اخبار ویژه
تحریمها دو برابر شد که شد دوباره مذاکره کنیم(!)
روزنامه زنجیرهای غربگرا در تحلیلی مدعی شد به جای واکنش و پاسخ متقابل به تحریمها، باید در مقابل تشدید تحریمها، به سراغ مذاکره با غرب برویم(!)
روزنامه اعتماد که در کنار برخی نشریات غربگرا دیگر، از شریکان جرم کلاهبرداری غرب در برجام به شمار میرود، به قلم یک دیپلمات سابق مینویسد: «تحریمهایی که در روزهای اخیر از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا علیه ایران اعمال شده است، از دو بعد انجام میشود. بخشی از این تحریمها در واکنش به اعتراضات داخلی ایران است که دولتهای اروپا و حتی آمریکا تحت فشار افکار عمومی هستند که لازم میدانند عکسالعملی نشان دهند. بخشی دیگر از تحریمها مربوط به بحثی است که در رابطه با ادعای غربیها و اوکراینیها در مورد ارسال پهپاد و موشک ایرانی به روسیه است.
جمهوری اسلامی ایران هم در واکنش به اعلام تحریمهای اتحادیه اروپا، تاکنون دو بسته تحریمی علیه مقامهای غربی اعلام کرده است. من فکر میکنم این روندی که آنها تحریم کنند و ما در واکنش و اقدام متقابل دست به تحریم مقامهای غربی بزنیم، در این شرایطی که ما چند سال است تحت تحریمهای گسترده قرار داریم، ممکن است کار را به جایی برساند که تحریمهای سیاسی به تحریمهای اقتصادی گستردهتر هم منجر شود. ضروری است که به جای چرخه اقدام و اقدام متقابل، باب گفتوگوی مستقیم بین ایران و اروپا باز شود، دیپلماسی ما فعالتر شود و از این پیامهای رسانهای اجتناب شود. اینکه ما پیام بدهیم، آنها پیام بدهند، آنها تحریم کنند و ما تحریم کنیم، در نهایت میتواند بر ادامه مذاکرات احیای برجام هم تاثیر منفی بگذارد. تصور عمومی این است که بعد از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا قرار است مذاکرات احیای برجام از سر گرفته شود. آمریکاییها هم تمایلشان را در رابطه با ادامه مذاکرات احیای برجام نشان دادهاند. اما تحریمهای متقابل میتواند باعث زمینهساز تخاصم و روابط منفی شود که مذاکرات هستهای را هم که همه طرفها از آن استقبال کردهاند به خطر بیندازد. مسائل جاری میان تهران و غرب، مسائل مهم و تعیینکنندهای هستند؛ به ویژه اینکه سه کشور اروپایی مسئله ارسال سلاحهای ادعایی ایرانی را به روسیه به دبیرکل منتقل کردهاند تا مسئله را بررسی کند. اگر مسئله را به شورای امنیت بکشانند و مذاکرات احتمالی بعد از انتخابات آمریکا هم به نتیجه قابل قبولی نرسد و امیدوارکننده نباشد، ممکن است دردسرهای بیشتری برای ایران ایجاد شود. هم آمریکا هم انگلیس و هم اتحادیه اروپا روی شورای امنیت و سازمان ملل نفوذ دارند. ادامه روند خصمانه و افزایش تنش دیپلماتیک میان دو طرف، ممکن است نهایتا در صورت شکست مذاکرات احیای برجام، باعث شود آمریکاییها سه کشور اروپایی را قانع کنند که مکانیسم ماشه را فعال کنند و ۶ قطعنامه متوقف شده شورای امنیت را علیه ایران فعال کنند. ممکن است که ما بگوییم به لحاظ حقوقی این کار غیرقانونی است و هیچ بعید نیست که به لحاظ حقوقی غیرقانونی باشد، اما واقعیت این است که این اقدام، ابزاری است که در اختیار طرفهای مقابل ما قرار دارد.
در شرایط فعلی بهتر است که روند دیپلماسی فعالتر شود و به مرحلهای برسیم که این تحریمهای متقابل متوقف شود، در مورد مسائل تنشزا میان ایران و اتحادیه اروپا روشنگری شود و مشکلات جاری در روابط جمع و جور شود».
