kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۵۴۹
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۹

معجزات تربیت امام حسینی

 
 
کامران پورعباس
ابراهیم هادی شهید گمنام و حضرت زهرایی و امام حسینی است که فرمانده گروه چریکی شهید ‌اندرزگو در جنگ تحمیلی بود و در عملیات والفجر مقدماتی بعد از پنج روز مقاومت به همراه بچه‌های گردان کمیل وحنظله در کانال‌های فکه در 22 بهمن سال 1361 به درجه رفیع شهادت نائل گردید. 
شهید ‌هادی به «سردار کمیل» و «پهلوان بی‌مزار» معروف گردیده و خواندن خاطراتش خیلی‌ها را به طور معجزه‌آسایی متحول نموده است. خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان شهید ابراهیم هادی در کتابی با عنوان «سلام بر ابراهیم1» چاپ شده است که به دلیل قلم شیوا و متن روانِ کتاب مطالعه آن برای تمامی سنین از کودک تا نوجوان و بزرگسال مناسب است. این کتاب تاکنون بیش از یکصد بار تجدید چاپ گردیده و بالغ بر یک میلیون جلد از آن به چاپ رسیده است.
تلفیق ورزش با معنویت 
ابراهیم ورزشکار و پهلوان بود و در رشته‌های مختلف مهارت داشت. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال وکشتی بی‌نظیر بود. در کوهنوردی یک ورزشکار کامل بود. فوتبال را هم خیلی خوب بازی می‌کرد. در پینگ‌پنگ هم استاد بود و با دو دست و دوتا راکت بازی می‌کرد و کسی حریفش نبود.
تلفیق ورزش با معنویت از ابراهیم یک قهرمان و پهلوان بزرگ ساخته بود.وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می‌رفت، همیشه با وضو بود. همیشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز می‌خواند. دو رکعت نماز مستحبی! از خدا می‌خواست یک وقت تو مسابقه‌، حال کسی را نگیرد!
در ورزش زورخانه‌ای نیز معنویتِ ابراهیم موج می‌زد و تجلیِ اوجِ ایمان و اخلاص و توکل و توسل‌های شهید بود.
روش تربیتیِ بی‌نظیر و امام حسینی
اما از همه زیباتر و شگفت‌انگیزتر روش تربیتیِ بی‌نظیر و امام حسینیِ شهید ابراهیم هادی بود.
امیر منجر و جواد شیرازی از دوستان شهید نقل می‌نمایند: 
«ابراهیم در دوران دبیرستان به همراه دوستانش هیئت جوانان وحدت اسلامی را بر پا کرد. او منشأ خیر برای بسیاری از دوستان شد. بارها به دوستانش توصیه می‌کرد که برای حفظ روحیه دینی و مذهبی از تشکیل هیئت در محله‌ها غافل نشوید.آن هم هیئتی که سخنرانی محور اصلی آن باشد.
یکی از دوستانش نقل می‌کرد که: سالها پس از شهادت ابراهیم در یکی از مساجد تهران مشغول فعالیت فرهنگی بودم. روزی در این فکر بودم که با چه وسیله‌ای ارتباط بچه‌ها را با مسجد و فعالیت‌های فرهنگی حفظ کنم؟
همان شب ابراهیم را در خواب دیدم. تمامی بچه‌های مسجد را جمع کرده و می‌گفت: از طریق هیئت هفتگی بچه‌ها را حفظ کنید و بعد در مورد نحوه کار توضیح داد و...
ما هم این کار را انجام دادیم. ابتدا فکر نمی‌کردیم موفق شویم. ولی با گذشت سالها هنوز از طریق هیئت هفتگی با بچه‌ها ارتباط داریم.
