توهم امتیازگیری با جنگ ترکیبی
یدالله جوانی
با تأمل در ابعاد و زوایای پیدا و پنهان حوادث و اغتشاشات اخیر در کشور، یک واقعیت خودنمایی کرد و آن، اینکه غرب، با همه توان و داشتهها، ابزارها و عوامل، استفاده حداکثری از زمینهها و بسترها به میدان آمد تا با راهبرد جنگ ترکیبی به مجموعهای از اهداف برسد. بیثباتسازی و مخدوشسازی امنیت، ایجاد وقفه در حرکت پیشرفت کشور، دوگانهسازی مردم و حکومت، تقویت گسلهای قومی، مذهبی، جنسی و جمعیتی، در صورت امکان سوریسازی ایران و فراهمسازی زمینههای تجزیه کشور، از جمله اهدافی بود که برای این جنگ ترکیبی مورد نظر طراحان جنگ بود.
در این میان، کشورهای غربی و در رأس آنان آمریکاییها، چنین میپنداشتند که با برهم ریختن اوضاع داخلی ایران و در تنگنا قرار دادن مسئولان جمهوری اسلامی، رهبران ایران تحت فشارهای داخلی و خارجی، برای بهبود شرایط به خواستههای غرب تن خواهند داد. تصور پیشین سردمداران آمریکا و برخی کشورهای اروپایی این بود که جمهوری اسلامی برای رهایی از مشکلات ناشی از تحریمها، در نهایت حاضر به امتیازدهی در موضوعات هستهای، موشکی و منطقهای خواهد شد. البته مواضع برخی از جریانهای سیاسی و دولتمردان سابق ایران در پدیدایی چنین تصوری در غرب بیتأثیر نبود.
دغدغه اصلی غربیها، پیشرفت پرشتاب جمهوری اسلامی در تمامی حوزههاست و آنان بر این تصور بودند که با ابزار تحریم و متقاعدسازی جمهوری اسلامی برای نشستن پای میز مذاکره، از طریق مذاکره تحت فشار به بهانههای مختلف، مسیر قدرتیابی ایران و رسیدن به موقعیت بنای تمدن اسلامی را مسدود خواهند کرد.
اما با چرخش قدرت در ایران و شکلگیری دولتی با تفکر انقلابی و مردمی، سیاستها و رویکردهای دولت جدید در حوزه مسائل داخلی و سیاست خارجی، به ویژه اتخاذ سیاست مذاکره از موضع قدرت و عزت در برابر غرب در موضوع مذاکرات و برجام، به یکباره تمام باورهای غربیها مبنی بر مهار و کنترل قدرت جمهوری اسلامی از طریق مذاکره را به هم ریخت.
در چنین شرایطی، دشمنان ملت ما به این جمعبندی رسیدند که اگر ایران به حال خود واگذار شود، طی دو تا سه سال آینده به نقطهای خواهد رسید که تحت هیچ شرایطی دیگر نمیتوانند آن را کنترل یا محدود کرده و حرکت تمدنساز ایرانیان براساس ارزشها و آموزههای اسلامی شتاب خواهد گرفت؛ حرکتی که به طور قطع به استیلای تمدن مادیگرای غرب پایان داده و جابهجایی مرکز قدرت در جهان از غرب به شرق را جامه عمل میپوشاند.
بنابراین، غربیهای نگران از این تحول بزرگ با مشاهده نزدیک شدن بشر به پیچ تاریخی، به این جمعبندی رسیدند که باید با رو کردن آخرین برگهها و به میدان آوردن تمامی داشتهها و فعال کردن آن علیه جمهوری اسلامی، مقامات مسئول در کشور را به سمت میز مذاکره سوق دهند.
رفتارشناسی رسانههای وابسته به غرب و مرتجعان منطقه و جریان ضد انقلاب، تحلیل مواضع آشکار مقامات آمریکایی، اروپایی، صهیونیستی و سعودی، اظهارنظرهای چهرههای گروهکهای تجزیهطلب و آنچه در کف خیابانها و در مواردی در دانشگاهها به وقوع پیوست، همگی نشان میدهد، جبهه استکبار در مقابل ملت ایران، تا چهاندازه حقیر و مستأصل شده است. در بیش از دو ماه گذشته، به قول معروف به هر دری زدند و هر اقدام متصوری را انجام دادند، تا شاید در روندهای موجود تغییر ایجاد کرده و زمینه دستیابی به اهداف و از جمله امتیازگیری در مذاکرات برجام را فراهم کنند، اما نه تنها این اهداف حاصل نشد، بلکه آنان داشتههای خود را بر باد دادند.
اکنون این مردم بصیر ایران هستند که از مسئولان کشور درخواست کنار گذاشتن سیاست مماشات با اغتشاشگران و برخورد قاطع با قاتلان داعش صفت و برهم زنندگان نظم و امنیت را دارند. آری، دشمن در جنگ ترکیبی ماههای اخیر به دنبال فریب ملت ایران با هدف دوگانهسازی مردم ـ حکومت بود، لکن بصیرت مردم، این بار هم بر سیاهه ناکامیهای او افزود و کارنامه پرافتخار ایرانیان ایستاده در برابر نظام سلطه را قطورتر کرد.