kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۸۴۶۵
تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۰

خطر تحریف در  دین

 
 
... ما كه شيعه هستيم و به وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن(عج) اعتقاد داريم، مى ‏گوييم ايشان كه مى‌آيند: 
«يَأْتى بِدينٍ جَديدٍ»، دین جدیدی می‌آورد. 
تفسيرش اين است كه آن‌قدر تغييرات و اضافات در اسلام پيدا شده كه وقتى او مى ‏آيد و حقيقت دين جدّش را مى ‏گويد، به نظر مردم مى ‏رسد كه اين دين غير از دينى است كه داشته ‏اند و حال اينكه اسلام حقيقى همان است كه آن حضرت مى ‏آورد. 
در اخبار و روايات آمده است كه وقتى ايشان مى ‏آيد خانه ‏هايى و مساجدى را خراب مى ‏كند، كارهايى مى ‏كند كه مردم فكر مى‌‏كنند دين جديدى آمده است‏
آن شعر معروف- خطاب به پیامبر«ص»- مى‌گويد:
دين تو را در پى آرايشند               
در پى آرايش و پيرايشند
بس كه ببستند بر او برگ و ساز        
گر تو ببينى نشناسيش باز(1)
خطر تحريف فوق ‏العاده زياد است 
تحريف‌، ضربت غير مستقيم است كه از ضربت مستقيم كارى‏تر است.اگر كتابى تحريف بشود، چه تحريف لفظى و چه تحريف معنوى، اگر كتاب هدايت باشد تبديل به كتاب ضلالت مى‏شود،
 اگر كتاب سعادت باشد تبديل به كتاب شقاوت مى‌شود. اگر كتابى باشد كه انسان را رو به بالا مى ‏برد، در اثر تحريف رو به پايين مى ‏آورد. 
اساساً به‌كلى آن حقيقت را عوض مى‌كند؛ نه تنها بدون خاصيت مى‌كند، بلكه اثر معكوس مى‏بخشد.
تحریف معنوی در قرآن 
كتاب آسمانى ما قرآن كه ستون فقرات و تكيه گاه اسلام است محفوظ و مصون و پاك باقى مانده است و هيچ دستى و هيچ قدرتى نتوانسته در خود اين كتاب دخل و تصرفى بكند: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»‏ (حجر/ 9) 
قرآن را خدا با يك فصاحت و بلاغتى و با يك معنويتى نازل كرد كه از همان اول در سينه ‏ها حفظ مى ‏شد، به‌علاوه به امر پيغمبر نوشته مى ‏شد. 
هيچ دستى، چه از ناحيه دوستان نادان و چه از ناحيه دشمنان زيرك نتوانست در اين كتاب مقدس تغيير و تبديلى ايجاد كند، 
بنابر این در قرآن كوچك‌ترين تحريف لفظى صورت نگرفته است، نه يك «واو» كم شده است و نه يك «واو» زياد. 
اما چقدر ما هميشه تحريف معنوى مى‏كنيم، يعنى آيات قرآن را غلط تفسير و توجيه مى ‏كنيم! (تحريف معنوى به‌اندازه تحريف لفظى خطرناك است)،... بايد با اين تحريفات مبارزه كنيم.(2) 
تحریف در سنت (جعل حدیث)
در موضوع وضع و جعل حديث، ابتكار در دست يهودي‌ها بود. يهودي‌ها افكار و معتقدات خودشان را در ميان مسلمانان به صورت حديث درآوردند. اينها در نفاق هم عجيب بودند.
به ظاهر مسلمانى مى‏كردند و با مسلمانها رفت و آمد مى‏نمودند ولى افكار خودشان را به صورت حديث در ميان مسلمين رايج مى‏كردند و در اين كار بسيار مهارت داشتند.
البته مسيحي‌ها و مانوي‌ها هم اين كار را كرده‏اند ولى يهودي‌ها خيلى زياد كرده‏اند، چون اينها مهارتشان در تظاهر فوق‏العاده است كه گاهى مسلمان‌ها آنها را از خودشان مسلمان‏تر مى‏دانستند. 
شخصى نقل مى‏كرد كه سابقاً يهودى بوده است. او دخترى داشت.جوانى كه سابقاً يهودى بود و مسلمان شده بود، از دختر اين شخص خواستگارى كرد و او نمى‏داد.
گفتند:چرا نمى‏دهى؟ 
گفت: من خودم كه مسلمان شدم تا پانزده سال دروغ مى‏گفتم، حالا باور نمى‏كنم كه اين جوان راست بگويد، براى اينكه هفت سال است كه اسلام آورده است.
مردى است به نام ابى الخطاب؛او ملحد و ضد اسلام بود. طشت رسوايى‏اش بالاخره از بام افتاد.وقتى مى‏خواستند اعدامش كنند گفت: «وَ لَقَدْ وَضَعْتُ فى اخبارِكُمْ ارْبَعَةَ آلافِ حَديثٍ»؛من چهار هزار حديث در اخبار شما قاطى كردم. 
