آمریکا میدان نبرد - ۹۲
آنها زندگی میکنند ما خواب رفتهایم
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
برای ما که شاهد برپا شدن زندان در دور و اطراف خود هستیم، درک این که چه در پیش داریم کمی آسانتر است، و چیز قشنگی نیست. با وجود این باید تأکید کرد درکی که بیشتر آمریکاییها از زندگی در ایالات متحده آمریکا دارند، خیلی دور از واقعیت است. برنامههای در دستور کار واقعی و قدرت واقعی، همیشه پنهان هستند. این طرح اصلی فیلم 1988 جان کارپنتر،1 «آنها زندگی میکنند»2 است که گروهی از آدمهای آس و پاس پی میبرند که مردم، عملاً آنچنان از طریق تحریفات رسانهای مسحور شدهاند که زندان حول و حوش خود و ذات حقیقی کسانی که آنها را کنترل میکنند- یعنی، حکومت اقلیت نخبگان-
را نمیبینند.
مردم گرفتار پیامهای پنهان، همچون «اطاعت»، «مطابقت» و... هستند که از تلویزیون و وسایل الکترونیک گوناگون، تابلوهای آگهی و مانند آن پخش میشوند. آنها از کنترل زندگیشان توسط نخبگان بیخبر هستند. به معنای دقیق کلمه همانطور که تحلیلگر رسانه مارشال مک لوهان3 یک وقتی نوشت، آنها در «زندانهای بدون دیوار» ادامه حیات میدهند.
البته به هرگونه مقاومتی با پرخاشگری پلیس پاسخ داده میشود.
لحظه کلیدی در فیلم زمانی پیش میآید که جان نادا،4 یک آدم بیهدف بیخانمان، متوجه چیز عجیبی درباره آدمهایی که دور و بر کلیسایی نزدیک محل زندگیاش پرسه میزدند، میشود. نادا تصمیم میگیرد
سر و گوشی آب بدهد. وارد کلیسا میشود، این شعار را روی در مشاهده میکند: آنها زندگی میکنند، ما به خواب رفتهایم. نادا اتفاقی میشنود که دو مرد که معلوم بود از مخالفان هستند، در حال گفتوگو راجع به «دستبرد زدن به بانکها» و «تولید عدسیهای هافمن5 تا جایی که جان در بدن داریم»، هستند. لحظاتی بعد یکی از مخالفان نادا را ناشیانه به داخل کلیسا میکشد و به او میگوید «انقلاب شده است.»
وقتی نادا با دلواپسی پا پس میکشد، مخالف به او اطمینان میدهد که «برخواهی گشت.»
نادا با جستوجو در یک جعبه مشتی عینک آفتابی ارزانقیمت که پیشتر تحت عنوان عدسیهای هافمن از آن یاد شد پیدا میکند. او با چنگ زدن به یک جفت و خروج از کلیسا، شروع به پیادهروی در طول یک خیابان شلوغ در شهر میکند.
نادا وقتی یواشکی عینک را روی صورت خود میگذارد، از مشاهده یک جامعه تحت بمباران و کنترل از طریق پیامهای پنهانی که از همه سو برای آنها پخش میشد، شوکه میشود. تابلوهای آگهی، به پیامهای آمرانه تغییر ماهیت دادهاند: تاقچههای مجله وسایل حملونقل عمومی «مصرف کن» و «اطاعت کن» را فریاد میکشند و یک بسته اسکناس دلار در دست یک دستفروش مدعی است، «این خدای شماست.» اما، آنچه که نگرانکنندهتر از پیامهای پنهان است، مخلوقات هراسانگیز هستند- که تا از طریق عدسیهای حقیقت به آنها نگاه نکنی، انسان به نظر میرسند.
این پیام هوشمندانه فیلم «آنها زندگی میکنند» است، یک قیاس مناسب از نگاه تحریفشده خودمان به زندگی در دولت پلیسی آمریکا. این اوضاع و احوال، چشمانداز روشن پیشروی ما هستند اما از زمانی که به دنیا میآییم تا زمانی که از دنیا میرویم، این عقیده را در ما القا میکنند که کسانی که بر ما حکومت میکنند، خیر ما را میخواهند. حقیقت بسیار متفاوت این است که آنهایی که بر ما حکومت میکنند، واقعاً به ما به چشم انسانهایی با شرافت و با ارزش نگاه نمیکنند. آنها طوری به ما نگاه میکنند که انگار «ما چهارپا» هستیم. فقط هنگامی که چشمهای نادا گشوده میشوند او میتواند حقیقت را مشاهده کند. او میگوید: «شاید آنها همیشه با ما بودهاند.
