« قوی شدن»، تنها راه پاسخگویی به دشمنی بدخواهان ورزش ایران (نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
برای اینکه امثال اینفانتینو که بدون تردید سبیلشان به وسیله دلارهای نفتی بعضی از کشورهای دست نشانده قدرتهای استعماری و « گاوهای شیرده» آمریکا و اسرائیل، چرب شده، جرات نکنند دهان گشادشان را باز کنند و راه به راه از عبارت مجعول و ضد واقعیات تاریخی درباره خلیج همیشه فارس استفاده کنند، فقط یک راه وجود دارد- که جز این هم راهی نیست- و آن « قوی شدن» است.
باید برای تودهنی زدن به این موجودات عوضی و تحریفگران بیشرم و حیا که نه سواد تاریخی دارند و نه جغرافیا را میشناسند، چنان فوتبال و ورزشی ساخت که در میدان عمل، آنها را از کرده خود پشیمان کند، اما سؤالی که اینجا به شکل جدی مطرح میشود این است که اصولا مسئولان ورزش و فوتبال ما جز دوتا بیانیه رسمی و کلیشهای در محکومیت این پاچه ورمالیدههای مزخرفگو،اصلا در این فکرها هستند؟ اصلا در ذهنیت و برنامههای خود دغدغه این را دارند که در عرصههای بینالمللی، همواره حضوری ششدانگ و قدرتمند داشته باشند و با چنین حضور، به صورت این نابکاران ضد ایران و ایرانی خاک بپاشند؟!
بارها نوشته ایم که دشمنان این ملک و ملت، ورزش ما را جدی گرفته و برای نابود کردن و به حاشیه راندن و منزوی ساختن آن، طرح و برنامه دارند که بعضی از آنها اجرایی شده و بیشتر آنها در آینده و در فرصتهای مناسبی (که برخی از آنها را خود ما، در اختیارشان میگذاریم) حتما عملی و اجرایی خواهد شد. باز سؤال این است که آیا به اصطلاح مسئولان و مدیران ما فراتر از فرصت سوزیها و مشغولیتهای شخصی و تجاری و بازرگانی و... خود اصلا درباره شرارتها و خرابکاریهای بدخواهان علیه ورزش ما فکر میکنند و در پی چارهاندیشی هستند؟ ما که فکر نمیکنیم چنین افکار و دغدغههایی در نزد قریب به اتفاق مدیران و مسئولان ورزش ما باشد. میپرسید چرا؟ چون واقعیات این را به روشنی نشان میدهد و میبینیم عملکرد بعضی از این مثلا مدیران چه بر سر فوتبال و ورزش ما آورده است.
برای اینکه حرفمان برای خواننده محترم صرفا شعاری نباشد، یک نمونه ملموس و غیرقابل انکار ذکر میکنیم: راه مقابله با دشمنیها و خباثتهایی که از طریق ورزش علیه این سرزمین و مردم آن صورت میگیرد، همان کاری است که حاج آقا یزدانی خرم - که حالا یک سال است به رحمت ایزدی پیوسته- انجام داد. او با مدیریت متعهدانه و مدبرانه خود از والیبال ایران که در سطح آسیا هم یک تیم درجه 2 و3 بود، قدرتی ساخت که به سرعت مرزهای قاره بزرگ را درنوردید و به یک تیم در کلاس جهانی و المپیکی تبدیل شد.
مرحوم یزدانی خرم با این اقدام خود دو کار کرد: اولا نشان داد که راه مبارزه با شرارتها و بدخواهیهای خارجی علیه ورزش و ورزشکار ما و خنثی کردن آنها، قوی و قویتر شدن است که شرط اول آن،«محکم کردن درون» است. یعنی از درون، منسجم و متحد شدن و همه آنهایی را که انگیزه کار و خدمت دارند و در آن رشته موی سپید کرده و استخوان خرد کردهاند، جمع کردن و از توانایی و تجربه و کارآمدی آنها در جهت مثبت استفاده کردن و البته دفع و کوتاه کردن دست عناصر بیهنر و باج خواه و انگل و آویزان. مرحوم یزدانی خرم با ایمان و توکل به خدا و درایت و هنر مدیریت خود، این کار اول را با شجاعت و قاطعیت(آنچه که از فقدان آن، مدیریت ورزش ما رنج میبرد و ورزش ما ضربه میخورد) انجام داد.
ثانیا، کار دومی که او انجام داد، تحقق بخشیدن و اثبات عملی شعار«ما میتوانیم» بود. او با رفتار و عملکرد مدیریتی خود نشان میداد که به ظرفیتهای درون این ورزش و توان و هنر پنهان جوانان ورزشکار این
مرز و بوم اعتقاد و باور دارد. اگر اینها به درستی کشف و مدیریت شوند و اگر مدیران بهراستی برای کار کردن آمده و اراده خدمت و اصلاح و ساختن داشته باشند، باید فراتر از حرف زدن و حاشیه رفتن، قدر این استعدادها را بدانند و کفران نعمت نکنند و با فکر سالم و برنامهریزی دقیق، این ظرفیتهای پنهان را آشکار کرده و این استعدادهای بالقوه را به فعلیت درآورند.
مرحوم یزدانی خرم با ارتقای جایگاه والیبال ایران از یک قدرت درجه2 و3 آسیایی به یک قدرت جهانی، سند محکم و مدرک مستدل و محکمهپسندی را برای همیشه دست کسانی مثل ما و این نشریه داد که این حرف و نظر خود (که البته حرف و نظر خیلیهای دیگر هم هست) را با قاطعیت بیشتر و صدای بلندتر و رساتر تکرار کنند. هر چند که حرف ما و امثال ما هر چقدر هم که قاطعانه و صدایمان هر چند رسا و بلند و حتی کرکننده هم باشد، با این حال احتمالا آب از آب، تکان نمیخورد و کک هیچ مسئول و مدیری نمیگزد.