ظرفیت بینهایت متشابهات قرآن
خداوند در قرآن از دو نوع آیات محکم و متشابه سخن گفته است؛ در آیه 7 سوره آل عمران بیان شده محکمات همان امهات هستند که متشابهات را باید به آن ارجاع داد و با تاویل و بازگرداندن به آنها معنای محکم و حقیقی آن را به دست آورد.
ممکن است این اشکال مطرح شود که چه نیازی است تا متشابهاتی باشد و راسخان در علم آنها را به تاویل ببرند و محکم سازی
کنند.
در پاسخ باید گفت: متشابهات ظرفیتی بینهایت از معانی را فراهم میآورند که اگر این متشابهات نبود، امکان این وجود نداشت که همه حقایق هستی در قالب کتاب تدوین قرآن ارائه شود؛ زیرا حقایق،بی نهایت است و اگر همه آبهای زمین، جوهر شود این امکان فراهم نمیشود تا همه حقایق بیان شود؛ اما متشابهات این امکان را فراهم
کرده است.
متشابهات به سبب آنکه دربردارنده وجوه و احتمالات متعددی است، میتواند به هر کلمه و ترکیب و جملهای معانی چندی ببخشد و احتمالات و وجوه را به صورت تصاعدی بالا ببرد. به عنوان نمونه حرفی چون «من» ممکن است به معنای بیانیه یا تبعیضیه یا ابتدائیه و مانند آنها باشد که هر یک از این وجوه معنای ترکیب کلمات یا جمله را تغییر میدهد و ظرفیتی را ایجاد میکند که معانی جدیدی استنباط شود.
از پیامبر(ص) روایت است که فرمود: لِلقُرآنِ ظَهرٌ وَ بَطنٌ إلی سَبعَةِ أبطُنٍ» وَ فِی رِوایهًْ «إلی سَبعینَ بَطناً»؛ قرآن، ظاهری دارد و باطنی، و باطن آن هم باطنی دارد، تا هفت باطن» یا «تا هفتاد باطن».
(المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۷. گفتنى است که روایت، تا کلمه «هفت باطن» در عوالى اللآلى ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۱۵۹ آمده است؛ إعجاز البیان فى تفسیر اُمّ القرآن، ص ۱۲۸)
امام صادق(ع) میفرماید: يا جابر انّ للقرآن بطناً، و للبطن بطن، و له ظهر و للظّهر ظهر،ليس شيء ابعد من عقول الرّجال من تفسير القرآن، انّ الآيه يكون اوّلها في شيء و آخرها في شيء و هو كلام متّصل منصرف علي وجوه؛ همانا قرآن باطنى دارد و باطنش نيز باطنى دارد و ظاهرى دارد و ظاهرش نيز ظاهرى دارد... از دسترس خِرد مردان چيزى دورتر از تفسير قرآن نيست؛ [زيرا[ آيه قرآن آغازش درباره چيزى است و پايانش درباره چيزى ديگر. قرآن گفتارى پيوسته است كه به شكلها و معانى گوناگون حمل مى شود. (تفسير عياشي، ج 1، ص12 و بااندك تفاوتي تفسير البرهان، ج 1، ص20)
همچنین امام صادق(ع) میفرماید: کتاب الله علی اربعه اشیاء: العبارهًْ و الاشارهًْ و اللطائف و الحقائق؛ فالعبارهًْ للعوام و الاشارهًْ للخواص و اللطائف للاولیاء و الحقائق للانبیاء؛ کتاب خدای عزوجل بر چهار چیز مشتمل است: برعبارت و اشارت و لطایف و حقایق. عبارت برای عموم (مردم) و اشارت برای خاصان و لطایف برای اولیا و حقایق برای پیامبران.».(تاج الدین، شعیری، جامع الاخبار، ص42، انتشارات رضی، قم، 1363 ش؛ دیلمی، اعلام الدین، ص303، موسسه آل البیت، قم، 1408)
این متشابهات ظرفیت بینهایتی را به قرآن بخشیده تا هر روز همانند دوشیزهای باشد که هرگز به آن دستی برده نشده است؛ اینگونه است که در قیامت این چنین وارد صحنه قیامت میشود؛ زیرا این متشابهات موجب شده تا همانند خورشیدی با جلوهگری تازهای بر صحنه دنیای ما ظهور و بروز کند: إنَّ هذا القُرآن یَجری مَجری الشَّمسِ وَ القمر
(البرهان، سیدهاشم بحرانی، جلد مقدمه، ص5، نشر اسماعیلیان)