شاید آنها عاشق این هستند- ببینند ما از یکدیگر متنفریم- شاهد باشند ما یکدیگر را میکشیم، از سنگدلیهای لعنتی خود ما تغذیه کنند.»
نادا نومید و خسته از دروغها و تحریفها، بالاخره آماده مقاومت کردن میشود.
«من برای آنها خبر دارم. دخلشان درآمده است. به خاطر این که من دیگر بچه کوچولوی بابا نخواهم بود.» شما چطور؟
نشانههای هشداردهنده
نشانههای هشداردهنده، دهها سال است که به ما اخطار میدهند. اغلب ما، غافل از آنچه در پیش است، به بدیهیات بیاعتنایی کردهایم. این اعتقاد را در ما جا انداختهاند که چنانچه به مصرف کردن، اطاعت کردن و اعتماد کردن ادامه بدهیم، مسائل قابل حل خواهند بود.
اما این هرگز درباره رژیمهای در حال ظهور صادق نبوده است. و آنگاه که احساس کنیم چکش در حال فرود آمدن بر سر ما است، خیلی دیر خواهد بود.
همانطور که راد سرلینگ هشدا داد: کل «داخائو» باید برای همیشه باقی بماند. «داخائو»، «بلسن»، «بوخن والد»، «آشویتس»6 همه آنها. آنها باید برای همیشه باقی بمانند، به این دلیل که آنها یادگار لحظهای از زمان هستند که برخی از آدمها تصمیم گرفتند زمین را به یک گورستان تبدیل کنند که در آن همه عقل، منطق، معرفت، بلکه بدتر از همه، وجدان خود را پارو کردند.
آن زمان که ما این را فراموش کنیم، آن زمان که ما از مضطرب شدن از آن دست برداریم، آن وقت ما به گورکن تبدیل میشویم.
پیام: هشیار باشید. نشانههای هشداردهنده را جدی بگیرید و اقدام کنید زیرا راههای نابودی، توسط آنهایی که بر مسند قدرت نشستهاند با دقت پنهان ماندهاند.
این درس عبرت تاریخ است.
پانوشتها:
1- John Carpenter
2- They Live
3- Marshall Mc Luhan
4- John Nada
5- Hoffman Lenses در این فیلم، این عدسیها جهت مشاهده حقایق جهان، از طریق عدسیهای مواد مخدر توهمزا، مانند الاسدی (LSD)، که توسط آلبرت هافمن
(Albert Hoffman)، کشف شد، توسط شخصیت اصلی فیلم زده میشوند و از این طریق کل دنیای پنهان تهاجم زیرکانه و دخل و تصرف در ذهن توسط بیگانگان؛ که همان طبقه حاکم هستند، نشان داده میشود.
6- داخائو (Dachaus)، بلسن (Belsens)، بوخن والد (Buchen Walds) و آشویتس (Auschwitzes)، اسامی برخی اتاقهای گاز اردوگاههای اسرای جنگی در آلمان نازی هستند که صهیونیستها به دروغ مدعی هستند که هولوکاست در آنها اتفاق افتاده، یعنی، شش میلیون یهودی در طول جنگ در این اتاقها خفه شدند و اجساد آنها در کورههای آدمسوزی مجاور، به خاکستر تبدیل شدند. ادعایی که بعدها توسط پژوهشگران برجستهای چون پل راسینیه، روبرت فورسون، دیوید ایروینگ، روژه گارودی و... به طور مستند، رد شد. اما، علیالظاهر، نویسنده محترم از این دروغ بزرگ تاریخی بیخبر است. درباره ادعای کشتار
6 میلیون یهودی پروفسور والتر سانينگ در کتاب خود با عنوان «انحلال یهودیان اروپای شرقی» ضمن بررسي دموگرافیک(جمعيتشناسی) يهوديان اروپا و روند رشد اين جمعيت پيش و پس از جنگ جهاني دوم نشان داده است كه كشتار 6 ميليون يهودي افسانهاي
بيش نيست.