مراتب و آثار ادب الهی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
بالاترین مرتبه ادب الهی که انسان خود را از ادب غیرالهی بینیاز میبیند، چه آثار و نشانههایی در وجود انسان دارد؟
پاسخ:
مراتب ادب الهی
اهل معرفت ادب الهی را به سه درجه تقسیم میکنند، درجه اول این است که انسان موازنه بین خوف و رجا را حفظ کند، و سعی کند که خوف او به یأس و رجای او به امن و سرورش به جرأت بر مولا تبدیل نشود. درجه دوم این است که از مقام خوف به مقام قبض، از رجا به مقام بسط و از سررور به مقام مشاهده نائل شود. توضیح مقام قبض و بسط این که وقتی انسان در مسیر معنوی، خود را تا جایی که میتواند و در اختیار او است جلو ببرد، از آنجا به بعد، خداوند اختیار قلب و روح او را به دست میگیرد و قبض و بسطش در دست خدا است. قبض و بسط، ادبی است که از ناحیه خداوند صورت میگیرد تا او روش رفتاری الهی و صحیحی داشته باشد. بعد از آنکه بنده دلش را در معرض قبض و بسط الهی قرار داد و دانست که شادی و غمی که در درون دارد، از ناحیه خداوند است حقیقت ادب را شناسایی کرده است. علم و التفات به اینکه همه اینها از طرف خدا است، شناسایی ادب الهی است. اما در درجه سوم ادب این است که انسان وقتی در معرض ادب الهی قرار گرفت، حقیقت ادب را شناسایی کند،و خودرا از ادب غیر الهی بینیاز ببیند، یعنی پس از شناخت آداب الهی و تادیب در مأدبه خدا، چشمی به سوی غیر خدا نداشته باشد، و همین ادب را برای خویش کافی بداند.
آثار غایت ادب الهی
1- رهایی از رنج و تعب آداب شرعی
کسی که ادب الهی را نسبت به خود شناسایی کند، به حقیقت ادب رسیده است. و اگر کسی به حقیقت ادب معرفت پیدا کند، خود را از ادب غیرخدا بینیاز میبیند، و دیگر در تطبیق خود با ادب الهی و مرزشناسی رفتاری، احساس هیچ رنج و تعبی نمیکند، یعنی انجام اعمال واجب و ترک افعال حرام، دیگر برای او هیچ سختی و رنجی نخواهد داشت. این حالت مقام عصمت است که مخصوص اولیای خدا است. پس با ادب قلب است که انسان به آنچه که انبیا و اولیا رسیدهاند، خواهد رسید.
2- رسیدن به عصمت نسبی
درست است که عصمت مطلق، یعنی مصونیت نسبت به همه خطاها،تنها مربوط به انبیا و اولیای خدا است،ولی عصمت نسبی، یعنی مصونیت نسبت به برخی از امور، قابل اکتساب است و میتواند به غیر از انبیا و اولیا هم اختصاص پیدا کند.
اینکه میبینید شخصی، خیلی آسان از یک عمل حرام چشمپوشی میکند و به سمتش هم نمیرود، و یا بدون هیچ فشاری، یک عمل واجبی را انجام میدهد، به خاطر همین عصمت نسبی است، که او نسبت به آن اعمال پیدا کرده است. چنین شخصی در ارتباط با این حد و مرز الهی مودب شده است. همه ما این قدرت را داریم که به عصمت نسبی دست پیدا کنیم و به کیفیت و کمیت آن بیفزاییم.
3- فنای در مودِّب
هنگامی که انسان حقیقت ادب و مودِّب حقیقی را شناسایی کرد،احساس میکند جز آداب الهی و احکام الله به هیچ ادب دیگری احتیاج ندارد و خود را از آنچه غیر خداست مستغنی میبیند، چه از نظر اعمال خارجی و چه از نظر اعمال درونی و قلبی، چه از نظر خوف، چه رجا، چه حزن، چه سرور و هیچ گاه نیز در رعایت این آداب الهی احساس ناراحتی و رنج و مشقت نمیکند. این بدان معنا است که شخص مؤمن به نوعی در مودِّب حقیقی خویش فانی شده است.
4- رسیدن به مقام شهود رب
انسان در ابتدا اعضاء و جوارحش را با حدود الهی ادب میکند، و بعد از انجام واجبات و ترک محرمات،به سراغ درون رفته و به برقراری موازنه بین خوف و رجا میپردازد. زمانی که این مراحل را پشت سر گذاشت،به جایی میرسد که دیگر رشته تربیت از دست او خارج شده و به دست خدا میافتد. در اینجا است که به قبض و بسط الهی و به مقام شهود دست پیدا میکند، و در نهایت به جایی میرسد که همه مسائل برای او حل میشود.