مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- ۴۶
تحقيق از آیتالله شريعتمداري
با مقدماتي كه بدان اشاره شد، زمينه براي تحقيق و بازجويي از آقاي شريعتمداري فراهم گرديد، اما ايشان حاضر نميشد كه در ارتباط با اتهامات خود به بازجويان رسمي، پاسخ گويد؛ البته شايد هم كمتر كسي جرأت بازپرسي از او را داشت.
به هرحال بايد مشخص ميشد كه ايشان اتهاماتي را كه متوجه اوست ميپذيرد، يا پاسخ قابل قبولي براي رد آنها دارد. احترام به شخصيت وي اقتضا ميكرد كه اينجانب براي تحقيق از وي به قم بروم. از اين رو به منزل ايشان رفتم و در قسمت بيروني منزل ايشان نشستم و پيغام دادم كه به اين قسمت بيايد، آمد و نشست. به ايشان گفتم: «آقاي قطبزاده تصميم داشت حركتي را عليه جمهوري اسلامي انجام دهد، شما را هم در جريان گذاشت، آيا شما اين مطلب را قبول داريد؟»
آقاي شريعتمداري پاسخ داد: «اين نسبت دروغ است من هيچ اطلاعي از اين ماجرا ندارم.»
گفتم: «بسيار خوب، شما همين مطلب را بنويسيد كه آنچه به من نسبت دادهاند دروغ است.» در اين هنگام من ورقه بازجويي را به ايشان دادم، سؤالهايي را بهتدريج به صورت كتبي مطرح كردم و ايشان پاسخ داد، متن سؤالهاي اينجانب و پاسخ ايشان بدين شرح است:
«سؤال: آيا شما از جريان توطئه اخير كه صادق قطبزاده هم يكي از عوامل مؤثر آن بوده است، مطلع بوديد يا خير؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. آنچه قطبزاده و مهدوي در تلويزيون اظهار كرده است مورد قبول اينجانب نيست. ما با قطبزاده هيچ ارتباطي نداشتهايم و هيچ پيغامي بين ما و ايشان رد و بدل نشده است و هيچ وعده ولو با واسطه، اينجانب به ايشان ندادهام. آنچه حقيقت است اينكه مهدوي بدون سابقه و اطلاع قبلي [به] قم آمد و چيزهايي را كه گروهي نياز دارند انجام بدهند، اظهار كرد و اسم قطب زاده را نياورد. اينجانب او را نهي كردم. در جواب گفت كه از شما اطاعت نميكنند، ولي حقير اين كار را باور نكردم و بهايشان گفتم كه در مقابل دولت قوي اسلامي، شما با جمعيت قليلي هيچ كاري را نميتوانيد انجام دهيد و چون باور نكردم و علاوه، [درباره] كارشان فوريت اظهار نميكردند و مسئله اطلاع دادن در نظرم محذوراتي داشت، تا فكرم به جايي برسد، مطلب بر ملا شد و اينكه گفته باشم كه بعد از انجام عمل تأييد ميكنم، دروغ محض است.»
سؤال: پاسخ به سؤال قبلي داده نشد، صريحاً پاسخ دهيد؟
جواب: حقير چيزهايي شنيدم، ولي اطلاع از براندازي حكومت اسلامي نداشتم.
سؤال: آن چيزهايي كه شنيدهايد از مهدوي چه بود؟
جواب: صحبتهاي ايشان در زمينه تعويض دولت بود نه براندازي حكومت اسلامي.
سؤال: اين تعويض دولت به چه شكل مطرح شد؟
جواب: مفهوم حرف ايشان تعويض دولت بود كه دولتي باشد به قول ايشان واقعاً نه شرقي و نه غربي، حالا از چه طريق، من اطلاع از جزئيات آن نداشتم.
سؤال: شما به ايشان چه پاسخ داديد؟
جواب: من ايشان را نهي كردم. در جواب گفت: اينها از شما اطاعت نميكنند و گفتم كارتان عاقلانه نيست.
سؤال: بنابراين شما از طرح براندازي جمهوري اسلامي اطلاع داشتيد، زيرا اگر جريان تعويض دولت به صورت طبيعي بود، نهي شما مفهومي پيدا نميكند؟
جواب: چون ميخواستند كارشان از راه جنگ و حمله صورت گيرد، حقير نهي كردم.
