نقش نخبگان در پیشرفت جامعه (پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا این دیدگاه که نخبگان و نوابغ، تاریخ را میسازند و جهت حرکت تاریخ را نیز آنها تعیین کرده و معمارهای پیشرفت و تکامل تاریخ و جوامع هستند تا چه اندازه با آموزههای وحیانی اسلامی انطباق دارد؟
پاسخ:
تعریف نخبگان و کارکرد آنها
منظور از نابغه و نخبه افراد استثنایی هستند که دارای یک فکر، هوش و اراده خارقالعادهای هستند که از بقیه افراد جامعه متمایز میگردند. اما درباره کارکرد آنها در جامعه دو دیدگاه مطرح شده است:
1- دیدگاهی که میگوید: اساساً تاریخ را نوابغ و نخبگان به حرکت در آوردهاند و حتی جهت تاریخ راه هم آنها تعیین کردهاند و هر طور که دلشان خواسته تاریخ را ساختهاند، این اندیشه و فکر آنها بوده که جامعه بشری اینگونه باشد و همان افراد استثنایی و نخبه بودهاند معماران تاریخ بودهاند. در هر ملتی یک چند نخبه و نابغه وجود دارد که سرنوشت و تاریخ آن ملت را رقم زدهاند. مثلا فرانسه را ناپلئون ساخته، روسیه را لنین و آمریکا را روزولت ساختهاند و... 2- این دیدگاه با رویکرد تعیینکنندگی نوابغ و نخبگان و نقش منحصر به فرد بودن آنها در تاثیرگذاری بر جوامع بشری تفاوت دارد و نقش و کارایی آنها را تا این مقدار موثر نمیدانند که همه چیز را آنها انتخاب کرده باشند، حتی جهت تاریخ را. یعنی اگر میخواستند تاریخ را در جهت دیگری ببرند در آن جهت برده بودند! این صحیح نیست. یک وقت هست کسی میگوید: نوابغ و نخبگان موثرند به معنادی اینکه همه افراد بشر موثرند، شریک در اجتماع هستند، ولی افراد در یک سطح نیستند. بعضی افراد که نخبه و نابغه هستند در سطح بالایی قرار دارند و در عین حال نمیخواهد تاثیر تودهها را به اصطلاح نفی کند، و همچنین نمیخواهد بگوید انتخاب جهت تاریخ با آنها است، بلکه میخواهد بگوید آنها نبوغشان به خاطر این است که طبیعت و تاریخ را بهتر از دیگران شناختهاند، و خودشان را با طبیعت و فطرت و تاریخ هماهنگ کردهاند. بنابراین تاریخ همانند طبیعت مادی خودش طبیعتی و سنن و قانونمندی دارد که اگر کسی آنها را خوب بشناسد میتواند در مسیر صحیح تاریخ را بسازد، این طور نیست که تابع خواستهها و رویکرد نخبگان و نوابع باشد. پس نه آنها در واقع جهت تاریخ را انتخاب کردهاند، که تاریخ خودش جهتی به سوی تکامل دارد، و نه ملتها و تودهها هیچ نقش و تاثیری نداشتهاند! اگر هنگامی که نخبگان و نوابغی ظهور کنند و افرادی نباشند که اراده و رویکرد آنها را اجرا کنند آیا آنها میتوانند کاری از پیش ببرند و موفق و تاثیرگذار باشند؟!
نقش مثبت و منفی نخبگان
الف) نقش و کارایی مثبت
نابغهترین نوابغ و نخبگان پیامبران بودند. پیامبر اکرم(ص) با قطع نظر از وحی الهی، یک نخبه و نابغهای است که بهتر از هر کسی نیازهای زمان و جامعه خودش را خوب میشناسد، و میداند راهی را که باید از آن راه این مردم را نجات داد چه راهی است. او از یک سلسله خصلتها که در جذب نیروهای دیگر و مخاطبین خود تاثیر دارد همانند: هوشمندی بالا، گذشت، ایثار، فداکاری، تقوا و صداقت و اخلاق نیکو و... برخوردار است و میتواند نیروهای خفته تاریخ خود را که یا خفتهاند و یا اگر حرکتی درجهت ضد تکامل تاریخ دارند بیدار کند. نقش و کارکرد مثبت نوابغ و نخبگان این است که نیازهای زمان و جامعه خود را خوب بشناسند و مردم را در مسیر صحیح تکامل و تعالی قرار دهند. بنابراین نوابغ و نخبگان هادی و راهنمای راه تکامل هستند نه خالق راه، نه اینکه راهی وجود ندارد و آنها راه تکامل و هدایت مردم را خلق میکنند! اضافه بر آن روش آنها روش حق و حقیقت و مبتنی بر واقعیات است نه اینکه مردم را به راه پوچ و تاریک و مسیر قهقرایی هدایت کنند!
ب) نقش و کارایی منفی
نوابغ و نخبگان میتوانند گاهی نقش و کارکردی منفی در جوامع بشری داشته باشند. اینگونه نیست که آنها لزوما از قدرت نبوغ و نخبگی خود استفاده کنند و مردم را در جهت تکامل سوق دهند. معاویه قدرت فوقالعادهای در سیاست داشت و از این نبوغ خود در مسیر هدایت مردم به سوی تکامل استفاده نکرد. شاید اگر او نمیبود و یا آدم ضعیفی به جای او بود، اوضاع به شکل دیگری میبود. شاید در سلسلههای سلاطین دنیا مثل امویها و عباسیها نوابغ کم پیدا شده باشد. مامون مگر آدم کوچکی است؟ بیجهت نبود که عباسیان توانستند پانصد سال سلطنت کنند! نکته دیگر اینکه اغلب نوابغ و نخبگان در یک بعد خاص نبوغ دارند و نوابغ دیگر خلأها و ضعفهای آنها را جبران میکنند. بنابراین نوابغ و نخبگان با مشارکت مردم میتوانند در دو جهت مثبت و تکاملی و منفی و قهقرایی نقش بسیار اساسی در تاریخ داشته باشند.