kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۶۷۰
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۲۲:۱۳
گزارش خبری تحلیلی کیهان از بیانیه‌نویسی سران فتنه 

آمریکا برای لاپوشانی ناکامی در جنگ ترکیبی ورشکستگان سیاسی را به خط کرد

انقلاب پدیده‌ای اجتماعی است که از گذشته تاکنون جوامع مختلفی آن را تجربه نموده‌اند. هنگامی که مردم یک سرزمین از مشکلات گوناگونی که گرفتار آن هستند و از عدم تحقق آرمان‌های مادی یا معنوی خود به تنگ می‌آیند و مقصر اصلی وضع موجودشان را نظم سیاسی موجود می‌یابند، به تدریج در پی سرنگونی آن برمی‌آیند تا از رهگذر تغییر در نظام سیاسی، تحولی مطلوب در جامعه و سرزمین‌شان رقم بزنند.
 
 
 
سرویس سیاسی- 
 
 در این میان هرچند علل و ریشه وقوع انقلاب‌ها در جوامع مختلف و نیز فرآیند پیروز شدن آنها متنوع است، شاید وجه مشترک همه آنها تحولات پس از انقلاب باشد. مشهور است که انقلابیون پیش از پیروزی قیام‌شان، رنج و زحمت‌های فراوانی را متحمل می‌شوند، اما پس از به ثمر رسیدن درخت انقلاب و چشیدن میوه شیرین آن، بسیاری از آنان تغییر می‌کنند. چرا که هر جامعه‌ای پس از «انقلاب» دچار چالش‌ها و موانعی می‌شود که گاه از دشواری‌های پیش از انقلاب، دشوارتر است. 
اینجاست که بسیاری از افرادی که انقلابی «بودند»، دیگر انقلابی «نمی‌مانند» و آرمان‌های گذشته را به ورطه فراموشی می‌سپارند و انقلاب اسلامی ایران نیز به‌عنوان بزرگ‌‌ترین انقلاب قرن، از این قاعده مستثنی نیست. در همین رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم ارتحال سالگرد امام خمینی(ره) در سال 95 می‌فرمایند: «این خطا است که گمان کنیم انقلابی فقط آن کسی است که در دوران امام بوده است، یا در دوران مبارزات در کنار امام بوده است؛ نه، بعضی کأنّه این‌جور خیال می‌کنند که انقلابیون آن کسانی هستند که در دوران امام یا در دوران مبارزات یا در دوران حکومت امام بزرگوار حضور داشتند... جوان‌ها انقلابی‌اند و می‌توانند انقلابی باشند... 
انقلاب یک شطّ جاری است.» 
جامعه انقلابی؛ 
ریزش‌ها و رویش‌ها 
بنابراین جامعه انقلابی به‌عنوان یک موجود زنده در حال رشد، همواره با ریزش‌ها و رویش‌هایی مواجه است. چرا که فتحِ قله‌ها آسان نیست. همیشه هستند کسانی که از نفس می‌افتند و دچار آفتِ ارتجاع و برگشت از مسیرِ حق می‌شوند. البته این افراد برای از راه برگشتن خود همواره توجیهاتی هم دارند. 
به تعبیر رهبر عظیم‌الشان انقلاب اسلامی: «برای وادادگی بهانه می‌آورند، برای پشیمانی بهانه می‌آورند؛ بهانه هم این است که دنیا تغییر کرده، همه‌چیز عوض شده» از راه برگشته‌ها برای توجیه عقبگردشان، از کلمات زیبا هم استفاده می‌کنند. «بعضی‌ها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‌المللی، می‌خواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمی‌شود؛ این نمی‌شود. این نشانه بی‌صبری و نشانه خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را- که خودشان خسته شده‌اند- به مردم نسبت می‌دهند.» 
