kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۰۳۶۶
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۱
نگاهی به فیلم «در آغوش درخت»

عواقب طلاق از نگاهی دیگر

 
 
 
حمیدرضا ندیری
در آغوش درخت به کارگردانی و نویسندگی بابک خواجه پاشا و تهیه کنندگی محمدرضا مصباح، ساخت سال 1401 و یکی از نامزدهای بهترین فیلم چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر است. فیلمی که توانست دو عدد از جوایز جشنواره فجر یعنی بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم اول را از آن خود کند. این فیلم همچنین در بخش‌های بهترین طراحی صحنه، بهترین صداگذاری و صدابرداری، بهترین نقش اول زن، بهترین نقش مکمل مرد و بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامزد شد.
در آغوش درخت، داستان یک خانواده چهارنفری اهل ارومیه را روایت می‌کند. پدر و مادری (مارال بنی آدم و جواد قامتی) که سرشان گرم کار وکاسبی‌شان است و دو فرزندی (اهورا و رایان لطفی) که مشغول گذران کودکی و بازی هستند. مادر داستان، دچار یک بیماری روانی به نام فوبیای دوری شده است و نمی‌تواند بیشتر از یک محدوده خاص، از محل زندگی‌اش دور شود. همین بیماری، باعث شده تا زندگی زن و شوهر دچار اختلال شود و تصمیم به جدایی از یکدیگر بگیرند. زن نتوانسته حتی به مدت چند سال به پدر و مادر خود که در استان دیگری هستند سر بزند. شوهر دلش لک زده برای مسافرت رفتن و خوشگذرانی! بیماری زن، از آنجا که با عوارض دیگری نیز همراه هست، باعث شده تا این جدایی بدون این که مشکل خاصی با یک دیگر داشته باشند اتفاق بیفتد. یک طلاق، بدون مشکل خانوادگی و صرفاً بر اثر یک بیماری با توافق طرفین. هرچند این رضایت دو طرفه کمی غیرطبیعی به نظر می‌رسد، ولی می‌توان آن را مثال و نمونه‌ای برای تمامی طلاق‌ها تصور کنیم. طلاق راحتی در فیلم رخ می‌دهد و کسی از این بابت ناراحت نیست. یعنی بقیه طلاق‌ها را که ناراحتی‌های بسیاری رقم می‌زند را می‌توان زیرمجموعه‌ای از این طلاق در نظر گرفت.
دو فرزند داستان، که یکی یازده سال دارد و دیگری حدود پنج سال، به شدت به همدیگر وابسته هستند. طاقت دوری از یکدیگر را ندارند. هرجا که می‌‎روند، هر لحظه و علی‌الخصوص در مواقع بازی، باید کنار یکدیگر باشند. پدر داستان طی یک خلوت دو نفره با پسر بزرگش، داستان طلاق را لو می‌دهد با هدف این که پسرش را برای این جدایی آماده و راضی کند. اما کار خراب می‌شود. طلاقی که قرار بود از چشم همه مخفی بماند، حالا توسط یک نشتی، همه از آن خبردار می‌شوند. بیشترین آسیب و استرس را از این خبر، دو فرزند داستان می‌برند. دوستان صمیمی که طاقت یک لحظه دوری از همدیگر را ندارند، حالا با چالش جدایی مواجه می‌شوند و دنبال راهی می‌گردند تا همچنان با یکدیگر باقی بمانند. 
طی یک تصمیم ناگهانی، این دو نقش ظاهراً کوچک داستان، از کنار رودخانه ناپدید می‌شوند و همه را با این احتمال که غرق شده و مرده‌اند تنها می‌گذارند. پدر و مادر به هول و هراس شدیدی می‌افتند. کل جمعیت منطقه به دنبال این دو می‌گردند. اما این دو در زیر درختان توت یا همان در آغوش درختان، با آرامش کنار یکدیگر خوابیده بودند و از چشم همگان، مخصوصا پدر و مادرشان دور شده بودند تا از یکدیگر جدا نشوند و همچنان باهم بمانند.
