سلوك الهي(درآمدي بر عرفان عملي)-8
نورانيت سالك در مراحل سه گانه مجاهده
«سلوك الهي» يك مرحله اش در جهاد اُوسط است، يك مرحلهاش در جهاد اكبر، گرچه در جهاد اصغر هم سلوك الهي است؛ آنكه با دشمن بيرون مبارزه ميكند، اين هم مجاهد فيسَبيلالله است، اين هم سلوك الهي دارد، اين هم در مصدر صراط مستقيم حركت ميكند و مانند آن؛ ولي محور بحث كنوني ما يك اشاره گذراست به «جهاد اُوسط »كه سلوك اخلاقي است و محور اصلي بحث هم آن سلوك الهي است كه فوق سلوك اخلاقي است؛ يعني (جهاد اكبر) است كه فوق «جهاد اُوسط» است.
مهندسي، اجرا و گسترش فيض بسيط الهي توسط انسان
اين كار كه كسي بخواهد سلوك الهي داشته باشد، يعني با تلاش و كوشش و تعليم كتاب و حكمت و تزكيه نفوس در صراطي باشد كه كادِح إلَي ربّ باشد، كَدْحاً فَمُلاقِيه (1)؛ با تلاش و كوشش خود بخواهد اين راه را طي كند، به لقاءُالله بار يابد؛ اين بدون خلافت الهي نميشود، بايد سهمي از خلافت الهي داشته باشد و آن مهمترين كاري كه خليفه خدا در اين راه ميكند، آن راه سازي و مهندسي است.دو قوس در جهان هستي هست، يكي قوس نزول است كه فيض از خداي سبحان نازل شده است؛ گرچه از مرحله عالي و متوسط و داني يك فيض است و فيض مُنبسط است وَ مَا اَمرُنَا إلا واحِدِه(2)؛ كه گاهي از نظر تقطيع به نام عالم عقول و عالم نفوس و امثال ذلك، از اين مصطلحات مطرح است؛ وگرنه يك فيض گسترده است كه از اوّل تا آخر را شامل ميشود و اين همان واحد است كه از خداي سبحان صادر شده است، نه يك واحد عددي، نه يك موجود مشخص خارجي!
به هر تقدير؛ اين ابديت تا ازليّت، تا پايان بهشت كه پايان ندارد؛ اين فيض خاصي است كه از خداي سبحان صادر شده است، اين با قوس نزول ترسيم شده است. مهندسي را خدا كرده، سالكان اين راه را خدا آفريده، سلوكشان را خدا رهبري كرده و مانند آن. امّا در قوس صعود كه اگر موجودي بخواهد از خاك، از فرش به عرش برسد؛ اين تنها مقدور انسان است، از جماد و نبات و حيوان ساخته نيست، براي اينكه اينها در نيمه راهند؛ از فرشته هم ساخته نيست، براي اينكه اينها نيمه دوّم راه را دارند ميروند؛ اينها از خاك بر نخاستند تا به عالم پاك بار يابند!
تنها موجودي كه از صفر شروع ميكند، از هَلْ اَتَي عَلَي الاِنسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهرْ لَمْ يَكُنْ شِيئاً مَذكُوراً (3) شروع ميكند، تا به دَنَا فَتَدَلّي(4) برسد كه انسان هاي كاملند؛ از همين قبيلند. شاگردان آنها تا آنجا كه ممكن است به دنبال اينها اين راه را طي ميكنند. كه اگر گفته شد نماز معراج مؤمن است (5)، روزه هم معراج مؤمن است، حج و عمره هم معراج مؤمن است؛ چه اینکه اگردرباره نماز گفته شد: اَلصَّلاهُ قُربانُ كُلِّ تَقي(6)، همين معنا درباره زكات وارد شده است كه زكات هم قُربانُ كُلِّ تَقي است؛ البتّه نماز ويژگياي دارد كه ستون دين است و ديگر عبادتها اين ويژگي را فاقدند.
درون انسان، منطقه مهندسي پلكاني سلوك الهي
اگر موجودي بخواهد سلوك الهي داشته باشد، بايد مهندس باشد، بايد معمار باشد، بايد جاده احداث كند، بايد راه احداث كند؛ و اين راه در درون خود او پيدا ميشود، راه بيروني نيست. زيرا اگر اعتقاد است، در درون اوست؛ و اگر ايمان است، در درون اوست؛ و اگر تخلّق است، در درون اوست؛ و اگر ملكات عملي است، در درون اوست و اگر عمل صالح است، در حوزه بدني اوست؛ از او بيرون نيست، بنابراين يك راه بيروني ندارد! اگر كسي خواست حرم مشرّف بشود، يك خيابان و بياباني را بايد طي كند؛ ولي اگر خواست به لقاء الهي بار يابد، سخن از خيابان و بيابان نيست، بيرون از هويت شخص نيست؛ هر چه هست در درون اوست. اين راه را خداي سبحان به وسيله قرآن و عترت (عليهم السَّلام) تبيين كرد، مراحلش را ذكر كرد؛ ولي با رفتن حادث ميشود، يك راه خارجي و وجود عيني داشته باشد، نيست. چون اين كار نشده است، مگر به وسيله انسان! اين انسان است كه از مرحله ناسوت به برزخ و از آنجا به نشئه عقلانيّت بار مييابد و ميشود كُون جامع و همه اين مراحل را داراست. منتها جهاد اصغر پلههائي از اين نردبان است، جهاد اُوسط پلههائي از اين نردبان است و روي اين پلهها كه پا گذاشت، آنگاه وارد حوزه جهاد اكبر ميشود كه بتواند به لقاي الهي بار يابد.
