نگاهی به پویانمایی سینمایی «لایت یر»
کودکان، قربانی انیمیشنهای جدید هالیوودی
فاطمه قاسمآبادی
دنیای انیمیشنها، زمانی برای مخاطبین دنیا، با ساختههای کمپانیهای بزرگ انیمیشن سازی مانند والت دیزنی، پیکسار، دریم ورکس، سونی پیکچرز و... معنا پیدا میکرد و سیل انیمیشنهای این کمپانیهای بزرگ، خاطرات بسیار زیادی را برای کودکان و بزرگسالان قدیم بهوجود آوردند.
البته بعد از مدتی این کمپانیها، به خاطر موفقیتهای جهانی در تولید آثار اولیه خود، به سمت ساخت ادامههایی برای این آثار موفق رفتند تا هم موفقیتهای گذشته شان را تکرار کنند و هم دوباره سودهای کلان به جیب صاحبانشان سرازیر کنند.
واقعیت این است که بعد از گذشت دو دهه، این روش هم دیگر جوابگو نبود و نسخههای بعدی، اغلب ضعیفتر از نسخههای قبلی از آب در آمدند و حالا دیگر چند سالی است که مخاطبین وقتی میشوند قرار است دیزنی یا پیکسار، دوباره دنبالهای برای یک اثر موفق قدیمیشان بسازند، بیشتر میترسند که قرار است اینبار سر خاطراتشان چه بلایی بیاید تا اینکه خوشحال شوند!
این مسئله مخصوصا به دلیل اینکه سیاستهای جدید ضد خانوادهای مانند رواج همجنسگرایی و... هم وارد دنیای انیمیشنهای کودکانه شده، بیشتر مخاطبین را روی آثار جدید این کمپانیها حساس کرده است.
«لایت یر» انیمیشنی است به کارگردانی «انگوس مک لین»، محصول مشترک استودیوی «پیکسار» و «والت دیزنی» که در سال 2022 اکران شده است.
داستان فتح کهکشانها
داستان انیمیشن «لایت یر»، در واقع اسپین آف انیمیشن داستان اسباب بازی یک است که از ابتدا مخاطبین میفهمند، این انیمیشن در واقع فیلمی است که از روی شخصیت اصلیاش یا همان «باز لایت یر» عروسکاندی ساخته شده است و این انیمیشن به اصطلاح همان فیلمی است که باعث شده اندی به این شخصیت علاقهمند شود و در نهایت از گرفتن عروسکش خوشحال شود.
داستان اصلی انیمیشن «لایت یر»، در آیندهای دور اتفاق میافتد و زمانی را به تصویر میکشد که انسانها در فضاپیماهای بزرگ، به جای کره زمین زندگی میکنند و به دنبال نشانههای حیات در کهکشان برای زندگی میگردند.
در این بین فضانورد جوان، باز لایتیر، در یک ماموریت، پس از فرود آمدن در سیارهای عجیب، به همراه فرمانده و خدمهٔ خود، سعی میکند راهی برای بازگشت به خانه از طریق فضا و زمان پیدا کند و در عین حال، او با تهدیدی برای امنیت کیهان مواجه میشود و تصمیم میگیرد که برای نجات کهکشانها اقدام کند....
کلیشه نجات و محافظت از جهان
در انیمیشن لایتیر، مخاطبین با داستانی کلیشهای و غیر جذاب روبهرو میشوند. ماجرای تکراری قهرمان آمریکایی که قرار است کهکشان را نجات بدهد.داستانی که بیشتر به داستانهای سریهای دنبالهدار فضایی شبیه است تا اثری از دنیای انیمیشن داستان اسباب بازیها.
به خاطر همین هم میتوان گفت انیمیشن لایتیر، به هیچ وجه برای کسانی که با تصور داستان اسباب بازیها، به سراغش میروند، دلچسب نیست و از همان دقایق اول نا امیدشان میکند.
البته شاید یکی از دلایل انتخاب این خط داستانی، تنها مسائل مالی بوده است و سازندگان فکر کردهاند بدون تمرکز روی شخصیتپردازیها، تنها با یک داستان فضایی، به همراه چاشنی زد و خورد و جنگهای فراوان، بتواند مخاطبین را به سمت دیدن این انیمیشن بکشانند و مانند سریهای گذشته، سودهای کلانی را به جیبشان بریزد....
در ابتدای داستان «لایت یر»، به صورت زیرنویس آوردهاند که اندی، به خاطر دیدن این فیلم، به شخصیت باز، علاقهمند شده است ولی هر چه داستان جلو میرود، مخاطبین نمیفهمند که دقیقا چه چیز در شخصیت باز لایتیر، برای یک کودک میتواند اینقدر جذاب باشد که نسخه عروسکیاش را هم بخواهد؟
با توجه به روند داستان، اگر یک کودک بر فرض بخواهد جذب یکی از شخصیتهای این داستان بشود، آن شخصیت گربه باز است که حداقل کمی بامزه است و ممکن است کودکان از آن خوششان بیاید، نه یک فضانورد از خود راضی و عصا قورت داده که هیچ جذابیتی برای کودکان و بزرگسالان ندارد.