معمولا داستان فیلم‌هایی که درباره طلاق ساخته می‌شوند، از دید زن و شوهر و دو نفری هستند که قصد جدایی از یکدیگر را دارند. اما این داستان، با تکیه بر افراد نزدیک خانواده و کسانی که از این جدایی آسیب می‌بینند، داستان طلاق و منفور بودن آن را از زاویه دیگری به ما نشان داده است. معمولا طلاق دست مایه ساخت فیلم‌های عاشقانه یا فیلم‌هایی که صرفا در رابطه با جدایی دو نفر هستند قرار می‌گیرد. اما این داستان، با چالشی که نشان می‌دهد نه تنها برای دو طرف آسیب‌زننده نیست، بلکه دو طرف از همدیگر راضی هم هستند و این طلاق را برای ادامه زندگی و سلامتشان، لازم می‌دانند، می‌خواهد بگوید که آسیب طلاق، صرفا برای دو طرف ماجرا نیست! بلکه کودکان و افراد نزدیک به خانواده نیز از این جدایی و طلاق آسیب می‌بینند. هرچند علت این طلاق فوبیایی بود که شخصیت مادر یا همسر داستان داشت و این فوبیا نیز خودش، علت حادثه‌ای بود که برای این زن رخ داده بود. اگر این بخش را، که نکته منفی فیلم است و باعث می‌شود امتیاز فیلم پایین بیاید فاکتور بگیریم، فیلم می‌توانست و پتانسیل خوبی داشت (و حتی الان هم دارد) تا بتواند تبلیغی باشد در راستای کاهش طلاق و جدایی! معمولا در جدایی‌ها، کسی به آسیبی که فرزندان از این ماجرا می‌بینند، توجهی نمی‌کند. حال آن که شاید بیشترین و بزرگ‌ترین صدمه از این واقعه را همین فرزندان طلاق داشته باشند.
به نظر می‌رسد شخصیت پدر در فیلم، آنچنان که باید و شاید خوب بازی نکرده و نقش فعالی ندارد! حالا یا بر اساس فیلمنامه و یا بر اساس عملکرد خود بازیگر. البته عده‌اندکی نیز معتقدند این بازیگر نقش خود را به خوبی ایفا کرده و اگر فعالیت یا حساسیت بیشتری به خرج می‌داد این بازی از حالت طبیعی خود خارج می‌شد. نقش مادر، بسیار فعال و حساس بود. همچنان که از یک مادر انتظار می‌رود. اما اعجوبه‌های اثر بازیگران خردسال این فیلم هستند! یعنی اهورا لطفی و رایان لطفی که پسرعموی یکدیگر هستند. باورش سخت است نقشی که این‌ بازیگران در فیلم ارائه می‌دهند، از سوی خردسالان باشد! گویی که قبل از این فیلم، در گذشته سابقه بازیگری و تمرین‌های زیاد داشته‌اند. یا بازیگر بزرگسالی بودند که کودک شده تا این نقش را بازی کنند. روح‌الله زمانی نیز، این استعداد نوظهور، وظیفه خود را همانند گذشته به خوبی انجام داد.
همه عوامل دست به دست هم داده بودند تا این فیلم یک اثر خوب از آب در بیاید. منتها مشکلاتی ظاهراً پنهان در داستان‌پردازی و محتوا وجود داشت. اگر فیلم این مشکلات را نداشت، می‌توانست یک فیلم خوب به تمام معنا و یک فرهنگ‌‌سازی به معنای واقعی باشد و همه فیلم، به تاثیراتی است که روی مخاطبان می‌گذارد. در آغوش درخت اولین فیلم کارگردانش بود. برای او آرزوی موفقیت داریم و امیدواریم که آثار بعدی‌اش موفقیت‌های بیشتری برای او به ارمغان بیاورد و کم و کاستی‌هایش را نیز برطرف سازد.