بررسی نظم نوین جهانی و جایگاه ایران اسلامی در آن (بخش نخست)
افـول آمریکا سرآغـاز هندسه جدید عالم
رضا الماسی
انزوای آمریکا در نظام بینالملل و تغییر هندسه سیاسی عالم و از طرفی لزوم آمادگی کشورمان برای نقشآفرینی در نظم جدید جهانی از جمله موضوعاتی هستند که در همه کشورهای مستقل به شدت مورد توجه قرار گرفته و به گفته کارشناسان، نظام تک قطبی عالم در حال فروپاشی است. در این برهه حساس تاریخی کشورهایی که بتوانند جایگاه خود را در نقشه تحولات پیدا کنند حتماً نقش برجستهای در معادلات آینده دنیا خواهند داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی 11 آبان ماه امسال با اشاره به جایگاه آمریکا در آینده جهان اظهار میدارند: «آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود... الان آمریکاییها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند... پولش را هم از خود آن کشور بیچارهای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینههایش را او باید تأمین کند و آمریکاییها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود.»
شکست هژمونی رژیم آمریکا
یکی از ترفندهای جنگ روانی و رسانهای دشمن منحرف کردن افکار عمومی از نگاه کلان به مسائل جهانی است. برخی کارشناسان روابط بینالملل آشوبهای اخیر در کشورمان را در همین راستا تحلیل میکنند. انحراف افکار عمومی از این مسئله میتواند شکست هژمونی ایالات متحده را به تأخیر بیندازد تا آنها بتوانند جایگاه خود را در نظم جدید بازسازی نمایند. نظام سلطه به رهبری آمریکا همواره تلاش کرده اینگونه القا کند که همه راههای پیشرفت و توسعه به لیبرال دموکراسی ختم میشود؛ اما امروز کشورهای زیادی از جمله چین، روسیه، ایران و دیگر کشورهای مستقل دنیا این ادعا را زیر سؤال برده و ثابت کردهاند دنیای تک قطبی دیگر جایی در نظام بینالملل ندارد.
برژینسکی، سیاستمدار قدیمی آمریکایی و مشاور امنیت ملی دولت جیمی کارتر اذعان میکند: «واقعیت این است که توزیع مجدد قدرت جهانی شرایطی را به وجود آورده که در آن آمریکا دیگر تنها هژمون نیست. ایالات متحده باید به این واقعیت اذعان کند که جهان در حال حاضر بسیار پیچیدهتر شده است. گسترش درگیری در سراسر خاورمیانه در حال حاضر بیشتر ریشه در افزایش فرقه گرایی مذهبی دارد تا مداخلهجویی آمریکا. در چنین شرایط ناآرامی، توجه بیشتر باید بر روی منافع ملی ترکیه، ایران، عربستان، مصر و اسرائیل قرار بگیرد. در همین راستا، نباید اجازه داد که منافع هر یک از آنها تبدیل به منافع ایالات متحده شود.»
در واقع منطقه غرب آسیا بهعنوان سطح تحلیل پس از پایان جنگ سرد وارد ادبیات بینالمللی شد و تاکنون حتی در کنار بحثهایی مانند جهانیشدن و در ذیل آن توانسته است خود را بازتولید کرده و نقش مناطق حفظ شود.
سعادت شریفیپور، کارشناس روابط بینالملل در این باره مینویسد: «در دوره گذار جدیدی که به نظر میرسد از نظم تکقطبی به نظم چندقطبی در حال شکلگیری است میتوان امیدوار بود نقش مناطق و به تبع آن بازیگران منطقهای مجدداً افزایش پیدا کند.»
او ادامه میدهد: «با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران اکنون یک قدرت منطقهای است تغییر در نظم جهانی میتواند بهعنوان فرصت برای آن برآورد شود، البته نباید فراموش کرد که در شرایط گذار چالشها و فرصتها در کنار هم وجود دارند و بازیگرانی که بتوانند بهخوبی فرصتها را جذب و از چالشها دوری کنند میتوانند در نظم جدید جایگاه متفاوتی را داشته باشند درواقع آنچه در شکلگیری نظم اتفاق میافتد یک حادثه نیست بلکه یک پروسه طی میشود و هر بازیگری که در مقابل روندهای جاری در دورهگذار برنامهریزی مناسبتر و آمادگی بیشتری داشته باشد امکان بهرهبرداری بهتر از این فرصت را خواهد داشت.»
