پیام اصلی تحریم «پرس تیوی» از سوی اتحادیه اروپــا چه بود؟
سعید رضایی
در بحبوحه تحولات اخیر کشورمان، دولتهای غربی از هیچ اقدامی جهت تشدید تنشها علیه ایران دریغ نکردهاند. در این راستا، در مدت اخیر شاهد آن بودهایم که کشورهایی نظیر کانادا، آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان و امثالهم، مواضع تندی را علیه ایران اتخاذ کردهاند و سعی داشتهاند به هر نحو ممکن، تلاشهای گسترده جریانهای رسانهای خود جهت اثرگذاری بر معادلات داخلی ایران را تکمیل کرده و ایران را به تسلیم وادارند.
در این چهارچوب، به تازگی «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه با شماری از چهرههای مخالف با ایران، در حاشیه مجمع صلح پاریس دیدار کرده و در عین حال صدراعظم آلمان «اولاف شولتس» نیز در کنار «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مواضع مداخلهجویانهای را در مورد تحولات ایران اتخاذ کرده است. در این فضا، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، رسانههای غربی و متحدان منطقهای آنها نیز مدتهاست که بمباران و پمپاژ شدید رسانهای و خبری علیه ایران را در دستورکار قرار دادهاند و روایتها و سناریوهای مختلفی را در مورد تحولات ایران مطرح میسازند.
با این همه، اتحادیه اروپا به تازگی در اقدامی قابل تامل، شبکه «پرس تیوی» را تحریم کرده است. اقدامی که جدای از ماهیت متناقض آن با شعارهای دور و دراز کشورهای غربی مبنی بر حمایتشان از دموکراسی و آزادی بیان، حامل پیامهایی خاص و جدی است. در این میان اینطور به نظر میرسد که این حرکت، به طور ویژه بر آن بوده تا جریانی رو به رشد از قدرتسازی را از سوی کشورمان، در حوزهای جدید(حوزه رسانهای)، متوقف و نابود کند. باید توجه داشته باشیم که پیشتر، «رسانه» صرفا به مثابه یک ابزار جهت تحقق اهداف نگریسته میشد. با این حال، در جهان فعلی، رسانه خود یک مولفه مهم قدرت است و از حالت صرفِ ابزاری خارج شده است. اگر از این منظر به اقدام اخیر اتحادیه اروپا در تحریم شبکه پرس تیوی بنگریم، به خوبی میتوانیم دلیل اصلی این حرکت را متوجه شویم. ایران سالهاست که توانسته در حوزههایی نظیر توانمندیهای نظامی و یا قدرت هستهای، دستاوردهای قابل توجهی را کسب کند.
در واقع، باور ما به تولید قدرت در این زمینهها و نقش این مسئله در تقویت بنیانهای کلان قدرت ملی سبب شده تا بتوانیم دستاوردهای قابل ملاحظهای را در این حوزهها کسب کنیم. با این حال، نیاز به ایجاد قدرت رسانهای در کشور تاکنون چندان به مرحله عینیت و تحقق نرسیده است(که اگر این قدرت نیز عینیت پیدا کند، میتواند خسارتهایی شبیه به توسعه توانمندیهای نظامی و هستهای ایران برای مخالفان کشورمان در پی داشته باشد).
اگرچه در همین فضا، ایران تجربیات بسیار موفقی را نیز در حوزه رسانهای به ثبت رسانده که تردیدی نیست شبکه پرس تیوی یکی از همانهاست. شبکهای که از عمق نفوذ و بُرد موثر و قابل قبول بینالمللی برخوردار است و پیشتر نیز گاه و بیگاه عوامل و یا امکان پخش آن از طریق ماهوارههای بینالمللی، هدفِ اقدامات خصومتآمیز قرار گرفتهاند. با این حال، تحرک اخیر اروپا در تحریم کامل شبکه پرس تیوی نشان داد که غرب با کوچکترین جلوههای شکل گیری قدرت رسانهای ایران نیز مشکل دارد و به طور خاص در چارچوب تحولات جاری در ایران، سعی دارد یگانه روایتکننده تحولات باشد و تریبونهای در اختیارِ ایران که میتوانند روشنکننده حقایق برای افکار عمومی بینالمللی باشند را از بین ببرد. موضوعی که اهمیت تبدیل شدن ایران به یک قدرت رسانهای و نقش آن در تقویت منافع ملی کشورمان و در نقطه مقابل تضعیف روایتهای دروغین مخالفان ایران را بیش از پیش برجسته میکند.
از این رو، پیام اصلی اقدام اخیر اتحادیه اروپا درتحریم شبکه پرس تیوی را بایستی اراده جدی و صریح غرب در از بین بردن ظرفیتها و قدرت رسانهای موثر ایران که میتواند صورتِ بسیاری از معادلات را به نفع این کشور تغییر دهد، دانست. موضوعی که بیش از پیش باید در چهارچوب ساختارهای کلان حکمروایی کشورمان مورد توجه قرار گیرد و در مورد آن سرمایهگذاریهای لازم انجام شود.