نورانيت سالك در مراحل سه گانه سلوك الهي
خداي سبحان بعضيها را نوراني معرفي كرد، فرمود: وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاس(7). آنها كه در جهاد اصغر تلاش و كوشش كردند و ميكنند، حالا يا مجاهد في سَبيل الله اند، يا شهيد في سَبيلاللهاند، يا فاتح في سَبيل الله اند، كه:اَلَّذِينَ جاهَدُوا فِينَا لَنَهدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (8)؛ اينها بخشي از نورانيّت را در صحنه جهاد اصغر دارا هستند. آنها كه برتر از اينند، در حوزه جهاد اُوسط ميكوشند؛ اينها هم جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاس. اينها با نورانيّتي كه در درون آنهاست، هوس را از غير هوس تشخيص ميدهند، دشمن را از غير دشمن تشخيص ميدهند. اينكه فرمود: اِنَّ الَّذِينَ اَتَّقَوا (9)، يا اَلَّذِينَ اتَّقَوا اِذَا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشِّيطانِ تَذَكَّرُوا فَاِذَا هُمْ مُبصِرُون (10)؛ اينها در اثر آن نورانيّت و بصيرت دروني كه دارند، ميفهمند اين خاطره اي كه الآن دارد در درون آنها زمزمه ميكند، اين خاطره شيطاني است، اين اِحرام كاذب بسته است، اين راهزن است كه به صورت مُحرِم در آمده، اين حرامي است نه اهل حرم، اين دارد ميكوشد وارد حرم دل و كعبه دل بشود؛ اين شخص دشمن را ميشناسد، گرچه به لباس دوست در آمده؛ اين حرامي را ميشناسد، گرچه جامه احرام در بر كرده؛ فوراً اين طائف در دور كعبه دل را شناسائي ميكند و به ذكر الهي متذكّر ميشود، آن را شناسائي ميكند و طرد ميكند: فَاِذَا هُمْ مُبصِرُون؛ چون با نورانيّت حركت ميكند.
همين نور اگر گسترش پيدا كرد، درحوزه سوّم كه جهاد اكبر است بار يافت، اين كسي است كه با نورانيّت برتر و بالاتر حركت ميكند. اينكه از رسول گرامي (ص) رسيده است:اِتَّقُوا فَراسَهَ المُؤمِنْ فَاِنَّهُ يَنظُرُ بِنُورِ الله (11)، اين مصداق كاملش بخش سوّم است كه جهاد اكبر است؛ جهاد اصغر، نوراني است، جهاد اُوسط نوراني است و جهاد اكبر نوراني تر. با اين نور حقائق را مشاهده ميكند.
وقتي به اين مقام رسيد،جَعَلنَا لَهُ نُوراً يَمشِي بِهِ فِي النّاس شد، با نورانيّت حركت ميكند؛ اين انساني كه در دنيا نوراني شد، در جهاد اكبر نوراني شد؛ وقتي وارد صحنه بهشت شده است، يَسعَي نُورُهُمْ بَينَ اَيديهِمْ وَ باَيمانِهِم (12) هست، بهشت را اينها روشن ميكنند؛ هم براي خود نور ميدهند، هم براي ديگران.عالماني كه در دنيا ديگران را روشن كرده اند، در بهشت هم وسيله روشنائي و روشن شدن بسياري از بهشتيها خواهند بود.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته)
در برنامه تلويزيوني «سلوك الهي »، دماوند ـ مرداد 1392
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) برداشت از: انشقاق/ 6 (2) قمر/ 50 (3) انسان/ 1
(4) نجم/ 8 (5) ر. ك: بحار الأنوار/ 79/ 303 (6) نهج البلاغه/ حكمت 136
(7) انعام/ 122 (8) عنكبوت/ 69 (9) اشاره به: بقره/ 212
(10) اعراف/ 201 (11) الكافي/ 1/ 218 (12) حديد/ 12
خوان حکمت در دهه ولایت (قربان تا غدیر)روزهای زوج منتشر میشود.