kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۲۷۲
تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۴

چگونه «سپاه» را تروریست دانستند؟

 
 
عزیزالله محمدی
مدتی است که واژه جنگ ترکیبی یا هیبریدی ورد زبان کارشناسان و همین‌طور رسانه‌ها شده است و همه این بازگوها و تکرارها  نشان از جدیت و وجود انکارناپذیر این نوع جنگ نوین با جمهوری اسلامی ایران دارد. 
به‌طور قطع می‌توانیم رگه‌ها و نشانه‌هایی از این نوع جنگ را در طول تاریخ و به‌ویژه در زمان پیامبر (ص) و امیرالمومنین(ع) و سایر ائمه ببینیم و علی‌رغم نو پدید بودن نام این نوع جنگ نمی‌توان سوابق وجودی این شیوه از جنگ را در تاریخ نادیده گرفت.
در ذیل جنگ ترکیبی، اصطلاحاتی چون جنگ ادراکی و جنگ شناختی نیز بسیار پرتکرار است که می‌توان طلیعه و شتابنده و قوه محرک و پیش برنده جنگ ترکیبی را همین نوع شناختی و ادراکی آن دانست که در آن دقیقا فهم و شعور و درک جامعه هدف مورد حمله قرار می‌گیرد.
ابهام، پیچیدگی و چند بعدی بودن از مولفه‌ها و ویژگی‌های مهم  و به شدت اثرگذار این جنگ مدرن است که در دنیا به نام 
Hybrid War شناخته می‌شود و در این مسیر شاید سال‌ها برنامه‌ریزی و سال‌ها تمرکز روی نقاط ضعف و شناخته شده اهداف مورد نظر صورت بگیرد تا در بزنگاهی خاص بتوان از فرصت پیش آمده بیشترین بهره برداری را انجام داد.
تجربه نشان داده است که یکی از بزنگاه‌ها برای عملیاتی کردن این نوع جنگ و یا حتی بستر سازی برای آینده، زمان انتخابات در کشورهای هدف است که قطعا یکی از بزرگ‌ترین اهداف برای طراحان جنگ‌های ترکیبی و شناختی و ادراکی ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران است که سال‌ها ممارست برای در اختیار گرفتن ذهن مردم و حتی بعضی خواص و مسئولین از اقدامات جنگ نرم و عملیات روانی آنان بوده است.
چند دوره‌ای است که شکل و شمایل انتخابات و به‌ویژه انتخابات ریاست جمهوری در ایران رویکردی متفاوت از تبلیغات سابق به خودش گرفته و قله و اوج تبلیغات به رغم سال‌های پیشین که عموما با پوستر و تراکت بود به شکل مناظره صورت می‌گیرد و کارکرد رسانه برای جامعه و برای مسئولین و سیاسیون در این ایام بیشتر نمایان شده است.
تا هنوز به اصل مطلب نپرداخته‌ایم و تا هنوز نامی از کسی برده نشده است می‌گوییم که آنچه در ادامه می‌آید به همین موضوع درک از وقایع بر می‌گردد که وقتی سر سلسله و ریشه بعضی از این وقایع را در ذهن جست‌وجو می‌کنیم؛ دقیقا به همین بزنگاه انتخاباتی دو سه دوره قبل ریاست جمهوری می‌رسیم که در آن طی مناظرات، حرف‌ها و سوگیری‌های جدیدی دیده شد که مسبوق به سابقه نبوده و به صراحت می‌توان گفت که نه تنها حرمت‌ها و قبح بعضی از موضوعات شکسته شد؛ بلکه شاید عامدانه یا غیر عامدانه به دشمنان بیرونی خطی داده شد که بتوانند روی این موضوعات برای سال‌ها و دوره‌های بعد در قالب همین جنگ ترکیبی و شناختی و ادراکی بیشتر و هدفمندتر کار کنند.
بی شک آنچه الان گفته می‌شود اگر در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری سال 96 گفته می‌شد جریان رسانه‌ای غالب آن روزها که متاسفانه هیچ موقع و در هیچ شرایطی هم کم‌فروغ نمی‌شوند؛ زمین و زمان را بر هم می‌زدند که «ای داد و ای هوار به کجا نشسته‌اید که دارد توهم توطئه صورت می‌گیرد» اما بیایید واقع‌بینانه و با عقل و درک و خرد موضوع را ببینیم. امروز در نیمه دوم سال 1401 به‌وضوح شاهد بودیم که بیش از سه ماه کشور متحمل هزینه گزاف مادی و معنوی به دلیل اغتشاشات برنامه ریزی شده شد و آنچه در این میان صورت گرفت حمله بی سابقه به سپاه و ارزش‌های انقلاب اسلامی بود که این حجم از سناریوهای هجوم رسانه‌ای و اجتماعی یک شب زاده نشده بودند و دفعتی نیز بوجود نیامدند.
