اين جهان باور و اعتقاد دارد و در نگريستن به جهان، مباني ديني و ارزش‌هاي الهي را در نظر مي‌گيرد. منطق اخلاق‌مدار، نگاه‌ اميدوارانه و منظر انساني و جهاني از مختصات شعر انقلاب اسلامي است. چون خود انقلاب اسلامی رویکردی این چنینی داشت و دارد.
شعر انقلاب عرفانی، حماسی، اجتماعی، سیاسی، اعتراضی، تحول‌آفرین و تکامل‌گراست.
اگر در شعر انقلاب سخن از وطن می‌رود، شاعر روایت دینی و اعتقادی از آن دارد. وطن‌دوستی ریشه در اعتقادات ما دارد. حتی قاعده فقهی برای آن تاسیس شده و چه‌بسا دفاع از وطن واجب عینی باشد. پس نگاه ناسیونالیستی و ملی-گرایی تفرقه‌انداز هیچ جایگاهی در شعر انقلابی ندارد. شاعر انقلابی افق های تمدنی و امتی در پیش‌ روی خود قرار می‌دهد و جامعه را به آن سوی فرا می‌خواند.
عدالت‌خواهي‌
برقراری عدالت شعار محوری انقلاب بود و قیام علیه ناهنجاري‌ها، نابساماني‌ها و بي‌عدالتي‌هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در جامعه و جهان و هرگونه تبعيض و استبداد انگیزه مقدس انقلابی‌ها بود.
از این رو جان‌مایه شعر انقلابی عدالت‌خواهي‌ و آرمان‌گرایی است. شعر را باید پژواک روح جمعی و آرزوهای ملی یک جامعه دانست. پس شعر انقلاب طنین عدالت است.
انقلاب حجتی است بر حجت کبرای الهی. شاعر انقلابی باید به عهد خویش در اتمام این حجت وفا کند.
انتظار
شاعر انقلابی، وقوع انقلاب را پایان تکلیف نمی‌داند بلکه فجری می‌انگارد بر طلوع طلعت مه عالم‌تاب. انقلاب اسلامی ستاره‌ای است که در روشنایش همگان به سوی نور خدا سیر می‌کنند و شاعر انقلابی با چلچراغ شعر ، نور فطرت را در جان‌های غفلت‌زده روشن می‌کند تا از سراپرده ظلمت غفلت خارج شوند و آن لحظه ظهور خواهد بود.
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا ای کرامت بهار
در رهت به انتظار صف به صف نشسته‌اند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
(علیرضا قزوه)
پیوند حماسه و عرفان
تجلی حماسه در ادبیات نظم و نثر ایرانی- اسلامی سابقه طولانی دارد. یکی از راهبردهای فرماندهان نظامی و حاکمان استفاده و استمداد از این گونه شعر برای تهییج و تشجیع رزمندگان در برابر دشمنان بوده است. اما هنر بزرگ انقلاب اسلامی این بود که میدان‌ حماسه را از خلسه عرفان تفکیک نکرد. عاشورا مکتب این نوع قرائت از انقلابی‌گری است.
اگر دفاع از وطن به عنوان أم‌القرای تشیع مقدس است، شعر آن هم مقدس خواهد بود و شاعر مجاهد «فی سبیل‌الله». چرا که در این شعر اعتقادات و باورهای مجاهدان و مدافعان به نظم درآمده و آنان را به دفاع ترغیب می‌کند. شعر انقلاب از خشم و خروش مقدس سخن می‌گوید. پس رنگ تقدس می‌گیرد.
شعر انقلاب آمیخته‌اي از عشق، عرفان و حماسه با خشم، خروش و مقاومت است.
آغاز شد حماسه بی‌انتهاي ما
پیچید در زمانه، طنین صداي ما
آنک، نگاه کن که ز خون نقش بسته است
بر اوج قلّه‌هاي خطر، جاي پاي ما
(قیصر امین‌پور)
محتوا
محتواي ادبيات انقلاب اسلامي با توجه به ماهیت آن، ایجاب می‌کرد که مضامين اسلامي و قرآني و اشارات عرفاني در آن پربسامد باشد.
در اين ميان، نگاه حماسي به مذهب، به‌خصوص حادثه بزرگ عاشورا، جايگاه ويژه‌اي در منظومه فكري اين ادبيات احراز مي‌كند. مضاميني چون انتظار، موعودگرايي، وحدت اسلامي، شهادت و... نيز از درون‌مايه‌هاي رايج اين ادبيات است.
شعر انقلاب غالبا حساسیت ویژه‌ای نسبت به محتوا دارد. محتوای این گونه شعر، ارزش‌ها و هنجارهای دینی و اعتقادی است که در فرایند انقلاب بازگو شده‌اند. یکی از الگوهای محتوایی شعر انقلابی، شعارهای انقلابی است. مفاهیمی مانند استقلال و آزادی. این مفاهیم ریشه در فقه شیعه دارند و توسط فقیهی مجاهد و انقلابی بازتولید و تئوریزه شده‌اند.
هرچند که قالب به زیبایی و شیوایی شعر می‌افزاید اما شعر انقلاب به فرم‌ها و قالب‌ها حساسیت ندارد. اما باید محتوا را مهم شمرد. محتوا از حکمت و معنویت نباید خالی باشد و گرنه به سمت هزل و هجو و هذیان انحراف پیدا می‌کند. و چقدر این در سقوط و هبوط فرد و جامعه نقش دارد!
نقطه‌ شروع سقوط انسان فاصله گرفتن از عقلانیت است. گفتمان شعری که برآمده از بطن فرهنگ دینی و انقلابی و مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و قرآنی بود، نمی‌توانست از چارچوب عقلانیت خارج شود.
همین مولفه معرفت‌شناسانه شعر انقلاب، منجر به یک نوزایش ادبی و رستاخیز فرهنگی شد که در نهایت موجب بیداری جامعه‌ از خواب گران غفلت می‌شود.
جنس اشعار امثال سیدحسن حسینی، قیصر امین‌پور و طاهره صفارزاده(شاعر«بیداری» و «اندیشه») از این جوهره هستند.
از این حیث، بنیان شعر انقلاب اسلامی بر «تفکر عقلانی و وحیانی» ابتناء یافته و بصیرت‌بخش است.