kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۳۱۶۲
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۱ - ۲۱:۲۹

اظهارات عجیب یک مدعی جمعیت‌‌شناسی!

 
 
 
امین‌الاسلام تهرانی
پایگاهی خبری از یکی از جمعیت‌شناسان کشورمان نقل کرده بود: «من همیشه گفته‌ام افرادی که فرزند زیادی می‌خواهند خودشان را دوست دارند‌، اما کسی‌که فرزند کم می‌خواهد فرزندش را دوست دارد چراکه می‌خواهد به او امکانات بیشتری بدهد.» این ادعا از یک عالِم تعجب‌برانگیز است‌، این ادعا چه پشتوانه‌ای دارد؟ کدام یک از پژوهش‌های میدانی می‌تواند این ادعای سنگین را ثابت کند که کسانی که چند فرزند می‌خواهند به این علت است که خود را دوست دارند؟ این ادعا ابتنا به کدام یک از پژوهش‌های میدانی دارد؟
البته همین که ایشان گفته‌اند «افرادی که فرزند زیادی می‌خواهند خودشان را دوست دارند»، این عبارت «خودشان را دوست دارند» نیز ابهام‌آمیز است‌، چرا که کسی که تمام امکانات را برای فرزندان خود می‌خواهد نیز این را برای «فرزندِ خود» می‌خواهد، نه فرزند دیگری و خالی از خود دوستی نیست. در ثانی، آیا داشتن خواهر یا برادر برای یک کودک نیز «امکانی» نیست که می‌توان برای او تأمین کرد؟ چه بسا «تجربه زیسته» ما نشان دهد که بسیاری از کسانی که فرزند زیاد می‌خواهند یکی از انگیزه‌های اصلی‌شان، مرهم گذاشتن بر تنهایی آینده فرزندشان باشد.
این‌که یک جمعیت‌شناس سخنان خود را مستند به چند مصاحبه می‌کند که در آن ادعا می‌شود انگیزه فرزند بیشتر خواستن «از سر و کله پدر بالا رفتن کودکان» است که باعث نشاط پدر می‌شود [کذا!]، محل ابهام است و مشکل را حل نمی‌کند. «بالا رفتن «یک» بچه از سر و کله پدر» هم خستگی را در می‌کند، اگر انگیزه همین است چه نیاز به 2 یا 3 یا 4 بچه است که همین‌طور که «از سر و کله پدر بالا می‌روند» برای نشاط پدر[!]، مریض هم می‌شوند، نیاز به پوشاک هم دارند و هزار و یک مشکل را نیز برای خود به همراه می‌آورند. راه یافتن به انگیزه یک تصمیم یا کنش آن هم این چنین جدی نیاز به مصاحبه‌های عمیقِ میان‌رشته‌ای دارد که پایایی و روایی آن آزموده شده باشد و در معرض نقد کارشناسان قرار بگیرد. 
از طرفی؛ طبق شواهد متعدد میزان فرزندآوری در خانواده‌های با رفاه بالاتر کمتر از خانواده‌های متوسط و پایین‌تر است‌، یعنی بر خلاف این که در این مصاحبه گفته شده اگر فرزند‌آوری کمتر به خاطر مسائل مالی و رسیدگی بیشتر است باید پرسید پس چرا آنها که توانایی مالی داشتن چندین فرزند و اداره به اصطلاح مطلوب آنها را دارند اساساً یا فرزند ندارند یا به تک فرزندی معتقدند؟
در فقره‌ دیگر از سخنان این جمعیت‌شناس محترم آمده بود: «حتی درخصوص طلاق باید بگویم از این‌که آمار طلاق زیاد شده انتقاد نمی‌کنم، برای این‌که طلاق‌های عاطفی و پنهان که قرار بود زن بسوزد و بسازد تغییر کرده، یعنی زنی که تامین مالی دارد به جای طلاق عاطفی از همسرش جدا می‌شود، بنابراین تغییری در طلاق اتفاق نیفتاده است.» این‌جا هم ادعایی بی‌د‌لیل مطرح شده است. ایشان از کجا این را یافته‌اند که شجاعت پیدا کردن تعداد بیشتری از زنان که امنیت مالی دارند، برای فرار از طلاق عاطفی تنها عاملی است که آمار طلاق را بالا برده است؟ آیا معضلات دیگری نیست که این‌ روزها ازدواج را تبدیل به پروژه‌ای شکست خورده می‌کند؟ در ثانی، همین طلاق‌های عاطفی ناشی از چیست؟ آیا نباید پرسید که چه عللی باعث این طلاق‌های عاطفی شده است؟ آیا این‌جا نیز جای انتقاد ندارد؟
باری، از گفتن این نکته‌گریزی نیست که این چند خط تنها بر مبنای گزارشِ پایگاه خبری از این جمعیت‌شناس محترم نگاشته شده است و با پیش‌فرض گرفتن این‌که پایگاه خبری بدون شیطنت این سخنان را نقل کرده باشد. اگر این ادعاها این چنین مطرح شده است، جای نقد به این جمعیت‌شناس محترم هست که سخنانش را بر ادعاهایی بلادلیل استوار کرده است و در واقع خانه بر آب ساخته است.