خانوادهها علیه همجنسگرایی
از قبل از اکران انیمیشن لایت یر اعلام کمپانی دیزنی مبنی بر وجود شخصیتهای همجنسگرا در این انیمیشن جنجالهای بسیاری به پا کرد.
وب سایت «دیلی میل» در گزارشی که قبلا در مورد کمپانیهای انیمیشن سازی نوشته بود نوشته بود:
«پس از اینکه کارمندان پیکسار، شرکت دیزنی را متهم به حذف شخصیتهای همجنسباز در فیلمها کردند، دیزنی اعلام کرد در انیمیشن لایت یر، شخصیتهای همجنسگرا وجود خواهند داشت.»
پس از این دعواهای زرگری، مدیر محتوای سرگرمی دیزنی، متعهد شد که در آینده، 50 درصد از شخصیتهای فیلمهای این کمپانی، شامل شخصیتهای اقلیتهای جنسی مانند همجنسگراها و دوجنسیتخواهان و... شود!
دقیقا بعد این ماجراها تلاش دیزنی در مقابل قانونهای منع بحث، درباره همجنسگرایی شروع شد تا اصرار خود را برای نمایش و ترویج این موضوع نشان دهد.
البته درمقابل این هجمهها، فعالیت نهادهای مستقل و کوچکی مانند انجمن «یک میلیون مادر» که به تحریم چنین فیلمها میپردازند تا بهاندازه بضاعت و توانشان، نسبت به چنین محتواهایی واکنش نشان دهند یا برخی نهادهای دینی و مسیحی، چندان فایدهای نداشته است و از این به بعد قرار است انواع انحرافات را علاوهبر فیلمها و سریالها، در قالب انیمیشنها هم به خورد کودکان بدهند.
واقعیت اینجاست که هنوز هم با وجود تصویب قوانین مختلف در مورد زیر سؤال بردن جنسیت و هم جنسگرایی و... مردم عام حتی در کشوری مانند آمریکا که هرگونه انحرافی در آن مجاز است، نتوانستهاند این موضوع را با آغوش باز بپذیرند. مخصوصا انجمنهای حمایت از خانواده در این کشور، تمام تلاششان را میکنند تا آخرین سنگرهای بنیان خانواده را اگر بتوانند، حفظ کنند ولی رسانهها و سیاستهایشان تمام قد علیه این عده، جبهه گرفتهاند و روز به روز بر فشارهایشان میافزایند.
مخاطبین شرقی و انیمیشنهای ایرانی
انیمیشن «لایت یر»، از نظر پیشرفته بودن فنی و جزئيات تصویرسازیها میتواند با تعدادی از آثار قابل توجه پیکسار مقایسه شود ولی به خاطر داستان سطحی، شخصیت پردازیهای نچسب و البته که تحمیل عادی نشان دادن همجنسگرایی برای کودکان، از جانب مخاطبین پس خورد و تبدیل به یک شکست مالی انکارناپذیر برای شرکت دیزنی و پیکسار شد.
از این رو انیمیشنی که مثلا اسپین آف یک انیمیشن موفق و خاطرهانگیز بود، فاقد هرگونه جذابیت داستانی بود و بر عکس نسخه اصلی داستان اسباب بازیها که شخصیتهایش برای کودکان و بزرگسالان قابل لمس و شگفت انگیز بودند، لایت یر، یک نسخه دم دستی و بسیار پیش پا افتاده است که دیدنش خاطرات خوش انیمیشن اولیه را هم خراب میکند.
با توجه به اثرگذاری انیمیشنها روی مخاطبین و با نظر به اینکه حالا بیشتر از گذشته نمیتوان به هیچ وجه روی انیمیشنهای غربی به عنوان یک سرگرمی ساده برای کودکان نگاه کرد، باید سیاستهای کشوری مانند ایران که توانسته در صنعت انیمیشن، گامهای قدرتمندی را بردارد، تغییر کند و حمایت از ساختههای داخلی، بسیار بیشتر از گذشته باشد، مخصوصا که ما دیدیم انیمیشنهای ایرانی تا چه حد میتوانند در گیشه کشورهای دیگر موفق باشند و نمونهاش هم انیمیشن «پسر دلفینی» بود که در کشور روسیه در ۲۷۰۰ سینما اکران شد و توانست به فروش بیش از یک میلیون و هفتصد هزار دلاری برسد.
شاید این مبلغ نسبت به فروشهای انیمیشنهای آمریکایی، به نظر مبلغ کمی برسد ولی با توجه به امکانات ما و ورود تازمان به این راه، شروع بسیار موفقی است و نشان میدهد حداقل در کشورهای شرقی که ارزشهای خانوادگی هنوز پا برجاست، ایران میتواند با محصولات خودش، کم کم جای انیمیشنهای غربی را که قرار است از این به بعد بیشتر از گذشته به سمت بیاخلاقی و نابودی ارزشهای خانوادگی برود، را بگیرد.