یادتان رفته که مینوشتید تحقیر مردم عیبی ندارد؟! (خبر ویژه)
خبرگزاری وابسته به مدیران دولت سابق نوشت بخشی از علت اعتراضات و اغتشاشات، مشکلات اقتصادی است.
خبرآنلاین نوشت: اکنون که اعتراضات فروکش کرده است بد نیست مروری بر گذشته داشته باشیم و از آن درس عبرتی بگیریم. در این اعتراضات چه کسی مقصر است؟ بحث اغتشاش از اعتراض جداست. اغتشاش همواره محکوم است و آن نوعی کودتا به نفع دیگران است. کسی که امنیت را به هم میزند خود نمیداند چه میخواهد. آنها اگر وابسته به خارج نباشند که اهداف مشخصی را برای ما در سر دارند خود اغتشاشگران آیندهای مشخصی در نظر ندارند و امیدشان بر وعدههای دیگران است. اما اعتراض با احساسات عدهای جوان توأم است که باید حساب آن را از اغتشاش جدا کرد. بسیاری از کسانی که با احساس وارد میدان میشوند و مورد سوءاستفاده دیگران قرار میگیرند، به این دلیل است که هیچ دلبستگی ندارند. کار و شغل اعم از دولتی یا غیردولتی ندارند. پول ندارند. بدیهی است وقتی شغل نباشد جوان پول هم ندارد و مسلم است که تحت تأثیر قرار گیرد. مسکن ندارند. زن و بچه ندارند. این افراد اغلب دانشجو هم نیستند که از ترس نمره یا اخراج تظاهرات نکنند، یا چه بسا وعدههایی را از جایی دریافت کرده باشند که چنین عمل میکنند. عِرق خدمتگزاری هم ندارند که بروند در خدمات عامالمنفعه شرکت کنند. در عوض آنچه دارند و میبینند یا میشنوند البته چه بسا با بزرگنمایی تبعیض و رانتخواری و عدم عدالت و آرزوهای بر باد رفته است. پس میماند جوانی و احساسات و خواستههای برآورده نشده. البته بگذریم از اینکه بسیاری از جوانان ما زیر بار هر کاری هم نمیروند و اگر درآمدهایی هم داشته باشند خود رابه عنوان بیکار معرفی میکنند.
خوب در این شرایط مقصر کیست؟ این مسایل فقط مربوط به دولت فعلی نیست؛ این مشکلات و فرآیندهای آن در اغلب دولتها بوده و اینکه چرا در بعضی زمانها شدت میگیرد خود نیاز به موشکافی و تحقیق دارد و کار جمعی میطلبد. بدیهی است مسئول رفع این مشکلات فقط یک واحد نیست، اگرچه رئیسجمهور به عنوان هماهنگکننده همواره مورد سؤال است. بنابراین بازنگری در انجام وظایف لازم است که اهم آن عبارت است از: بهبود شرایط اقتصادی و در رأس آن تقویت پول ملی؛ توجه هر سازمان به وظایف روزآمد شده خود؛ هماهنگی کامل درونی و برونی مؤسسات و سازمانها با هم در انجام وظایف.
آنچه در تحلیل خبرآنلاین مغفول مانده نقش منحصر به فرد دولت روحانی در زمینه سوءمدیریت، ناکارآمدی و تولید انواع نارضایتی (از حقوقهای نجومی و زد و بند و فساد برخی مدیران تا برجا گذاشتن مشکلاتی مانند رکود تورمی سنگین و بیکاری و...) است. یک علت را باید در سیاسی کاری و غربگرایی حادّ برخی دولتمردان سابق جست و جو کرد؛ تا آنجا که همین خبرگزاری 19 بهمن 1392 (چند روز پس از ماجرای مشکوک و شرمآور توزیع سبد کالا) در تحلیلی وقیحانه با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تاثیر مستقیم داشته.» این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، اینکه تحریمها روی مردم تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید»!