دانشجوی شهید حمید صالحی(دانشگاه در جبهه- 83)
شهيد حميد صالحي در 12 بهمن 1342 در تهران ديده به جهان گشود و پس از طي دوران كودكي به تحصيل مشغول شد و از همان دوره دبستان علاقه زيادي به مطالعه كتابهاي مربوط به زندگي ائمه(ع) اطهار داشت. وی به سبب ايمان قوي و علاقهاش به خط امام (ره) از دو سال آخر دبيرستان و پس از گذراندن آموزشهاي نظامي، اقدام به شركت در جبهه حق عليه باطل نمود و علاوه بر تعطيلات تابستان و عيد نوروز حتي در طول تحصيل نیز در اكثر عملياتها حضور داشت.
پس از اتمام دبيرستان، در كنكور سراسری شرکت کرد و در رشته مهندسی مکانیک قبول شد. در مدت 6 سال جنگ تحميلي كفر عليه اسلام تقريبا در اكثر عملياتها شركت داشت در اين مدت چندين بار مجروح شد.
وی در اسفندماه 1365 و درحالي كه تركش به سر ايشان اصابت كرده بود، نداي حق را لبيك گفت.
در گوشههایی از وصیتنامه شهید دانشجو «حمید صالحی» میخوانیم:
شروع میكنم با شهادت بر رسالت و ختم نبوت پيامبر اكرم(ص), شهادت بر وصايت و ولايت حضرت علي(ع) و 11 فرزند بزرگوار ايشان و حضرت امام روح الله(ره) ناجي اين ملت از ظلمت وهادي آنها به سوي نور كه زنده نمودند اسلام را و حياتي دوباره به تعاليم و احكام آن دادند.
نخست توصيه به اسلام است در كليت آن و سپس رعايت تقوي در همه ابعاد فكري و عملي همه میدانيم كه بنيان و اساس اين انقلاب را اماممان(ره) گذاشت و آغاز همه تحولها و منشأ همه چيزهايي كه ما را به اينجا كشانده، اوست.
او همه ما را اهل سعادت كرد و انقلاب اساسي در درون و بيرون ما بهوجود آورد. در بيرون بر همه اسارتهاي ظالمانه تاختن آغاز كرد و از درون هم ما را متوجه واقعيت كرد و عشق و شهادت را در دلها شعله ور ساخت و همه مقام او را میدانيم من به اين عنوان كه شايد كمكي باشد بر تحقق آنچه كه میخواستم، میگويم كه برادران و خواهران! همه را به خدا قسم هرگز او را تنها نگذاريد يعني خط و فكر او را تنها نگذاريد اگر میبودم لحظه اي از فكر و اوامر او تخطي نمي كردم كه به خدا همين الان هم يك مورد يادم نمي آيد كه امري را به خلاف نظر او انجام دادم و در آن مخالفت يا مسامحه كردم.
جبهه رفتن من كار يك لحظه اي نبوده و بنابر دلايل اعتقاد من اين بود كه بايد به كثرت در جبهه حضور يافت. اولاَ؛ اين جنگ صرفا يك جنگ مكتبي است جنگ براي دفع ظلم است كه توسط بعث شروع شد.
كل كفر به واسطه وحشت و اضطرابي كه از تفكر انقلابي را كه از بينش مكتبي اين امت سرچشمه میگيرد داشته اند, به واسطه اينكه آنان سلطه گر و ظالم هستند و فكر انقلاب ما دعوت میكند ملتها را به پرداختن به اسلام كه لازمه اشكال آن قيام بر عليه ما در يك صف قرار گرفتهاند و ظلم كردهاند حال بايد ما تا ريشه كردن ظلم در پي جنگ با آنها باشيم و در اين راه به آنها هرگز ميل هم نكنيم. اگر دست از هر يك از اين دو يعني فكر و عملمان برداريم و يا در آن تجديد نظر و مسامحه كنیم، آنها ما را راحتتر خواهند گذاشت ولي اين به دلايل عقلي و تجربي از يك ديد و به دلايل عقلي مكتبي و فرامين قرآني از ديدي بالاتر مردود است. محدوده فكر و عقل هم بر عهده مكتب و مفسران يعني مقام ولايت جامعه است و بس.
. امام(ره) ما را تا ظهور حضرتش زنده و پرتوان نگاه بدار. امت ما را صبر و ايمان عنايت بفرما. فتح و پيروزي نصيب رزمندگان ما بگردان و ما را با امام حسين(ع) محشور بفرما. آمین یا رب العالمین.