به بهانه بازپخش سریال «پشت کوههای بلند»
سفری به روزگاران
آرش فهیم
تاريخ ايران يكي از منابع غني براي خلق انواع و اقسام آثار هنري و روايتهاي نمايشي و تصويري است كه البته از اين ذخيره فرهنگي در سينما و همچنين سريالهاي تلويزيوني كمتر بهره برداري شده است. مجموعه «پشت كوههاي بلند» از معدود آثاري است كه از اين قابليت استفاده كرده. كاري كه شايد نتوان آن را يك أثر برجسته و جريان ساز در عرصه سريال سازي دانست، اما از برخي جوانب حائز اهميت است.«پشت كوههاي بلند» به کارگردانی امرالله احمدجو که اول بار در خرداد سال 1391 پخش شده بود و این روزها بعد از ده سال از شبکه آی فیلم درحال بازپخش است.
قالب روايي این سریال از نمونههاي كمياب، هم در سينما و هم در تلويزيون است؛ گونه اي كه مي توان آن را كمدي تاريخي نام نهاد و حاصل تلفيق لحن طنزآميز و فانتزيك با داستاني تاريخي است. تفاوت اصلي «پشت كوههاي بلند» با ديگر آثاري كه ملقب به تاريخي بودن هستند، در اين است كه معمولا فيلمها و سريالها و به طور كلي روايات تاريخي بازنمودهايي از زمانها و مقاطع و حوادث و آدمها و جريانهاي واقعي هستند كه در گذشتههاي دور يا نزديك رخ دادهاند. با اين حال، داستان اين سريال كاملا تخيلي است و در واقع نمي توان چنين ماجرايي را در كتابهاي تاريخ پيدا كرد. اما آنچه در آن ديده مي شود شبيه به خيلي از واقعيتهايي است كه در دورههاي مختلف تاريخي براي بسياري از پادشاهان و اطرافيان آنها رخ داده است. بر اساس نشانههاي موجود در كار ميتوان زمان آن را به حدود 400 تا 500 سال قبل تخمين زد. يعني زماني كه رفته رفته تمدن ما از اوج به سوي نشيب ميل پيدا مي كند و به خاطر بيكفايتي شاهان و همچنين نفوذ بيگانگان استعمارگر رفته رفته رو به قهقرا مي رود.
«پشت كوههاي بلند» در واقع يك سفر به سرزمين تاريخ و فرهنگ و آداب و رسوم ايرانيان است. رنگين كماني است از يك پهنه فرهنگي و اقليمي وسيع به نام ايران با همه اقوام و جغرافياها و اجزايش. معمولا در روايتهاي تاريخي، تلخيها و سياهيها غالب هستند. اما در اين سريال زشتيها و زيباييهاي تاريخ ايران همراه و همنوا درآمدهاند. به بياني ديگر يك مينياتور متحرك از روزگاران كهن و رسوم موجود در ايران زمين ترسيم شده است. دوراني كه شاه و تلخك و وزير و حاكم بر سر كار بودند. ماجرايي هم كه در اغلب دورهها و سلسلههاي حكومتي تسلسل داشت، نقطه شروع ماجراها تعيين شده است؛ تلاش يكي از دست نشاندههاي شاه براي به زير كشيدن رئيس خود و برفرازي خودش!
برخلاف غالب سريالهاي تاريخي كه به حاكمان يا بزرگان و صلحا محدود مي مانند، اين بار زندگي روزمره مردم در روزگاران گذشته نيز دستمايه درام قرار گرفته است. به طوري كه جزئيات بيشتري از شيوه زندگي ايراني در صدها سال قبل ديده مي شود. كار از روابط رسمي و اداري و مناسبتي فراتر رفته و به بازيها و شوخيها و رفت و آمدها و نشست و برخاستها و بگو مگوها و گاه دست به يقه شدنها و تفريحات و ساير آداب زندگي هم كشيده شده است.
سياق كار بيش از تعريف روايتهاي خطي و پركشمكش، تعريف قصههايي در قالب حكايتهايي تصويري است. يعني در كنار موضوع اصلي كه همان حضور سامشاه در بيابان و پي گرفتن زندگي شباني و ماجراهاي پيرامون آن است، در هر قسمت يا هر دو قسمتي نيز يك موضوع خاص به نمايش در ميآيد.