مرام و شیوه ابراهیم در برخورد با بچه‌های محل نیز به همین صورت بود. او پس از جذب جوانان محل به ورزش، آنها را به سوی هیئت و مسجد سوق می‌داد و می‌گفت: وقتی دست بچه‌ها توی دست امام حسین(علیه‌السلام) قرار بگیره مشکل حل می‌شه، خود آقا نظر لطفش را به آنها خواهد داشت.
ابراهیم از همان دوران دبیرستان شروع به مداحی کرد. بقیه را هم به خواندن و مداحی کردن ترغیب می‌کرد. هر هفته در هیئت جوانان وحدت اسلامی به همراه شهید عبدالله مسگر حضور داشت و مداحی می‌کرد.
این مجموعه چیزی فراتر از یک هیئت بود. در رشد مسائل اعتقادی و حتی سیاسی بچه‌ها تاثیرگذار بود. دعوت از علمایی نظیر علامه محمد تقی جعفری و حاج آقا نجفی و استفاده از شخصیت‌های سیاسی، مذهبی جهت صحبت از فعالیت‌های این هیئت بود. لذا مأموران ساواک روی این هیئت دقت نظر خاصی داشتند و چند بار جلوی تشکیل جلسات آن را گرفتند.
ابراهیم مداحی را از همین هیئت و همچنین هنگامی که ورزش باستانی انجام می‌داد آغاز کرد. در دوران انقلاب و بعد از آن به اوج خود رسید.»
معجزاتِ روش تربیتی ناب و اهل‌بیتی 
حال ببینیم نتیجه و حاصلِ این روش تربیتی ناب و اهل‌بیتی چیست.
یکی از معجزاتِ این روش تربیتی امام حسینی که در کتاب سلام بر ابراهیم ذکر شده است:
«داستان پهلوانی‌های ابراهیم ادامه داشت تا ماجراهای پیروزی انقلاب پیش آمد و بعد از آن اکثر بچه‌ها درگیر مسائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش باستانی خیلی کمتر شد. تا اینکه ابراهیم پیشنهاد داد که صبح‌ها در زورخانه نماز جماعت صبح را بخوانيم و بعد ورزش کنیم و همه قبول کردند. بعد از آن هر روز صبح برای اذان در زورخانه جمع می‌شدیم و نماز صبح را به جماعت می‌خواندیم و بعد ورزش را شروع می‌کردیم. بعد هم یک صبحانه مختصر و به سر کارهای‌مان می‌رفتیم. 
 پیامبر گرامي اسلام می‌فرماید: «اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب زنده‌داری تا صبح محبوب‌تر است».
ابراهیم خیلی از این قضیه خوشحال بود چرا که از طرفی بچه‌ها نماز صبح را به جماعت می‌خواندند و از طرفی هم ورزش بچه‌ها تعطیل نشده بود.
 با شروع جنگ تحمیلی فعالیت زورخانه بسیار کم شد و اکثر بچه‌ها در جبهه حضور داشتند و خود ابراهیم هم کمتر به تهران می‌آمد. یک‌بار هم که آمده بود، وسائل ورزشي خودش را برد و در همان مناطق جنگی بساط ورزش باستانی را راه‌اندازی کرد. 
 زورخانه حاج حسن توکل، در تربیت پهلوان‌های واقعی زبانزد بود. از بچه‌های آنجا به جز ابراهیم، جوان‌های بسیاری بودند که در پیشگاه خداوند پهلوانی‌شان اثبات شده بود. آنها با خون خودشان ایمان‌شان را حفظ کردند و پهلوان‌های واقعی همین‌ها هستند. 
 دوران زیبا و معنوی زورخانه حاج حسن در همان سال‌های اول دفاع مقدس، با شهادت شهید حسن شهابی مرشد زورخانه، شهيد اصغر رنجبران(فرمانده تيپ يكم عمار) و شهيدان سيدصالحي، محمد شاهرودي، علي خرّمدل، حسن زاهدي، سيد محمد سبحاني، سيد جواد مجدپور، رضا پند، حمدالله مرادي، رضا هوريار، مجيد فريدوند، قاسم كاظمي و ابراهیم و چندین شهید دیگر و همچنین جانبازی حاج علی نصرالله، مصطفی صفار هرندی و علي مقدم وهمچنین درگذشت حاج حسن توکل به پایان رسید.»