استراتژیست محبوب
سعید علامیان
حاج قاسم طراح بود و حرف نو داشت. بر جغرافیای منطقه مسلط بود. به عراق که میرفت، متر به متر منطقهای را که میخواست در ارتباط با آن منطقه تصمیمگیری کند، خودش شناسایی کرده بود. هر نقطهای از عراق و سوریه و لبنان را میگفتیم، او اشراف تاریخی و جغرافیایی داشت. بنابراین، حرف سردار سلیمانی را میخریدند. همه منتظر بودند ببینند سلیمانی چه میگوید؛ چون به دانش و اطلاعات او ایمان داشتند. اگر در عراق حرفی میزد، همه جناحهای عراق تبعیت میکردند.
توی جلسهای، بحث درباره چند منطقه بود. ابتدا مسئول مربوط به آن منطقه گزارش میداد. گاهی میدیدم اطلاعات او از آن مسئول که باید بر منطقه اشراف داشته باشد، بیشتر است. اگر در جایی میخواست عملیات شود، متر به مترش را میشناخت؛ فکر میکردی یک سوری روی زمین دارد حرف میزند.
مشاورین که صحبت میکردند و خبرهایی میدادند، همه را میدانست.
بارها آگاهی اطلاعاتی حاجقاسم را در جلسات دیدم. وقتی میخواست در روستاهای اطراف حلب عملیات شود، یکی از فرماندهان، روی نقشه گزارش میداد.
حاجقاسم میگفت «نه. اینطور که شما میگویید، نیست؛ فلانجا را نگفتید.»؛ یا میگفت «آنجا که شما میگویید، عقبتر یا جلوتر است.»
برای عملیات آزادسازی سعدیه و جلولا1، به کردستان عراق رفتیم. نیروهای ارتش عراق، حشدالشعبی، عصائب، کتائب، گروههای متعدد و نیروهای کرد اقلیم کردستان، سنی و شیعه، همه آماده بودند.
هواپیماهای ارتش ما هم شرکت داشتند. عملیات، صبح شروع شد و ظهر با شکست داعش تمام شد. این اولین عملیاتی بود که در نیروی قدس حضور داشتم. توی ذهنم، عملیاتهای زمان جنگ بود؛ اینجا در یک نصف روز تمام شد.2 آنجا میدیدم که سردار سلیمانی، توی دل همه آنها جا دارد. هر چه سلیمانی میگوید، قبول میکنند و برایش احترام قائلاند. او را به عنوان فرمانده خودشان قبول دارند. توی جلسه عملیاتی هم او مسائل را جمعبندی میکرد و مدیریت جلسه در دست او بود.
جلسههایی هم با سران اقلیم کردستان بود. پیش از آنکه داعش به کردستان عراق حمله کند، سردار سلیمانی به رؤسای کردستان گفته بود تنها جایی که از شما حمایت میکند، ایران است. آنها آن روز با جمهوری اسلامی همراهی نکردند. تصور میکردند تروریستها که سردستهشان آمریکاست، کاری به کردها ندارند.
سلیمانی به رؤسای کردستان هشدار داده بود که برای آمریکا، عرب و کرد و سنی و شیعه فرق ندارد؛ به شما هم حمله میکند؛ دشمن را میشناخت.
آنها باور نمیکردند. بعداً دیدند که داعشِ تحت حمایت آمریکا، به کردستان هم حمله کرد؛ که دیگر دست به دامن جمهوری اسلامی و
حاجقاسم شدند.
همان روزها، مصاحبهای از مسعود بارزانی
ـ رئیس سابق اقلیم کردستان عراق ـ دیدم که نقش قاسم سلیمانی در جلوگیری از سقوط اربیل را بازگو کرده و اینطور گفته بود3:
ـ داعش به دروازههای اربیل رسیده بود و بیم آن میرفت که شهر بهزودی اشغال شود. من پس از حمله داعش، با آمریکاییها، ترکها، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم. همه مقامهای این کشورها در جواب گفتند که فعلاً هیچ کمکی نمیتوانند بکنند. فوری با مقامهای ایرانی تماس گرفتم و به آنها صریحاً گفتم که «شهر در حال سقوط است؛ اگر نمیتوانید کمکی کنید، ما شهر را تخلیه کنیم.»
مقامهای ایرانی، فوری شماره تماس قاسم سلیمانی را به من دادند و گفتند «حاجقاسم، نماینده تامالاختیار ماست.» فوری با سلیمانی تماس گرفتم و اوضاع را دقیق شرح دادم.
حاجقاسم به من گفت «فردا، بعد از نماز صبح، در اربیل هستم.» به او گفتم «فردا دیر است. همین حالا بیایید.» حاجی گفت «کاکمسعود، فقط امشب شهر را نگه دار.» فردا صبح، حاجقاسم در فرودگاه اربیل بود.
به استقبالش رفتم. همزمان، کمکهای تسلیحاتی ایران هم رسید. قاسم سلیمانی با پنجاه شصت نفر از نیروهای مخصوصش آمده بود.
آنها سریعاً به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی دوباره کردند، و در چند ساعت، ورق به نفع ما برگشت. ما بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم «چطور شد شما که در حال فتح اربیل بودید، یکباره عقب نشستید؟» اسیر داعشی به ما گفت «نفوذیهای ما در اربیل، به ما خبر دادند قاسم سلیمانی در اربیل است. روحیه افراد ما به هم ریخت، و عقب نشستیم.»4
پانوشتها:
1. از شهرهای کردنشین در استان دیالی عراق در 180کیلومتری بغداد که حکومت اقلیم کردستان، آن را اداره میکند.
2. این عملیات، سوم آذر 1393 اجرا شد. نیروهای داعش، بیستم مرداد 1393، جلولا را به تصرف خود درآورده بودند. باقیمانده تروریستها، هنگام فرار از شهر، بسیاری از خانهها و اماکن را تلهگذاری کرده بودند؛ که به علت آنها عدهای شهید شدند. 350 بمب کارگذاشتهشده هم خنثی شد.
3. این مصاحبه، 18 دی 1393 در روزنامه «زمان» ترکیه منتشر شده بود.
4. نیروهای داعش، خرداد 1393 با پیشروی به سمت مناطق شمال عراق، بهسرعت توانستند مناطق مهمی از شمال این کشور از جمله موصل را تصرف کنند. پس از تصرف موصل هم شهر اربیل را محاصره کردند. در صورت تصرف اربیل میتوانستند بخش مهمی از اقلیم کردستان عراق را نیز اشغال کنند.