يكي از ويژگيهاي خاص سريال «پشت كوههاي بلند» زبان ادبي زيباي آن است. شخصيتهاي درون داستان سريال به زباني قديمي و محلي صحبت ميكنند و اين باعث شده كه حال و هواي متفاوتي در اين كار به ثمر بنشيند. البته زبان برخي از شخصيتها خيلي هم واقعي نيست. مثل زبان محمود پاكنيت در نقش سامشاه كه آميختهاي از شيرازي و اصفهاني و لري و... است.
منبع اصلي شكل گيري اتفاقات و داستانها در اين سريال، ضرب المثلها و حكايتهاي قديمي است. روايتهايي كه با وجود زيبايي و شيريني اما تقريبا از زندگي امروز ما خارج شدهاند و كمتر به كار مي روند. فيلمها و سريالهايي مانند «پشت كوههاي بلند» يك خوبي دارند و آن هم اين است كه باعث حفظ و معرفي دوباره ارزشها و ميراث فرهنگي سرزمينمان ميشوند. نكته مهم اين است كه حفظ گذشته ضامن ساخت آينده است. يكي از ضعفهاي رسانههاي تصويري ما انفصال ميان آنها با خاطرهها و حتي روياها و تخيلات بومي و اقليمي ماست. اين گسست سبب تخريب هويت ملي و ناتواني جامعه در تجسيم افق و چشمانداز آينده مي شود. حداقل كاركرد آثاري چون «پشت كوههاي بلند» يادآوري اين ميراث فرهنگي است.
استفاده از بازيگران توانمندي كه البته طي سالهاي اخير در سينما و تلويزيون مهجور ماندهاند هم از نكتههاي جالب اين سريال است. بازي گرفتن از كودكان در اين گونه آثار كار دشواري است كه كارگردان به خوبي از پس آن برآمده است. در كل همه نقش آفرينان از خردسالان گرفته تا كهن سالان خيلي طبيعي و ساده بازي كردهاند.
با این حال «پشت کوههای بلند» در ترسیم تمام و کمال فرهنگ و ارزشهای بومی ناقص است. ضعف در نمایش شاخصهای اخلاقی یکی از این نقائص است. چه لزومی دارد کاراکترهای مونث یک فیلم تاریخی که قصد بازتولید اصالتها را دارد این همه بزک کرده باشند؟
ضمن اینکه، ضعف ارتباط سهل و ممتنع متن أثر با مخاطب، يكي از ضعفهاي آن به شمار مي رود. تماشاگر سريال هرچند در فضاسازي و قابها و تصاوير زيبا و چشم نواز و خاطرهانگيز سريال جذب و غرق مي شود، اما از آنچه در اين تصاوير مي گذرد باز مي ماند. داستان سريال چندان سر راست و قابل فهم نيست. به همين دليل هم درك مضامين اخلاقي و پندآموز مستتر در اين حكايتها نيز براي مخاطب عام سيما دشوار و گاه غيرممكن است. بينندگان تلويزيون، به ويژه در ساعات پاياني روز كه زمان استراحت و آسودگي است، علاقه چنداني به تماشاي داستانهاي پيچيده و سخت ندارند. روايتهاي سريالهاي تلويزيوني ضمن مستحكم و پاكيزگي و اصولي بودن، بايد ساده و روان باشند و بتوانند به سادگي ذهن مخاطب را با خود درگير كنند. نکته مهمي كه در سريال
«پشت كوههاي بلند»چندان رعايت نشده است. جاي خالي حماسهها و ايستادگيهاي ملي نيز در اين أثر خالي است. مقاومتهايي كه ايران را در برابر همه تجاوزات حفظ كرد و مايه افتخار ما تا ابد شدند كه البته بسياري از ما آگاهي و شناخت چنداني از بسياري از اين وقايع نداريم. اين وظيفه رسانهها و آثار فرهنگي است كه مردم را با جنبشها و نهضتهاي مقاومت مردمي در طول تاريخ آشنا كنند. اما در اين سريال بيشتر بر حماقتها متمركز شده است. اين درحالي است كه در كنار بلاهتها و حماقتهاي شاهان و حاكمان، جوانمردي عياران و پهلوانان و امثال دليران تنگستان و بسياري ديگر از عاشقان بي نام و نشان كه خود را فداي سرزمين و ارزشهاي ديني و ملي در برابر هجوم و دستاندازي اجانب كردند خالي است. آنچه لازمه هر كار تاريخي است، تزريق غرور ملي و روحيه حماسي به جامعه امروز ايران است. براي اينكه تلخيها و ادبارهاي گذشته تكرار نشوند و پيروزيهاي آينده جلاي بيشتري يابند.