انسان، مربی خود(پرسش و پاسخ)
پرسش:
در مقوله تربیت انسان، آیا عوامل خارجی مانند معلم و محیط آموزشی و... تعیینکننده بوده و نقش مربی انسان را دارند یا اینکه باید او خودش مربی خود باشد؟
پاسخ:
نیاز به تربیت انسان و چگونگی تحقق آن
بشر متمدن در این مطلب شک ندارد که یک انسان احتیاج به تربیت دارد، اینکه انسان نیازمند به تربیت است، در دو مقام و دو منزل مطرح میشود:
1- تربیت توسط دیگران: بعضی گمان میکنند که انسان مانند گیاه و حیوان، تنها به دست دیگری باید تربیت شود. باید شخص دیگری باغبان و مربی و سازنده وجود او باشد. شک نیست که انسان احتیاج دارد به معلمان و مربیانی که آنها هادی و راهنما و سازنده وجود او باشند، ولی این نکته را نباید نادیده گرفت که انسان یک فلز یا یک سنگ گرانقیمت نیست که او را به دست یک صنعتگر ماهر بدهیم و همه آرایش و پیرایش او را از آن صنعتگر بخواهیم. آری انسان یک گیاه نیست که او را به دست یک باغبان بسپاریم و فقط باغبان را مسئول همهچیز او بدانیم. انسان از آن جهت که انسان است، علاوه بر قوای نباتی و احساسات حیوانی، دارای قوه عاقله و عقل و اراده است. عقل و اراده نمیگذارد که صددرصد تابع عوامل خارجی باشد، مانند یک فلز و یک سنگ تابع حرکات دست یک صنعتگر باشد، یا مانند یک گیاه به دست هر باغبانی که او را بپرورد بروید و یا مانند یک طوطی که هرچه با او تلقین شود تکرار کند، بلکه یک نوع استقلال و حریت ارادهای دارد که ممکن است با وجود همه عوامل خارجی کاملا تحت تاثیر قرار نگیرد. یعنی صددرصد مجبور و تحت تاثیر عوامل بیرون از وجود خود نباشد.
2- تربیت توسط خودش: استعدادهای بالقوه انسان همانند یک موم نیست که صددرصد تابع عوامل خارجی و محیط تربیتی او باشد، تا به همان شکل که محیط او اقتضا میکند به فعلیت برسد، بلکه در نهایت این عقل و اراده درونی هر انسانی است که باید درباره خودش بیندیشد، و خودش درباره خودش تصمیم بگیرد که چگونه تربیت شود و در چه مسیر و جهتی استعدادهای بالقوه خودش را به فعلیت برساند. بنابراین مادامی که انسان خودش درباره خودش نیندیشد، اندیشه دیگران درباره او کافی نیست، و تازمانی که خودش درباره خودش تصمیم قاطعی نگیرد، اراده و تصمیم دیگران درباره او کافی نیست. این کلام امام علی(ع) ناظر به همین سخن است که حضرت میفرماید: آن کس که در قلب خود واعظی برای خود ندارد، موعظه موعظهکنندگان فایدهای به حالش نمیبخشد.(نهجالبلاغه- خطبه88)
و یا در حدیث دیگری حضرت میفرماید: خودتان از خودتان حساب بکشید پیش از آنکه از شما حساب کشیده شود. خودتان، خودتان را وزن کنید و بسنجید و به سود و زیان خود برسید قبل از آنکه شما را وزن کنند و بسنجند.(همان)
تربیت با دو شخصیت فرمانده و فرمانپذیر
همه این آموزههای وحیانی ناظر به این اصل است که تربیت انسان با سایر امور تربیتپذیر فرق دارد. و آن اینکه در تربیت انسان مربیان و عوامل تربیتی خارجی برای او کافی نیستند، هر کسی باید در خودش حالت مربیگری نسبت به خودش پیدا شود و در واقع دو شخصیت پیدا کنند. از یک نظر فرمانده باشد و از یک نظر فرمانپذیر، از یک نظر پندده باشد و از یک نظر پندپذیر. از یک نظر ملامتکن باشد و از یک نظر ملامتپذیر. از یک نظر حسابکش باشد، و از نظر دیگر حسابده در قرآن کریم از «نفس لوامه» نام برده شده. نفس لوامه یعنی نفس ملامتکن که در مواقعی که از انسان خطایی سر میزند،خودش را ملامت و سرزنش میکند. آری این از خصوصیات بارز انسان است که در خود یک نوع دوگانگی احساس میکند، اما در واقع دوگانگی نیست، یعنی چنین نیست که در هر کسی دو روح و دو نفس باشد، یکی از آنها حاکم و دیگری محکوم، یکی پندده و دیگری پندپذیر باشد، چیزی که هست همان طوری که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: خداوند این موجود عجیب را که نامش انسان است ترکیبی قرار داده از غرائز و تمایلات مختلف و به این مناسبت در وی حالاتی شبیه دوگانگی پیدا میشود. (علل الشرایع، باب 6، ص 4)