13 آبان 1401 عیاری برای تشخیص فضای حقیقی و مجازی جامعه ایران (نگاه)
مهدی امامقلی
در 50 روز گذشته، دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران- از آمریکا و اروپا گرفته تا رژیم صهیونیستی و آل سعود و ضدانقلاب و برخی طیفهای رادیکال سیاسی و معدودی سلبریتی و ورزشکار خائن- سعی کردند سیر انتقادات و اعتراضات اجتماعی در ایران را با محتوای مقابله با نظام اسلامی به سمت آشوب و اغتشاش و ناامنی بکشانند و از رهگذر تجربه فتنه 88 و آبان 98، بار دیگر پروژه «ویرانسازی» ایران را کلید بزنند.
گرچه سناریوی دشمنان که آخرین سکانسهایش در اقدام تروریستی در شاهچراغ شیراز و قتل و مجروح ساختن چندین طلبه و بسیجی و نیروهای انتظامی رقم خورد، تلاش محکوم به شکستی بود که از ابتدا قابل پیشبینی بود اما نکته مهم، نبود تحلیل دقیق و درست از فضای حقیقی جامعه ایرانی در میان برخی محافل سیاسی و رسانهای داخلی بود.
برخی طیفهای رادیکال اصلاحطلب هنوز که هنوز است با طرح موضوعاتی مانند ضرورت گفتوگوی ملی، آشتی ملی و... درصدد آن هستند اغتشاشگران را «مردم» جا بزنند یا آنکه عناصری را که در پوشش خبرنگاری در سرویسهای بیگانه آموزش دیده و رسماً به پادویی برای غرب مشغول هستند، خبرنگار و روزنامهنگار معرفی کنند.
فارغ از شیطنتهای روانی و تبلیغاتی جناحهای سیاسی، مسئله باورپذیری گزارهها و انگارههای آنان در میان مردم عادی، نکته مهمی است که نباید بهسادگی از آن گذشت.
بسیار روشن است که نبود تحلیل درست از فضای حقیقی جامعه و عملکرد جناحی و سیاسی رسانه است که برای شهروند عادی، «باور» غلط میسازد و بر بحران هویت و بحران نقش او ضریب میدهد یا آنکه تصویری غلط را فراروی او میگذارد.
این مسئله درخصوص فرد سیاسی بهویژه فردی که با نظام اسلامی مخالف بوده یا در خارج از کشور در جرگه اپوزیسیون و ضدانقلاب فعال بوده و مستعد پذیرش باورهای غلط است اهمیتی دوچندان مییابد؛ او با مشاهده چند کلیپ و ویدئو از برخی تجمعات ساختارشکنانه و یا ناامنی مقطعی در گوشهای از ایران به این باور میرسد که کار نظام تمام شده است! و براساس همین تحلیل در اقدام علیه امنیت ملی جری و جسورتر میشود.
متأسفانه معدودی فعالان رسانهای و سیاسی داخل که زمان قابلتوجهی از وقت روزانه خود را در فضای مجازی سپری کرده و یا اخبار خود را از شبکههای خارجی فارسیزبان مانند بیبیسی، ایران اینترنشنال و صدای آمریکا دریافت میکنند به این باور رسیده بودند افرادی که در کف خیابانها به مقابله با نیروهای امنیتی و طرح شعارهای ساختارشکنانه علیه نظام اسلامی ایران برخاستهاند مردم عادی هستند! بماند که برخی خواص سیاسی هم با همین تحلیل در برابر خیانتها و جنایتهای اغتشاشگران سکوت اختیار کرده بودند.
روشن آن که اساساً «تحلیل» مبتنی بر «تعریف» است؛ یعنی اخبار و اطلاعات. نکته مهم آن که در فضای فتنه، شناخت دقیقی از وضعیت اجتماعی و سیاسی وجود ندارد و براساس همین خلأ است که مخاطب با روی آوردن به فضای مجازی به «باور» غلط میرسد و گمان میکند کسانی که نیروهای امنیتی را سنگ میزنند و پنجه بر چهره نظام اسلامی میکشند، همین مردم عادی و همشهریانی هستند که در قامت مصلحان اجتماعی به خیابانها آمدهاند!
