مأموریت دارند کفه خالی غرب را پر کنند؟!(خبر ویژه)
در حالی که مقامات آمریکایی مکرراً میگویند برجام در اولویت آنها نیست و از دستور کارشان خارج شده، اصرار برخی مقامات دولت سابق بر اهمیت مذاکره در این زمینه و احیای برجام، عجیب و تردیدبرانگیز است.
طی ماههای اخیر، مقامات آمریکایی مختلف از جمله بلینکن، جانکربی، رابرت مالی و ند پرایس، با ادبیاتی شبیه به هم مدعی شدهاند که مذاکرات برجام در اولویت کاری آنها نیست. آنها ادعاهایی مانند جنگ اوکراین، حقوق بشر، تروریسم، موشکها و پهپادهای ایران را پیش کشیدهاند.
اما در همین حال حسن روحانی رئیسجمهور سابق برای چندمین بار و برخلاف واقعیات ادعا کرد: «میتوانستیم در اسفند 1399 با رفع تحریمها، امید را احیا کنیم و حتی شروطها برای وضع تحریمهای غیر هستهای نیز پذیرفته شده بود. اما تصویب مصوبه اقدام راهبردی مجلس مانع آن شد»!
عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی در دولت سابق هم با انتشار تحلیلی مثلاً اقتصادی و پس از کلی مقدمهچینی، نتیجهگیری سیاسی برای حل مشکلات اقتصادی کرده و نوشته: «باید پذیرفت شرایط سختی است و این همان موضوعی است که همواره تأکیدم بر آن بوده و هست که راه حل بنیادی، باز کردن هر چه سریعتر گره توافق هستهای و تلاش برای توسعه تعامل با جهان است. امری که از نتایج کوتاه مدت آن افزایش میزان صادرات نفت، توسعه مبادلات بانکی و تجاری، کاهش هزینههای مبادلات بینالمللی و مهمتر از همه توقف رشد غیرمنطقی نرخ ارز و تعدیل آن خواهد بود».
مواضع روحانی و همتی و برخی سیاسیون و رسانههای همسو در حالی است که اولاً آنها همین حال به خاطر چک برگشت خورده برجام و کلاهبرداری آمریکا در آن، در موقعیت اتهام و قصور و تقصیر قرار دارند و در همین روند کلاهبردارانه بوده که آمریکا و غرب، تحریمها را دو برابر افزایش دادند و خسارتهای اقتصادی بزرگ به ایران زدند. ثانیاً مقامات دولت بایدن از همان ابتدا مدعی بودند که فشار حداکثری را باید به فشار هوشمندتر تبدیل کرد و طرف ایرانی را برای دادن امتیاز بیشتر از برجام پای مذاکره آورد. به همین دلیل هم دولت بایدن هرگز حاضر نشد تحریمهای پسابرجامی را- حتی روی کاغذ- لغو کند؛ بماند که دولت بایدن نپذیرفت درباره لغو مؤثر پایدار تحریمها تضمین بدهد. بنبست مذاکرات هم به همین علت بود. با این وجود و در حالی که مقامات آمریکایی تأکید میورزند برجام در اولویت کاریشان نیست، عجیب است که برخی مقامات دولت سابق و محافل همسو، ضمن تحریف واقعیات مذاکرات، موضع طرف ایرانی را تضعیف کرده و روش منسوخ و خسارتبار اظهار نیاز در برابر ناز کردن آمریکا را دوباره در پیش گرفتهاند.
درباره مصوبه مجلس نیز گفتنی است که این مصوبه خواستار بازگشت طرف غربی به تعهدات برجامی امکان احیای دوطرفه و متوازن برجام است و جای تعجب است که آقای روحانی همانند مقامات آمریکایی، از این ابزار اقتدار و چانهزنی برای دولت ایران، ابراز ناخرسندی میکند.
درباره دعاوی آقای همتی هم گفتنی است که چالشهای موجود اقتصادی، رهاورد سمی پاسخ بر 6 سال معطلی در برجام و پسرفت حرکتهای درونزای اقتصادی است.
مواضع سؤالبرانگیز روحانی، تداعیکننده این تحلیل مهر ماه 92 وبسایت رادیو فرانسه است که نوشت: ارزیابی غرب از دولت روحانی،تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. طبق این جمعبندی وی، خریدار صبور باشد، فروشنده، قیمت را کمتر خواهد کرد».
اکنون باید پرسید آیا برخی دولتمردان سابق، همچنان اصرار دارند ابزار فشار و چانهزنی برای طرف غربی را در مقابل حقوق ملت ایران ایفا کنند؟! و در حالی که دست آمریکا و برخی دولتهای معترض غربی از همیشه خالیتر است، کفه آنها را پر کنند؟!