مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- ۶۴
نگاه منتظري به جریان قطبزاده
فصل بيست و دوم:
نگاهي به خاطرات آقاي منتظري
پيش از نقد و بررسي آنچه در كتاب «خاطرات آقاي منتظري» راجع به جريان آقاي قطبزاده و آقاي شريعتمداري آمده، توجه خوانندگان را به چند نكته معطوف ميدارم:
1ـ اينجانب هيچگونه مشكل شخصي با آقاي منتظري نداشته و ندارم و در وجود خود، كمترين احساس كينه و دشمني نسبت به ايشان احساس نميكنم و آنچه در برخورد با جرايم مهدي هاشمي در ايام تصدي وزارت اطلاعات، انجام گرفت، چيزي جز انجام تكاليف شرعي و قانوني نبود.
در اين ماجرا نيز ـ كه به تفصيل بدان خواهم پرداخت انشاءالله ـ تا آنجا كه توانستم تلاش كردم كه حساب ايشان با جريان مهدي هاشمي جدا شود و جايگاه علمي، سياسي و سوابق مبارزاتي آقاي منتظري صدمه نبيند، اما ايشان خيرخواهي مرا به گونه ديگر تفسير كرد و بالاخره گذشت آنچهگذشت.
2ـ خاطرات منسوب به آقاي منتظري، بيترديد ضربه سختي است به بنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني رضوانالله تعالي عليه، انقلاب اسلامي و روحانيت.
مطالعه اين كتاب، خواننده را به ياد پيشبيني تكاندهنده امام در نامه 1368/1/6 مياندازد كه خطاب به ايشان فرمود: «شما مشغول نوشتن چيزهايي ميشويد كه آخرتتان را خراب
ميكند»!
كساني كه با حوادث دهه اول انقلاب از نزديك آشنا هستند، ميدانند كه در اين كتاب، بسياري از واقعيتها به گونهاي تحريف شده است.
از اين رو وظيفه شرعي و تاريخي همه كساني كه در آن، مطالب ناروايي به آنان نسبت داده شده است، يا در جريان واقعيت بودهاند، اين است كه حقايق را آنگونه كه بوده براي مردم و بهخصوص براي آيندگان بيان كنند.
از آنجا كه بخشي از اين كتاب به مسئوليتهاي اينجانب ارتباط پيدا ميكند، در هر مورد پس از آوردن متن كتاب خاطرات، توضيحات لازم را ارائه
مينمايم.
3ـ از باب خيرخواهي عرض ميكنم كه چه خوب بود ايشان خود يك بار ديگر خاطراتي را كه به وي منسوب است، مرور میکرد و اگر احتمال داد كه پيشبيني استادش، حضرت امام، ممكن است درست باشد و آنچه در اين نوشتار است به ضرر اسلام، اهل بيت و به زيان آخرت اوست، لااقل آنچه را كه به عنوان شنيدهها و گفتههايي است كه بدان يقين ندارد و حيثيت كارگزاران جمهوري اسلامي را زير سؤال ميبرد،
حذف مینمود. اكنون براي نمونه، بخشي از كتاب خاطرات آقاي منتظري را كه به جريان آقاي قطبزاده و آقاي شريعتمداري مربوط ميشود،
بررسي ميكنيم:
قضيه آقاي شريعتمداري و قطبزاده
در صفحه 484 كتاب خاطرات، تحت عنوان: «ماجراي كودتا و انتساب آن به آيتالله شريعتمداري» آمده است:
«سؤال: جريان آمدن حاج احمد آقا خميني نزد شما راجع به قضيه آقاي شريعتمداري و قطبزاده چيست؟
جواب: وقتي كه آقاي قطبزاده را بازداشت كردند ما شنيديم كه ايشان سوءقصدي راجع به مرحوم امام داشته و در چاهي نزديك محل سكونت ايشان موادي كار گذاشتهاند كه كشف شده و آقاي شريعتمداري هم از اين موضوع اطلاع داشتهاند.