اساساً ماهیت فتنه همین است؛ ساختن فضای غبارآلود. در این فضاست که دشمن میتواند هویت واقعی خودش را پنهان کرده و با چهره دیگری، وارد میدان شده و ضربه بزند.
در فتنه 88 هم همین بود؛ برخی از شهروندان تهرانی به این «باور» غلط رسیده بودند که در انتخابات ریاست جمهوری 88، واقعاً تقلب شده است! در حالی که چنین اتفاقی هرگز رخ نداده بود چه آنکه خود طراحان سناریوی تقلب بعد از گذشت چند ماه به این واقعیت اعتراف کردند که در انتخابات مزبور، تقلب صورت نگرفته است.
با این حال، موضوع تقلب در انتخابات 88 در میان بخشی از شهروندان تهرانی باورپذیر شده بود چراکه آنان از رویکرد شهروندان ونک به پایین، حاشیهنشینان، شهروندان شهرستانی و حتی از روستاییان (بهعنوان کسانی که یکسوم مشارکت در انتخابات را تشکیل میدهند) تصور و شناختی واقعی نداشتند.
در 50 روز گذشته، برخی بهدلیل غبارآلود بودن فضا و تبعاً عدم برخورداری از تحلیل درست درباره فضای واقعی کشور بهصورت اغراقگونهای به باورهای غلطی رسیده بودند تا آن که در دو جمعه- یکی راهپیمایی مردم در محکومیت اقدام تروریستی شاهچراغ شیراز (6 آبان) و دیگری 13 آبان 1401 خروش مردم در تظاهراتی سراسری، چهره حقیقی از جامعه ایرانی به نمایش گذاشته شد.
13 آبان 1401 و حضور دهها میلیونی مردم در بیش از 900 شهر ایران از چند جهت حائز اهمیت است. اول آن که 13 آبان نه صرفاً یک جشن ملی و یا مراسم و مناسکی مذهبی و اجتماعی بلکه آوردگاهی سیاسی با گفتمان ضداستکباری و آمریکاستیزی بود. مردم در شرایطی به خیابانها آمدند و شعارهای ضدآمریکایی سر دادند که واشنگتن طی 50 روز گذشته در اظهارات و بیانیههای متعدد و سریالی و فعال کردن همپالگان غربی و عربی خود، از اغتشاشگران بهطور تمامقد حمایت کردند.
دوم آن که در شرایطی 13 آبان 1401 رخ داد که بدخواهان نظام اسلامی روی تحریمهای کمرشکن و وضعیت بد اقتصادی حساب باز کرده بودند و گمان میکردند که میتوانند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
و سوم آنکه رسانههای خارجی و ضدانقلاب با همراهی برخی پادوهای داخلی خود، طی 50 روز گذشته افکار عمومی را آماج سنگینترین عملیات روانی و تبلیغی کرده و در بخشهایی از افکار عمومی با تمرکز بر فضای مجازی، واقعیات را قلب کرده بودند. حجم کار رسانهای بهقدری بود که برای دشمنان نظام هم واقعیات قلب شده و آنها را دچار خطای محاسباتی کرده بود. براساس همین خطای محاسباتی بود که دشمنان نظام با خیال وارد آوردن آخرین ضربات به جمهوری اسلامی ایران به تشدید تهدید و تحریمها علیه ایران روی آوردند. حتی جو بایدن رئیسجمهور آمریکا هم شب قبل از 13 آبان گفت که ایران را آزاد میکنیم! ولی بعد از حماسه 13 آبان در روز جمعه از موضع متوهمانه خود عقبنشینی کرد آنجا که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید صریحاً گفت که «ما هیچ نشانهای از تغییر در ایران نداریم.»