این کارشناس روابط بینالملل معتقد است: «اکنون به نظر میرسد جنگ اوکراین را میتوان بهعنوان نوک کوه یخی دانست که نشاندهنده از دست رفتن نظم تکقطبی تحت رهبری ایالات متحده است، به نظر میرسد نظم جدید یک نظم چندقطبی خواهد بود که قدرتهای بزرگ دیگری در کنار ایالاتمتحده نقشآفرینی خواهند کرد و فرصت ایالاتمتحده پس از فروپاشی شوروی به پایان رسیده است و اکنون باید قدرتهای بزرگ دیگر را در کنار خود بپذیرد. اگرچه ایالاتمتحده همچنان یکی از قطبهای نظم جدید باقی خواهد ماند اما نظر به اینکه ایالات متحده از وضعیت تنها ابرقدرت به یکی از چند قدرت بزرگ تغییر نقش میدهد میتوان تاکید کرد که قدرت ایالات متحده کاهش پیداکرده است و روند افول آن در جریان است.»
نظام بینالملل بر مبنای قطبهای جدید قدرت
در سالهای ابتدایی انقلاب وقتی توطئههای آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی و ایجاد اختلال در کشور ادامه یافت، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در
۱۳ آبان ۱۳۵۸، لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر و دست نفوذ مستقیم استکبار در کشور را برای همیشه قطع کردند. اقدام دانشجویان از سوی امام انقلاب دوم نام گرفت و بار دیگر هیمنه ابرقدرتی آمریکا در جهان شکسته شد. آن روزها کمتر کسی شاید فکر میکرد که الگوی انقلاب مردم ایران در کوتاه کردن دست آمریکا از کشورشان، از سوی سایر ملتها تکثیر شود و استقلالخواهی و مبارزات ضدآمریکایی در اقصی نقاط جهان امتداد پیدا کند.
استقلال خواهی مردم دنیا به سرعت دنیا را با تحولاتی روبهرو ساخته که از ویژگیهای خاصی برخوردار است. آقای رضا زرگر یک فعال سیاسی در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان با اشاره به ابعاد مختلف نظام جدید بینالملل اظهار میدارد: «اولین و مهمترین رکن نظم جدید جهانی به حاشیه رفتن آمریکاست. همانطور که حضرت آقا میفرمایند؛ آمریکا مجبور میشود دست و پایش را از جهان جمع کند. همانطور که در سالهای اخیر ملاحظه شد آمریکا دیگر توان ادامه دادن در عراق و افغانستان را نداشته و به اجبار و خفّت این دو کشور را ترک میکند.»
او اضافه میکند: «ویژگی دیگر نظم جدید جهانی؛ انتقال قدرت از غرب به شرق در همه ابعاد است. غربیها پس از رنسانس با بهرهگیری از ظرفیتهای دیگر کشورها توانستند آنها را از پیشرفت بازدارند و خودشان با استفاده از منابع دیگران بر دنیا مسلط شوند اما در آینده نزدیک این سلطه شکسته و کانون قدرت به آسیا منتقل خواهد شد.»
زرگر میگوید: «امروز قدرت نرمافزاری آمریکا به شدت تضعیف شده و محاسباتشان در همه معادلات و نزاعهایی که به نوعی پای آنها در میان است با شکست مواجه شده و با وجود صرف هزینههای بسیار زیاد به هیچ عنوان به اهداف اصلی و کلان خود دست پیدا نکردهاند.جامعهشناسان شناختهشده آمریکایی بهصراحت تأکید میکنند که آمریکا در مسیر سقوط قرار گرفته و افول این کشور امری حتمی و اجتنابناپذیر است. از زمان جنگ ویتنام تا حادثه
۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، از سرعت روند و توسعه اقتصادی آمریکا کاسته شده و این کشور، اعتبار و آبروی تبلیغاتی خود را از دست داده و به بدهکارترین کشور دنیا تبدیل شده است.»
زرگر در بخش دیگری از گفتوگو با گزارشگر کیهان اظهار میدارد: «امروز مزاحمتهایی که آمریکا از طریق ابزارهایی همچون تحریم برای کشورهایی مثل روسیه و چین ایجاد میکند اثرگذار نیست و نمیتواند خلل جدی در مسیر پیشرفت آنها ایجاد کند. از طرفی همپیمانان آمریکا نیز به شدت در حال پرداخت هزینههای افول آمریکا هستند. ضررهایی که به کشورهای اروپایی از سوی روسیه در جریان جنگ اوکراین وارد شده از جمله همین هزینههاست. کشورهای همپیمان دیگر آمریکا همچون هند و پاکستان هم با اشتیاق به پیمانهای جدید مانند شانگهای میپیوندند و اینها نشانههای خوبی برای آمریکا نیست.»
