نگاه جامعهشناختی به وقایع پائیز 1401
رهام رضائیان
حوادث و اغتشاشات اخیر در کشور، اگرچه پرده از توطئههای دشمنان خارجی و داخلی برداشت و مردم را بیشتر نسبت به برخی حقایق آشنا ساخت، اما خسارات ناراحتکنندهای از جمله شهادت چندین تن از حافظان امنیت و همچنین برهم خوردن امنیت روانی عموم جامعه را در پی داشت. این وقایع را از مناظر مختلف میتوان مطالعه، بررسی و تبیین نمود. یکی از دیدگاههای مهم و حائز اهمیت که میتوان از دریچه آن وقایع اخیر را بررسی نمود، توجه به حفظ و حراست از ارزشهای دینی و اصول اسلام، انقلاب و نظام در برابر هجمههای دشمنان است.
اگر وقایع تاریخ معاصر کشور جمهوری اسلامی ایران را در ذهن مرور کنیم، در مییابیم که بصیرت و شناخت ملت ایران هماره نقطه عطف بسیاری از جریانات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. جداسازی آگاهانه صفوف ملت ایران از قلیل افراد دارای سوء نیت و مقاصد خاص در وقایع مختلف، خود گواه این مدعا است.
باید توجه داشت که حماسه سازیهای مکرر ملت شریف ایران پدیدهای منفک و گسسته از کل فرآیند انقلاب اسلامی ایران نیست؛ بلکه همان انگیزه، ارزش و باوری است که مردم– ملت را در دفاع از مرجعیت و جایگاه دین و مذهب در جامعه، در 19 دی ماه 1356 به خیابانها کشانده و همچنین همان باوری است که عامه مردم کوچه و بازار را به تفسیری جدید از نقش دین در زندگی اجتماعی و روزمره رساند که در محرم سال 1357 بگویند: «کربلا نبودید، نمونه اش بنگرید / هست خمینی (رض) حسین(ع)، شاه به مثل یزید» و در نمونهای دیگر از این حماسهها مردم در 9 دی 1388 به خیابانها آمده و فریاد زدند: «خواص بیبصیرت؛ مایه ی ننگ ملّت» و مثالهای دیگری که در حافظه تاریخی ملت ایران ماندگار است.
این حماسههای عظیم که ضمن برقراری پیوندی تاریخی با مفاهیمی چون عاشورا، امام و ولایت، جهان اجتماعی را به دو جبهه دوستان خدا و دشمنان خدا تقسیم میکند. کنشگر (ملت) حاضر در حماسهها زندگی خود را چنین «معنا» میکنند که دوستی و دشمنی معیار دارد و معیار آن حمایت از مسیر رهبر جامعه اسلامی، تبعیت از ولایت فقیه و حضور در صحنه به وقت نیاز است. به قولی ولایت و رهبری را در جامعه خط قرمز خود میداند.
دلیل حماسه آفرینیهای ملت به امر فرهنگی و اجتماعی و نحوه معنادهی زندگی مردم و رابطه ناگسستنی آنان با اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) و تاریخ اسلام و ولایت و ولایت مداری برمیگردد.
مردم (ملت) حاضرِ ما در حماسهها، از منظر مطالعات جامعه شناختی با رویکرد فرهنگی، افرادی هستند که ایدئولوژی، باور و ارزش آنها محرک و عامل کنشگریهای آنان است. به قولی این فرهنگ مردم است که در کنار ساختارهای اقتصادی و سیاسی محرک اصلی آنها است. این فرهنگ است که مردم را فراتر از منافع مادی به خیابانها کشانده تا از جوهره فرهنگ دینی خود که از اسلام ناب محمدی (ص) سرچشمه میگیرد و با اندیشههای بزرگمردی چون
اباعبدالله الحسین(ع) عجین است؛ دفاع کنند.
به بیان حضرت امام خمینی (رض) «وحدت کلمه» یعنی اعتقاد و ایمانی قلبی و وحدتی بیبدیل در بدنه جامعه و حضور آنان در عرصههای مختلف که یکی از رموز پیروزی و بقای انقلاب و نظام اسلامی است.
وقایع اخیر نشان داد آنهایی که قصد داشتند حوادث و اغتشاشات را با ارجاع به نیازهای جدید طبقه متوسط و زندگی غربی تحلیل کنند همواره در اشتباه به سر میبردند. آنهایی که دین را نفهمیده و باورها، ارزشها و هنجارهای ملی و مذهبی مردم را درک نکردهاند و کارکردهای مثبت دین و باورهای مذهبی را در جامعه نادیده گرفتهاند؛ فهمیدند که این باورها و اعتقادات مذهبی و ملی دلالتهای معرفت افزایانه هم دارد و کنشگریهای انقلابی هم میتواند ایجاد کند.
به بیان استاد بزرگ شهید مرتضی مطهری که میفرمود: «روشنفکران پنداشتهاند همان طور که مارکس نظر داده است «انقلاب فقط میتواند از یک جنبش قهرآمیز و یک جنبش توده ای ناشی شود»؛ اینان نیز این چنین پنداشتهاند به خیالی خام. آنان نمی توانند تصور کنند که اگر یک فرهنگ، یک مکتب و یک ملت خاستگاهی الهی داشته باشد و مخاطبش سعادت و کمال انسان، و در حقیقت فطرت انسانی انسان باشد و پیامش جامع و کلی باشد و جهتگیری اش به سوی عدالت، مساوات و برابری، پاکی و معنویت، محبت و احسان و مبارزه با ظلم باشد، بتواند جنبشی عظیم را به وجود آورد و انقلابی عمیق برپا نماید. اما انقلابی الهی و انسانی که در آن شور الهی، نشاط معنوی، جذبه خدایی و ارزشهای الهی و انسانی به معنای اخص کلمه موج زند، آن چنان که نمونه اش را مکرراً در تاریخ سرافراز ایران مشاهده کرده ایم و انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و... نمونههای روشن و گواه آن است.»