مسلم است که سال‌ها طول کشیده تا طراحان عملیات‌های روانی و ترکیبی علیه ایران، بتوانند خواسته خود را عملی کنند و در این مسیر علاوه بر شناخت خوبی که از اوضاع جامعه به دست آوردند توانستند میل به تفرقه و نفاق و تنفر را نیز در بین بعضی از اقشار تقویت کنند.
حال برگردیم به سال 1396 و انتخابات و مناظرات ریاست جمهوری. جایی که حاج‌قاسم و یارانش توانسته‌اند اقتدار نظامی و قدرت دفاعی ایران را در منطقه و امنیت ایران در جهان را زبانزد کنند و در نقطه مقابل 
خر لنگ برجام علاوه بر آنکه خودش لنگ می‌زند با خروج آمریکا به دستور ترامپ احمق در باتلاقی فرو رفته است که مرگش را همگان به چشم می‌بینند الا پدید آورندگان آن یعنی شیخ حسن روحانی و اعوان و انصارش.
پر واضح است که ارتش و سپاه دو بازوی نظامی و امنیتی انقلاب اسلامی ایران به جهت حفظ آمادگی خود در شرایط مختلف رزم مثل سایر نیروهای نظامی کشورهای دیگر دارای دستورالعمل‌هایی هستند که یکی از آن‌ها انجام رزمایش‌های سالیانه با رویکرد تمرین رزم و یا ارسال پیام آمادگی رزمی به دوستان و دشمنان است و اصلا این رزمایش‌ها در تقویم سالیانه این ارکان مهم امنیتی کشور نگارش شده و جزء تدابیر ستاد کل نیروهای مسلح است که اجرای آنها از واجبات و الزامات و نشان هویت وجودی آنها محسوب می‌شود.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همواره از زمان تاسیس خود در اردیبهشت 1358 به فرمان امام خمینی(ره) در بطن مردم و همراه و غم‌خوار مردم بوده و به دفعات این مهم را در برهه‌های مختلف نشان داده و به اثبات رسانده که هشت سال دوران جنگ تحمیلی و حوادث متعدد طبیعی و اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی و زیر بنای کشور از شاهد مثال‌های عینی آن هستند و عملکرد سپاه قدس در دفاع از امنیت کشور نیز که به‌وضوح عیان و بیان است.
شاید هنوز در میان مردم کسانی باشند که تعریف دقیقی از شرح ماموریت‌های ارتش و سپاه نداشته باشند و این دو را فقط در قالب نیروی نظامی می‌بینند که بر آنها حرجی هم نیست اما خواصی که می‌دانند شرح ماموریت‌های ارتش و سپاه در کنار آنکه وجوه اشتراک بسیار بالایی با هم دارند؛ کاملا متفاوت از هم  است؛ چگونه گاه به خود اجازه می‌دهند ارزش‌ها و ارکان حاکمیتی را در معرض قضاوت غیر قرار بدهند و زمینه ساز توطئه‌های گوناگون علیه امنیت و ارزش‌های کشور شوند.
مزید علت است که به جهت روشن شدن دقیق آنچه در خصوص شرح ماموریت ارتش و سپاه مطرح شد باید عینا آن شرح ماموریت‌ها را بازگو کنیم.
در واقع، ارتش جمهوری اسلامی ایران موظف و مکلف و مامور به حفاظت از مرزهای آبی، خاکی و هوای ایران عزیزمان است که به‌طور مثال در موضوع گذرگاه مرزی ایران به ارمنستان شاهد ورود مستقیم ارتش و رزمایش بسیار مقتدر و پرمعنای آن به‌منظور نشان دادن جدیت ایران برای حفظ منافع مرزی خود در مقابل جمهوری باکو بودیم. 
البته ارتش با انتخاب شعار«ارتش فدای ملت» سال‌ها است که علاوه بر آن شرح وظیفه حفاظت و پاسداری از حریم مرزی، بارها در دل حوادث طبیعی چه سیل، زلزله و ... 
به همراهی و همیاری مردم بر آمده و در دل همین رزمایش‌های سالیانه نیز اصلا پیوست و سناریوی تحت عنوان همیاری مردم دارد که بسنده به این نیز نشده و گروه‌های جهادی فعالی نیز چه در بین کارکنان و چه در بین خانواده‌های ارتشی مشغول خدمات رسانی به اقشار مختلف مردم هستند.