سؤال: از راه جنگ و حمله اگر كسي بخواهد حكومتي را و دولتي را تعويض كند اين براندازي نظام موجود نيست؟
جواب: البته هر دو در شرايط حاضر، كار غلطي است، ولي براندازي ادارهاي، غير براندازي رژيم است.
سؤال: بنابراين اگر از راه جنگ و حمله بخواهند رژيم را عوض كنند، نامش چيست؟
جواب: از راه جنگ بخواهند وزيري و يا كابينه را عوض كنند، اين به معناي براندازي رژيم نيست كسي كه رژيم را هم قبول دارد امكان دارد كه اين كار را بكند و در تمام دنيا نظايري دارد، ولي اگر قصد براندازي رژيم را از راه حمله بخواهد انجام دهد، البته آن اسم براندازي را دارد.
سؤال: بنابراين هدف آنها به نظر شما ترور افراد دولت بوده؟
جواب: ترور را با من صحبت نكردند و حمله، ترور را لازم ندارد.
سؤال: پس ميخواستند اعضاي دولت را با حمله چكار كنند؟
جواب: من جزئيات را نپرسيدم. آنچه از مجموع حرفهاي آن به نظرم آمد اشغال ادارات بوده است و البته اگر ممانعتي ميشدند، دست به اقدام ميزدند، يعني همين جزئيات را هم ايشان نگفت؛ ولي مفهوم كلمات بود و حقير زياد به حرفهاي ايشان گوش نكردم.
سؤال: در اين رابطه چند نفر با شما تماس گرفتند و كليه مطالبي كه گفتهاند چه بود؟
جواب: فقط مهدوي اين مطالب را گفتند و غير از ايشان كسي گزارش به من نداده است. مهدوي در جلسه اخير گزارش داد كه به طور كليگويي بود و جزئياتي را به من نگفته است. غير از آنچه در جواب سؤال قبلي گفتم و از كلامش فهميدم و آنچه يادم هست، ايشان كلياتي را گفت كه مفهومش اسقاط و تعويض دولت بود و حقير ديگر چيز ديگري فعلاً يادم نميآيد. ايشان گفت كه ما عدهاي را در ميان مردم داريم كه آنها آماده اين كار هستند. گفتم شما عده متنابهي داريد و دستگاه دولتي نميفهمد. اين محال است و شما نميتوانيد كاري را انجام دهيد و نكنيد اين كار را.
سؤال: آيا شما يقين كرديد كه آنها ميخواهند دولت را با توسل [به] زور ساقط كنند؟
جواب: البته طبق اظهارات اينها كاري ميخواستند بكنند، ولي من چون اطمينان نداشتم باور نكردم كه تمام مطالبي كه ميگويد درست است، شايد ميخواهد ما را فريب دهد، ولي اجمالاً دانستم كه درصدد سوءنيتي هستند.
سؤال: بنابراين شما باور كردهايد كه آنها داراي سوءنيتي نسبت دولت هستند؟
جواب: بلي، باور كردم ولي درصد سوء نيتشان را ندانستم.
سؤال: با توجه به اينكه در صورت عملي شدن توطئه آنان، قطعاً خونهايي ريخته ميشد، شما پس از اطلاع از اين جريان چه اقدامي براي جلوگيري از خونريزي و حفظ نظام جمهوري اسلامي انجام داديد؟
جواب: من در فكرم جولان ميدادم كه اولاً رسيدگي از حقيقت امر كنم و ثانياً اگر يقين به قرب وقوع آن داشتم، حتماً اقدامات مقتضي ميكردم و لااقل اطلاع ميدادم چون اينها ميگفتند كه يكي دو ماه بعد اين كار خواهد شد.
سؤال: در چه تاريخي از جريان توطئه مطلع شديد؟
جواب: حقير تاريخ حقيقي يادم نيست ولي چند روز بعد از آن، قضيه مكشوف و برملا شد.
سؤال: بنابراين شما هيچ اقدامي براي خنثي شدن اين توطئه انجام ندادهايد؟
جواب: چون وقت ضيق بود، امكان نشد كه فكري كرده و اقدامي كنم، زيرا زودتر معلوم گشت.