نظم جدید جهان بر محور چه کشورهایی است؟
شریفیپور، کارشناس روابط بینالملل در پاسخ به این سؤال توضیح میدهد: «در جریان جنگ اوکراین اختلاف میان ایالاتمتحده و اروپا مشهود است و بهوضوح میتوان دید که تفاوت در منافع و شکل تهدید امنیتی جاری باعث شده است رفتارهای متفاوتی از سوی کشورهای اروپایی و ایالاتمتحده بروز کند. لذا این منافع متفاوت و در مواردی متضاد ایجاب میکند اروپا نیز به دنبال نقشآفرینی جداگانه و خارج از رهبری ایالاتمتحده باشد.»
او میافزاید: «چین و هند در این جنگ نشان دادند که نقشهای مستقلی را ایفا خواهند کرد، چین بهعنوان رقیب ایالاتمتحده طبیعی است که نقش متفاوتی نسبت به سیاستهای ایالاتمتحده داشته باشد اما در مورد هند چنین نیست و هند نزدیکترین متحد ایالات متحده در اسناد امنیتی این کشور برای تسلط بر منطقه ایندوپاسفیک است و مهمترین متحد آن برای مقابله با چین است، اما در این جنگ پیروی کامل از سیاستهای واشنگتن را نپذیرفت.»
شریفی پور تصریح میکند: «پاکستان علیرغم آنکه به کمکهای مالی ایالاتمتحده برای کاهش مشکلات اقتصادی دولت خود نیازمند است، از همراهی باسیاستهای ایالاتمتحده اجتناب کرد و طبق اعلام عمرانخان، نخستوزیر پیشین پاکستان، ایالاتمتحده به همین دلیل برنامه برکناری دولت او را پیگیری کرد و تا جایی پیش رفت که دولت عمرانخان سقوط کرد، عمرانخان تاکید کرد که به دلیل سفر از پیش برنامهریزیشده به مسکو که با جنگ اوکراین همزمان شد از سوی ایالاتمتحده و کشورهای غربی نامههای تهدیدآمیز دریافت کرده است اما او علیرغم دریافت این نامهها سفر خود به مسکو را لغو نکرد و حاضر به پذیرش سیاستهای تجویزی ایالاتمتحده نشد، نخستوزیر برکنار شده پاکستان همچنان دولت خود را قربانی توطئه ایالاتمتحده میداند و بارها این مطلب را قبل و بعد از برکناری اعلام کرده است.»
جایگاه ایران در نظم جدید؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالهای گذشته همواره بر این نکته تأکید داشتهاند که قدرت ایالاتمتحده در حال افول است و نباید به آن دل بست و اکنون با توجه به تبعات احتمالی جنگ اوکراین مجدداً تأکید کردهاند این جنگ نیز نشان از کاهش قدرت ایالاتمتحده و افول آن دارد و میتواند بهعنوان پایانی برای نظم جاری بینالمللی قلمداد شود و ایران باید برای بازیگری در نظم جدید جهانی آماده شود.
آمادگی کشور برای نقشآفرینی در نظم جدید جهانی یک آمادگی چندجانبه است که همه بخشهای کشور باید خود را برای آن آماده کنند. دشمنان مردم ایران امروز از ضربه زدن مستقیم ناامید هستند و با فتنه و آشوب به دنبال آن هستند که از سرعت پیشرفت ایران بکاهند. همه اقشار مختلف مردم، مسئولان در قوای مختلف، بدنه کارشناسی و تخصصی نظام در مراکز علمی و عملی باید خود را برای نظم جدید و پیشرفت همهجانبه کشور آماده کنند.
در شرایطی که نظم جهانی در حال تغییر و آرایش منطقهای و بینالمللی جدیدی در حال شکلگیری است و شعار مرگ بر آمریکا در حال تحقق است، باید وظیفه خود را بشناسیم و جایگاه شایسته ایران را در این نظم جدید محقق کنیم و همانطور که رهبری فرمودهاند، به این سؤالات فکر کنیم که در این دنیای جدید ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟و جایگاه کشور عزیز ما کجا است؟