روزي آقاي حاج احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالي كه آقاي حاج سيدهادي نيز حضور داشت، به نحو تهديدآميز گفت: «امشب قطبزاده در تلويزيون، مطالبي را راجع به آقاي شريعتمداري ميگويد. شما مواظب باشيد حرفي نزنيد و چيزي
نگوييد!»
بعد شب، مصاحبه آقاي قطبزاده از تلويزيون پخش شد كه به سراغ آقاي شريعتمداري رفتند و من از صحت و سقم قضايا بياطلاع بوده و هستم.
بعداً شنيدم آقاي حاج احمدآقا در زندان سراغ آقاي قطبزاده رفته و به او گفته است شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شما را عفو ميكنند،
ولي بالاخره او را اعدام كردند و باز از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام، به كلي جعلي است و واقعيت نداشته است و منظور فقط پروندهسازي براي مرحوم آقاي شريعتمداري بوده است
و العلم عندالله»
در اين اظهارنظر آقاي منتظري بر اساس شنيدهها سه مطلب را به مخاطب القا ميكند:
1ـ بيپايه بودن اتهامات آقاي قطبزاده و آقاي شريعتمداري،
2ـ فريب خوردن آقاي قطبزاده از قول مساعد حاج احمدآقا در ارتباط با اعتراف به اتهامات،
3ـ تهديد شدن ايشان توسط حاج احمد آقا براي دفاع نكردن از
آقاي شريعتمداري.
بدينسان آقاي منتظري جريان آقاي قطبزاده را يك ماجراي ساختگي و گرداننده اصلي آن را حاج احمدآقا با هدف حذف آقاي شريعتمداري از صحنه معرفي مينمايد.
اما با تأمل در اسناد موجود، به سادگي ميتوان دريافت كه اظهارات ايشان كه به تصريح خودش براساس شنيدههاست و از صحت و سقم آن بياطلاع است و تنها به بعضي از آنها وثوق دارد، پايهاي جز سوءظن ندارد.
اولاً؛ اتهامات آقاي قطبزاده در كيفرخواست مشخص شده و در دادگاه متهم از خود دفاع كرده، اين مطلب كه در «چاهي نزديك محل سكونت امام مواد منفجره كشف شده» در جايي مطرح نشده است كه بعداً معلوم شود واقعيت ندارد. خوب بود آقاي منتظري اتهامات و كيفرخواست و دفاعيات آقاي قطبزاده را ملاحظه ميكرد و بعد در اين باره اظهار نظر ميفرمود.
ثانياً: ادعاي رفتن حاج احمدآقا به زندان و وادار ساختن آقاي قطبزاده به اعتراف به گناه، كذب محض است، ايشان هيچ گاه به زندان نيامد، من واقعاً نميدانم چگونه آقاي منتظري جرأت ميكند اين مطالب خلاف واقع را مطرح كند؟!
آيا اصولاً باوركردني است كه حاج احمد آقا كسي را وادارد كه به دروغ اعتراف كند كه ميخواسته كودتا كند تا مورد عفو امام قرار گيرد؟!
اعتراف آقاي قطبزاده چه فايدهاي براي ايشان دارد؟!
آيا ميتوان باور كرد شخصي مانند آقاي قطبزاده با آن سوابق، به دروغ اعتراف به توطئهگري كند تا عفو شود؟!
و اما آمدن حاج احمدآقا به قم و تهديد ايشان كه از آقاي شريعتمداري دفاع نكند، در اين باره من اطلاعي ندارم، ولي به دو دليل ادعاي ايشان قابل قبول نيست:
1ـ سوءظن و خصومتي كه ايشان نسبت به فرزند امام دارد و در بسياري از بخشهاي كتاب خاطرات آن را بروز داده است؛
2ـ فضاي سياسي اجتماعي در آن روزها ـ همان گونه كه از امام نقل كردم ـ
به گونهاي بود كه كسي نميتوانست از آقاي شريعتمداري دفاع كند، بنابراين نيازي نبود كه حاج احمد آقا به نحو تهديدآميز از آقاي منتظري بخواهد كه سكوت
كند.