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» همان‌طور که از نامش پیداست و از دل انقلاب اسلامی ایران برآمده، علاوه بر آنکه یک نیروی نظامی و انقلابی است؛ حافظ انقلاب اسلامی در تمامی ابعاد نیز هست و این دقیقا شرح ماموریت سپاه است که هرکجا احساس شود منافع انقلاب و ایران در معرض خطر و آسیب و تهدید است وارد شده و ثابت کرده که با تمام وجود دلسوز و همراه مردم است و همواره حافظ آرامش و امنیت مردم بوده است.
با این توضیح اما آنچه در سال1396 در جریان مناظرات رقم خورد تهاجم و قبح شکنی از سوی رئیس جمهور وقت بود که خودش دقیقا می‌دانست سپاه چه عملکردی داشته و چه شرح ماموریت‌هایی دارد.حسن روحانی در تلاش برای پوشش گذاشتن به ناکامی‌های اقتصادی و در مترصد بودن به زنده نگه داشتن جسد متعفن برجام و در مسیر چنگ انداختن به هر چیزی برای باقی ماندن در قدرت ریاست جمهوری، آنچه رقم زد واقعا بی سابقه و خارج از انتظار بود که البته زمینه پررنگی هم در موضوعات دیگری چون اقدامات و عواقب برادرش (فریدون) نیز داشت.
روحانی با حمله مستقیم به سپاه در مناظرات و بعدها در همایش‌های انتخاباتی و همین‌طور در جریان جلسات هیئت دولت، ذهن بخشی از جامعه را علاوه بر انحراف کشاندن، به سمت تنفر و قبح شکنی نیز هدایت کرد و به نوعی حتی نمک نشناسی را در جامعه ترویج داد؛ چون سپاه با آن قدمت کوتاهی که تا به آن زمان داشت در واقع توانسته بود از انقلاب و دست‌آوردهای آن دفاع کند و روحانی با این شیوه برخورد، سعی داشت عملکرد سپاه را در نزد بخشی از جامعه دچار شبهه و خدشه کند و مشخصا در صدد انتقام از این نهاد انقلابی بابت شکست‌های خود در موضوعاتی بود که از اول سرانجام آنها مشخص بود.‌ البته کاملا واضح بود که روحانی شمشیر را علیه سپاه از رو بسته و این مختص انتخابات نبود و در ماجراهای مختلفی از جمله سیل آق قلا و سایر اتفاقات در همان سال و در دامنه گفتار و رفتار هیستریک روحانی نسبت به سپاه مشخص بود.
اغراق نباشد بعد از حدود یک‌سال و چند ماه از مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری و دوره جدید رئیس جمهوری حسن روحانی بود که آمریکا در آوریل 2019 میلادی، سپاه پاسداران را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد و آن را در فهرست به اصطلاح گروههای تروریستی قرار داد؛ اتفاقی که طی حدود چهل سال گذشته علی‌رغم اتفاق‌های بی شماری که بین سپاه و آمریکا رخ داده بود به وقوع نپیوسته بود و اکنون گویا زمان آن فرا رسیده بود؛ چرا که تفاوت دیدگاه با سپاه و تهاجم و تخاصم داخلی با سپاه آن هم به‌واسطه رفتار و گفتار دولت حسن روحانی و در راس آن شخص وی کاملا مشهود شده بود و برای طراحان جنگ ترکیبی و عملیات روانی بهترین فرصت بود تا آنچه را سال‌ها در پی آن بودند به اجرا در بیاورند.
رویکرد حسن روحانی و معاون اول وی اسحاق جهانگیری در مناظرات انتخاباتی نسبت به تخریب سپاه و ایجاد تنفر از این نهاد انقلابی، با تفنگدار خطاب کردن، یک ساختارشکنی آشکار بود که بدون آنکه عواقب آن را بدانند، برای باقی ماندن در قدرت آن را مرتکب شدند و اگر این فرض را با خود داشته باشیم که آنها ندانسته این کار را کردند پس قطعا حماقت و جهالت بوده و اگر دانسته این کار را کردند به‌طور یقین خیانتی بوده است که دامنه آن تا به اکنون نیز ادامه دارد و حالا اروپای همیشه مطیع و فرمانبردار آمریکا می‌خواهد ردای قدرت‌‌نمایی بر دوش بگیرد و بگوید سپاه، تروریست است.