ملت پرافتخار ایران پس از انقلاب شکوهمند خود در سال 57، پیوسته آماج توطئه‌ها و دسیسه‌های دشمنان قرار گرفته است و این دسیسه‌ها همواره به یک شکل و صورت نبوده است. گاه جنگ سخت، گاه خیانت خواص، گاه تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای و بالاخره آشوب داخلی از جمله ابزارهایی بوده که دشمن برای زمین‌گیر کردن انقلاب به آنها متوسل شده است.
به میدان آوردن مهره‌های سوخته برای جبران شکست
 امسال نیز همگان شاهد بودند که بدخواهان ملت ایران، جنگ تمام‌عیاری را از فضای مجازی تا کف خیابان به راه انداختند تا بلکه نقاط قوت نظام را تضعیف کنند. اما گرچه مهندسی دشمن در طراحی این نبرد گسترده، ستودنی بود، محاسبه آنان درخصوص نحوه واکنش ملت ایران و مسئولین مردمی، غلط اندر غلط بود و به همین دلیل، این توطئه نیز مانند ادوار گذشته شکست خورد. حال که آتش فتنه فروکش کرده و دشمن از رویکرد سه ماه پیش خود ناامید گشته است، تصمیم گرفته تا بخش دیگری از مهره‌های بازی خود را به میدان بیاورد.
در روزهای اخیر، برخی از شخصیت‌های ورشکسته سیاسی که اغلب مردم آنها را به کنج پستوی حافظه‌شان سپرده‌اند، با صدور بیانیه‌هایی ابراز وجود کرده‌اند. الفاظ و قلم بیانیه‌ها گرچه متفاوت است و گویا مخاطبان مختلفی را هدف قرار داده‌اند، جملگی روح یکسانی دارند. بزرگنمایی مشکلات، القای ناامیدی و بن‌بست، مقصر جلوه دادن حاکمیت و سپس فراخوان براندازی و تغییر نظم موجود. 
البته پرواضح است که این ورشکستگان سیاسی مدت‌هاست فاقد خلاقیت و فکری نو برای حرکت سیاسی گشته‌اند و به همین دلیل نمی‌توان صدور این بیانیه‌ها را از سوی آنان امری خودجوش و متکی به اراده خودشان دانست. چه آنکه بعید است حتی محتوا و الفاظ هم ساخته و پرداخته خودشان باشد. این افراد همان کسانی‌اند که در سال 88، حماسه بی‌نظیر مشارکت سیاسی مردم را با خودخواهی هرچه تمام‌تر به بحرانی هشت ماهه برای کشور بدل کردند و جدای از تهدید جان‌ها و تخریب اموال، عامل تحریف حقایق 
گشتند. 
آتش‌بیاران فتنه تا بدان‌جا پیش رفتند که حتی حرمت‌شکنان روز عاشورا و اهانت‌کنندگان به مقدسات را «مردم خداجو» نامیدند و حاضر به مرزبندی با هیچ‌یک از طیف‌های دشمنان نشدند تا بالاخره مفتخر به مدال ننگین «سرمایه‌های اسرائیل در ایران» گشتند! و صدالبته که ملت با این خودپرستان دشمن‌دوست، مرزبندی کرد و آنها را به حاشیه راند. 
دست و پا زدن ورشکستگان سیاسی برای ابراز وجود 
خاتمی و موسوی البته سخت در اشتباه‌اند و مع‌الاسف بر اشتباه خود اصرار می‌ورزند. ملت آنها را فراموش کرده است. اما گویا می‌خواهند خود را با چهره‌ای سیاه‌تر از گذشته به مردم بشناسانند. روزگاری داعیه اصلاحات داشتند و امروز زمزمه براندازی می‌زنند. این دو مثل سایر دشمنان نظام، دچار خطای محاسباتی‌اند و نمی‌دانند وقتی نظام و مردم به هم پیوسته‌اند، هرچه زاویه خود را با نظام بیشتر کنند، از مردم فاصله گرفته‌اند. مهم نیست چندبار در نوشته‌هایشان از حقوق مردم دم بزنند. بزرگ‌‌ترین پاسدار حقوق مردم، همین نظام است با همه اشکالاتی که کم و بیش به آن وارد است. هرکس نظام را نفی کند، بزرگ‌ترین تهدید را علیه ملت روا داشته 
است.