مردى است به نام يونس بن عبد الرحمن كه از بزرگان است. 
مى‏گويد من كوشش مى‏كردم كه هميشه روايتهاى معتبر را بنويسم و نقل بكنم. همه را نوشتم و به صورت كتابى درآوردم. 
يك وقتى خدمت حضرت رضا(ع)رسيدم و كتاب روايتم را به حضرت عرضه كردم و گفتم كه تمام روايت‌ها را از پدران شما نوشته‏ام.
ديدم حضرت بسيارى از آنها را خط زد و گفت: اينها دروغ است.
مجتهدين(در برابر اخباریین که طبق دیدگاهشان‌، هرچه روايت داريم خصوصا روایات کتب اربعه‌، همه يكجا درست است) مى‏گويند وقتى يك چنين جريان‌هايى در تاريخ وجود داشته است
 چطور ما مى‏توانيم بگوييم هرچه حديث نقل شده است درست است.(3)
جعل حدیث در باب 
« فضائل قرائت برخی از سوره‌های قرآن»
در تاريخ‌، خيلى‏‌ها بوده‏‌اند كه برای رسیدن به اهداف مقدس از وسائل نامقدس استفاده كرده‏‌اند.
حديثى است كه در اغلب كتب تفسير نوشته ‏اند، ظاهراً در مقدمه مجمع البيان هم هست و من مكرر در كتابها خوانده‌‏ام.
اين حديث را از ابَىّ بن كعب نقل مى ‏كنند در فضايل مخصوص قرائت سوره ‏هاى قرآن،
مثلًا براى خواندن سوره «سَبِّح اسْمَ‏» فضيلت خاصى ذكر مى ‏كنند، سوره «هَلْ اتيكَ حَديثُ الغاشِيَة» فضيلت و ثواب ديگرى،سوره «لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَروا» ثواب ديگرى، سوره بقره ثواب ديگرى،سوره آل عمران ثواب ديگرى؛ براى هر كدام يك چيزى گفته‏‌اند. همه هم از پيغمبر روايت شده.
شخصى از آن كسى كه اين حديث را روايت مى ‏كرد پرسيد: 
آخر چطور است كه فقط تو اين حديث را روايت مى ‏كنى و يك نفر ديگر غير از تو روايت نكرده؟
گفت: راستش را بخواهيد من اين حديث را براى رضاى خدا جعل كردم؛
ديدم مردم در مجالس كه مى‏ نشينند شروع مى ‏كنند به افسانه‏‌ها و تاريخ جاهليت را نقل كردن و اشعار جاهليت را خواندن.ديدم وقت مردم دارد بيهوده تلف مى ‏شود.
براى اينكه به جاى اين كار بيهوده مردم را وادار به تلاوت قرآن كنم، آمدم اين حديث را از زبان پيغمبر گفتم؛اينكه عيبى ندارد!
ديگرى مى ‏آيد براى فلان مقصد يك خواب جعل مى ‏كند و فكر مى ‏كند با اين خواب مردم را هدايت مى ‏كند.
آيا اين كارها درست است كه انسان براى هدف مقدس، از وسايل نامقدس استفاده كند؟ نه، اين كار غلط است.
جعل حدیث در باب « فضيلت شهرها»
...شايد صدى نود و پنج خبرها و حديث‌هايى كه در فضيلت شهرها گفته ‏اند، چيزهايى بوده كه افراد خواسته ‏اند به نفع خودشان بگويند. 
مثلًا گفته ‏اند پيغمبر فرمود: «خَيْرُ الْقُرى‏ بيهق» (قُرى به معنى اعمّ از ده و شهر است) بهترين جاها «بيهق» است، همين نزديك سبزوار. 
پيغمبر به «بيهق» چكار داشت كه حالا بيايد از ميان اين ‏همه جا بگويد: «خَيْرُ الْقُرى‏ بيهق».
 چرا؟ چون فلان آقاى بيهقى مى ‏خواسته براى خودش وسيله درست كند. 
و امثال اينها كه اگر بخواهم برايش مثال ذكر كنم الى‏ ماشاءالله هست كه نمىخواهم ذكر كنم،  ولى اين‌قدر بدانيد كه دين را اين چيزها خراب كرده است.(4)
___________
1. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى
(اسلام و نیازهای زمان(1و2))؛ ج‏21؛ ص246- با تلخیص و ویرایش.
2. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، صص: 127-128- 124-123؛ ج‏21، ص: 96- با تلخیص و ویرایش جزئی.
3. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(1 و 2))، ج‏21، ص: 105 -97- با تلخیص و ویرایش جزئی.
4. مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى (سیری در سیره نبوی )، ج‏16، ص: ص105- 100-98- با تلخیص و ویرایش جزیی.