کمی خصوصی‌تر اگر سخن بگوییم، همان زمان در حالی‌که با همسرم مناظره را تماشا می‌کردیم به ایشان و در روند شرکت در بحث‌های انتخاباتی بارها گفتم که این نوع قبح‌شکنی و ساختارشکنی و حمله به ارزش‌ها و نهادهای انقلابی و امنیتی بخشی از جنگی است که با قصد انشقاق در بین گروه‌های مختلف مردم و جامعه آغاز شده و آثار و دامنه آن اگر در همین دوره انتخابات هم عیان نشود در انتخابات‌های بعدی تا به مباحث مذهبی و اجتماعی نیز کشیده خواهد شد.
متاسفانه آنچه پیش‌بینی شده بود در مناظرات انتخاباتی دوره بعد به‌وقوع پیوست و دقیقا هم‌مسلکان و هم سفره‌ای‌های حسن روحانی و جهانگیری دست گذاشتند به روی تفاوت و تبعیض بین اهل تسنن و شیعه بدون آنکه کسی تا امروز پاسخ بدهد که این اختلافات را چه کسانی و در چه دوره‌ای و با چه انگیز‌ه‌ای رقم زدند. شاهد مولوی عبدالحمید و گرگیج باشیم.
بی‌شک جامعه اهل تسنن بخش بسیار بزرگی از کلیت جامعه ایران را تشکیل می‌دهند که قرن‌ها و به‌ویژه بعد از انقلاب اسلامی حسن همجواری و هم زیستی آنها با شیعیان ایران هیچ موقع محل و مورد مناقشه و نزاع نبوده اما چه شد که در جریان اغتشاشات اخیر به ‌یکباره  در برخی شهرهای سنی نشین موضوع اختلاف و تفاوت برجسته شد و شکلی از موضوع امنیتی را هم به خود گرفت. آیا این جز آن بود که این اختلاف‌افکنی و ایجاد تفرقه می‌تواند بخشی از نقشه جنگ ترکیبی باشد که عامل شکل‌گیری  آن در ابتدا حسن روحانی و دار و دسته‌اش بوده‌اند.
به جرات و با یقین می‌توان گفت که در دوره بعدی انتخابات دمیدن بر این موضوع اختلاف و تبعیض بین شیعه و سنی شدت خواهد گرفت و موضوع انشقاق از ارتشی و سپاهی بودن یا شیعه و سنی بودن به موضوعات دیگری از قبیل باحجاب بودن و نبودن و یا طرفدار آزادی بودن یا نبودن و یا زن بودن و نبودن و ... 
خواهد کشید که همواره در طول انتخابات این نوع دوگانه سازی بین این نوع موضوعات برای همفکران سیاسی حسن روحانی یک ابزار کاربردی بوده که آمریکا و اروپا و حتی موساد نیز روی این سلیقه و رفتار و نوع قدرت طلبی آنها آشنا هستند و به همین جهت به کرات اثبات شده است که با برنامه ریزی‌های خاص، علاوه بر هدایت افراد به سمت موضوع مطلوب خود به فکر دستیابی به اهداف کلان‌تر خود نیز هستند. 
در جریان اغتشاشات اخیر به لطف قبح‌شکنی و ساختار شکنی‌ها و به مدد ایجاد تنفری که جناب آقای روحانی آغازگر آن بود، مجموعه سپاه پاسداران مظلومانه مورد حمله هنجارشکنان در داخل و خارج  قرار گرفت که با فحاشی و هتاکی تلاش داشتند تا این نهاد ارزشمند انقلابی را تخریب کنند و از سویی با نشانه گذاری واژه‌گانی در این فحاشی‌ها و هتاکی‌ها به هجو و تخریب نیز برآمدند تا به‌طور کلی جایگاه و هویت آن را مورد خدشه قرار بدهند.
در همین جهت اروپا هم که مترصد فرصت خاصی برای عرض اندام بود بعد از ماجرای اعدام علیرضا اکبری، ابر جاسوس انگلیس تلاش کرد تا سپاه را در زمره گروه‌های تروریستی قرار بدهد که تاکنون با موانع حقوقی و با ملاحظات اقدامات متقابل ایران مواجه شده است؛ اما آنچه مشخص است قبح شکنی و ساختارشکنی و خودزنی صورت گرفته جهت بقا در قدرت توسط حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 آغاز شکل‌گیری این بخش از جنگ ترکیبی علیه ایران بوده است که برای ادوار بعدی باید از همین الان فکری شود تا مبادا دوباره چنانی شود که 
چنین شد.