امکان تحقق حکومت واحد جهانی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا جوامع فرهنگها و تمدن های گوناگون که هر کدام برای خودآهنگ خاصی دارند، خواهند توانست به صورت یک جامعه واحد، فرهنگ و تمدن واحد و زیرپوشش یک حکومت واحد قرار گیرند؟
پاسخ:
انسان مدنی بالطبع است
طبیعت جامعه و گرایش انسانها به زندگی اجتماعی، سبب تقویت و گسترش روحیه جمعگرایی در جامعه بشریت شده و فرهنگها و تمدنها را به سوی تقریب و وحدت بیشتر سوق میدهد، و آن روحی که مایه پیدایش جوامع کوچک شده در نهایت همان روح این جوامع را در مسیر انسجام و توحید بزرگتر و جهانی قرار خواهد داد. درباره علت زندگی اجتماعی انسان دیدگاهها و نظرات گوناگونی مطرح شده است. گاهی گفته میشود که زندگی اجتماعی انسان، معلول حس استخدام و بهکارگیری دیگران برای جلب منافع و تأمین نیازهای فردی او است. گاهی گفته میشود که یک محاسبه عقلی و فکری انسان را به یک زندگی اجتماعی دعوت میکند، زیرا او با یک محاسبه آسان در مییابد که به تنهایی قادر نیست به یک زندگی لذیذ و شیرین دست پیدا کند، و... اما دیدگاه و نظر صحیح که مورد تأیید دلایل حسی و عینی و عقلی است و آیات و روایات نیز آن را تأیید میکند این است که زندگی اجتماعی برای انسان یک امر فطری است، و چنین زندگی جمعی از بدو خلقت در نهاد و سرشت او طراحی شده است و به تعبیری انسان مدنی بالطبع است نه بالاضطرار یا انگیزههای دیگر. در این صورت روح جمعگرایی که در طول تاریخ از صورتهای بسیط به صورت کاملتر رسیده است، قطعاً در آینده زندگی انسان، گسترش بیشتری پیدا کرده و همه جوامع و فرهنگها و تمدنها و حکومتها را در جامعه واحدی که یک فرهنگ و یک تمدن و یک حکومت دارد ادغام خواهد کرد و نشانههای چنین گسترشی در زندگی بشر قرن 21 کم و بیش به چشم میخورد.
طرح حکومت جهانی در روابط بینالملل
در اواخر قرن 19 و آغاز قرن 20 عدهای به فکر احیاط تفکر ناسیونالیسم و ملیتپرستی بودند، و گروهی در قالبهای مختلفی از این اندیشه دفاع میکردند، اما پس از وقوع جنگها و نزاعهای قومی و قبیلهای و پرداخت هزینههای سنگین در جوامع انسانی و جنگ جهانی اول و دوم اندیشمندان مسئله «انترناسیونالیسم» و لزوم تشکیل حکومت واحد جهانی را در چشمانداز آینده خود مطرح کردند و ریشه این جنگها و نزاعها را در وجود مرزهای مصنوعی و اعتباری میان ملتها و اقوام دانستند و برای رهایی از این مصیبتها و گرفتاریها چارهای جز این ندیدند که مرزهای مصنوعی را کنار بگذارند و همه انسانها را کنار هم، زیر یک پرچم و حکومت واحدی قرار دهند. کشتارهای عظیم جنگ جهانی اول سبب شد که اتحادیه بزرگی به نام «جامعه ملل» به وجود آید تا در سایه آن بتوانند از بسیاری از جنگها و خونریزیها جلوگیری کنند و مسائل بینالمللی را از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل نمایند. ولی چون این اتحادیه به صورت ناقص تأسیس شده بود، نتوانست جهان را از جنگ دوم جهانی برهاند! در اثنای جنگ جهانی دوم فکر تأسیس یک جامعه جهانی به صورت واقعبینانهتری قوت گرفت و نقطه اتکا و مرجعی به نام سازمان ملل متحد و اتحادیههای بینالمللی شکل گرفت و اهداف این سازمان در منشوری به نام منشور سازمان ملل متحد تشریح شد. متفکران و سیاستمداران بزرگ جهان پیشبینی میکنند که ممکن است سازمان ملل که در حقیقت یک پارلمان جهانی است در آینده به صورت مرکز یک حکومت واحد جهانی درآید و وحدت انسانها و برابری تمام ابنای بشر را اعلام بدارد.
مهدویت و شاخصهای حکومت جهانی
بنابراین نوع جوامع و سازمانها و تبلیغ از «انترناسیونالیسم» به جای «ناسیونالیسم» گواه بر این است که ادغام جوامع کوچک در یک جامعه بزرگ و تبدیل حکومتها به یک حکومت جهانی، آنچنان دور از ذهن و غیر ممکن نیست بلکه به اندازهای است که گروهی از متفکران جهان که هوادار حکومت واحد جهانی میباشند در اعلامیه خود که در کنگره توکیو در سال 1963 منتشر کردند، خطوط اساسی طرح خود را آشکار بیان کنند. که خطوط برجسته آن عبارتند از: 1- پارلمان جهانی 2- شورای عالی اجرایی 3- ارتش جهانی 4- دیوان دادگستری بینالمللی.
آری این نوع طرز تفکرها و تشکیل چنین کنگرههایی که طرح حکومت واحد جهانی را مطرح میکنند،نشانه آن است که طرح الهی حکومت جهانی مهدویت که پیامبران و اولیای گرامی خدا از آن گزارش دادهاند در شرف تکوین و بسترسازی است و آنچه را که فلسفه مهدویت با آیندهنگری خاصی خواهان حکومت واحد جهانی توأم با وحدت فرهنگها و تمدنها میباشد، اندیشهای بس ممکن و قابل تحقق است که کم و بیش نشانههای آن به چشم میخورد.