امینالاسلام تهرانی
کمیسیون مستقلی در پرتغال روز دوشنبه اعلام کرد که مقامات کلیسای کاتولیک در پرتغال از سال ۱۹۵۰ تاکنون نزدیک به ۵ هزار کودک را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دادهاند. بهدنبال تحقیقات در پرتغال مشخص شده شمار قابل توجهی تعرض جنسی در کلیساهای این کشور صورت گرفته است. این خبر در حالی منتشر شد که در این چند سال اخیر هزاران گزارش از تعرض جنسی علیه کودکان و نوجوانان در کلیساهای کاتولیک در سراسر جهان منتشر شده و «پاپ فرانسیس» رهبر کاتولیکهای جهان برای مقابله با این رسوایی تحت فشار است. همین چندی پیش بود که یکی از مقامات ارشد کلیسای فرانسه گفت: ۱۱ اسقف سابق فرانسوی، از جمله اسقف سابق شهر «بوردو» متهم به آزار جنسی در طول دوره کاری خود شدهاند. شنیدن این خبرها همزمان شده است با کشفهای سریالی گورهای جمعی کودکان سرخپوست در کانادا که قرن پیش در مدرسههایی زیر نظر کلیسای کاتولیک کشته شده بودند.
«پدرو استرچت»، روانپزشک کودک، در نشستی خبری گفته که دستکم ۴۸۱۵ مورد تعرض جنسی در کلیساهای پرتغال شناسایی شده است. در کلیساهای کاتولیک در پرتغال حتی به زنان راهبه جوان نیز تجاوز شده است. «آلکساندرا» راهبه سابق که اینک یک مادر است، میگوید: «در پرتغال، کشوری که ۸۰ درصد مردم آن کاتولیک هستند صحبت کردن در مورد این موارد بسیار سخت است. من سالها آن را مخفی نگه داشتم، اما کنار آمدن با آن به تنهایی دشوارتر شد.» او سرانجام این مورد را به مقامات کلیسا گزارش کرد، اما اسقف مسئول کاری جز ارسال شکایت خود به واتیکان انجام نداد. آلکساندرا هم گفت که از کلیسا و نحوه رسیدگی به آزارهای جنسی آن احساس «بیزاری» میکند. اسقف لیسبون اما اخیراً گفته است پاپ فرانسیس که قرار است ماه اوت به «لیسبون» سفر کند، ممکن است با برخی از قربانیان این حوادث دیدار کند. پاپ برای مقابله با این رسوایی تحت فشار است و تحقیقات در چند کشور از جمله استرالیا، فرانسه، آلمان، ایرلند و هلند آغاز شده است.
بار دیگر شنیدن خبری از یک رسوایی دیگرِ کلیسا گوشها را آزُرد. البته موارد رسوایی خلاصه در این جنایات تازه مکشوف شده نیست؛ وقتی «جیسون بری»، خبرنگار یک روزنامه محلی در لوئیزیانای آمریکا ماجرای تعرضهای جنسی کشیشی به نام «گیلبرت گائوت» را دنبال کرد، شاید حتی خیال هم نمیکرد با این کار از یک رسوایی با ابعادی جهانی پرده برمیدارد که بعد از ۳1 سال هنوز ادامه دارد. افشاگری جیسون بری راه را برای بررسیهای روزنامه بوستون گلوب در سال ۲۰۰۲ باز کرد. تحقیقاتی که از آزارهای جنسی و سرپوشگذاریهای کلیساها در ابعادی گستردهتر پرده برمیداشت. تمام اینها باعث شده است که اسم کلیسا چیزهای دیگری را هم در ذهن تداعی کند، نه صرفاً معنویت را.
شاید منع از ازدواج برای برخی از اعضای کلیسا علت این آمار عجیب از تجاوزها باشد. اما در مورد قتل و آزار کودکان بومی به نظر میرسد که روح نژادپرستی راهبر بوده است؛ بحث حقوق بشر در غرب همواره مورد تصریح زبانی بوده است، اما باید دو نکته را در نظر داشت: 1. مصداق تامِ «بشر» در اینجا انسانِ «متجددِ غربی» است و نه هر انسانی و بومیان به نظر انسان نبودهاند! 2. این حقوق در صورت تعارض با منافع قطعاً قابل چانهزنی و نادیده گرفته شدن است. یعنی حقوق بشر مفهومی سیال دارد، زیرا مفهومِ پایهای و مبنایی نیست که دیگر مفاهیم را با آن سنجید و مقامِ عمل را با آن داوری کرد. وقتی «سودگرایانه» نگاه کنیم مفهوم حقوق بشر مفهومی خواهد بود سیال و قابل نادیده گرفته شدن.
چنانکه متفکرانی چون «شهید مرتضی مطهری» به درستی تأکید کردهاند، یکی از علل گرایش به مادیگرایی و بیدینی همین تاریکیِ تاریخیِ کلیسا بهعنوان مهمترین نهاد دینی در غرب است. البته نمیتوان گفت که هر آنچه از کلیسا سربرآورده دچار انحراف بوده است، این ادعا «گزاف» و «دروغ» است اما قطعاً میتوان گفت که این آمار دهشتناک از جنایات نه همه اعضای کلیسا بلکه کلیسا به مثابه نهاد دینیِ اصلی در غرب را زیر سؤال برده است. معلوم نیست آبروی از دست رفته کلیسا با عذرخواهیهای مکرر پاپ و اعضای ارشد کلیساهای سراسر جهان بازگشتنی هست یا نه؟ اما آنچه مسلم است این رسواییها به علاوه رسواییهای «سازمانهای جنایی- تروریستی» چون داعش و القاعده دین و دینداران حقیقی را در مظان اتهام قرار میدهد به ویژه وقتی این جنایات مکرر در رسانههای جهان منتشر میشود، اما حاصلِ زندگیِ طیبه مؤمنان در پستوهای کتمان رسانهای غربیها میماند.
*منابع در دفتر روزنامه موجود است.