درباره بیمار بودن این تحلیل، چند نکته گفتنی است. اولاً نویسنده با ادعای اینکه آمریکا و اروپا تحت فشار افکار عمومی و در حمایت از اعتراضات ایران بیانیه دادهاند، مشروعیت دادن به سلاح تحریمی دشمنان ملت ایران است که بهویژه در دهه اخیر، این سلاح را علیه ملت ایران و معیشت آنها به کار گرفتهاند، حال آنکه اگر دلسوز ملت ایران بودند، آنها را با تحریم (حتی دارو، بنزین و...) تحت فشار قرار نمیدادند. جالب اینکه فشار و ضربه علیه معیشت مردم از طریق تحریمهای فلجکننده، پیشنهاد برخی نمایندگان سران فتنه سبز به آمریکاییها بود!
ثانیاً اگر ملت ما برای دولتهای غربی موضوعیت دانستند، اکنون باید تحریمهای آنها شامل رژیم اشغالگر فلسطین، و رژیمهای مرتجعی مانند عربستان و یمن شود و حال آنکه این رژیمها با چراغ سبز غرب، به جنایت و سرکوب در منطقه ادامه میدهند.
ثالثاً غرب هرچه در زمینه تحریم علیه کشورمان در چنته داشته رو کرده و چیز جدیدی برای تحریم ندارد و صرفاً از این طریق میخواهد به اغتشاشگران و مزدورانی که با بیمحلی ملت ایران روبهرو شوند، تنفس مصنوعی بدهد.
رابعاً دو برابر شدن تحریمها به نسبت پیش از برجام، حاصل روند «تحریم- توافق- نقض- مذاکره» در دولت سابق است و عجیب است که روزنامهای در ایران، همان چیزی را در زمینه تسلیم شدن در مقابل فشار تحریمها و مذاکره القا میکند که هدف غرب از فشار بر ایران است. آیا روزنامه اعتماد نباید هیچ تفاوتی با صدای آمریکا و رادیوفردا و بیبیسی داشته باشد و همانند آنها در خدمت سرویسهای جاسوسی و دستگاه دیپلماسی دولتهای غربی قرار گیرد؟!
خامساً تحریمهایی که هماکنون علیه کشورمان از سوی غرب اعمال میشود، چند برابر تحریمهای مندرج در قطعنامههای سازمان ملل است. ضمن اینکه روزنامه اعتماد باید توضیح بدهد آیا نتیجه مذاکره و توافق برجامی، چیزی جز تبدیل
800 تحریم به 1700 تحریم بوده است؟!
روایت وارونه جهانگیری از احترام دولت سابق به مردم
معاون اول رئیسجمهور در دولت سابق میگوید: نه قدرت و نه صدای مردم را هیچوقت نمیشود نادیده گرفت.
اسحاق جهانگیری در این باره نوشت: «بهخاطر دارم چهار ماه پس از تشکیل دولت دوم روحانی که در سال ۱۳۹۶ با حدود ۲۴ میلیون رای رویکار آمد، اعتراضاتی نسبت به گرانی شکل گرفت، باب این بحث در دولت باز شد. البته تورم در آن سال هنوز تک رقمی بود (۹درصد)، ولی به هر سبب، اعتراضاتی بهوجود آمده بود. دولت در خرداد ماه ۱۳۹۷ تصویب کرد که براساس اصل ۲۷ قانون اساسی و به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم، نحوه برگزاری اعتراضات و محل آن تعیین شود. «متاسفانه» دیوان عدالت اداری با شکایت افرادی این مصوبه را ابطال کرد.
اگر این مصوبه اجرایی میشد شاید حداقل بخشی از حقوق ملت در قانون اساسی برجسته شده، و طرح اعتراضات مردم در عرصه عمومی و ضرورت توجه به موقع مسئولان به آنها را ممکنتر میساخت. در این شرایط بود که فرصت سوءاستفاده بیگانگان گرفته میشد».
وی میافزاید: «در قانون اساسی حرف آخر را در همه امور مردم میزنند و مسئولان اصلی کشور باید با رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم انتخاب شوند. اگر قدرت مردم را عملاً نبینیم، صدای آنان به ویژه زنان و جوانان را به موقع نشنویم، و قدرت انتخاب مردم را محدود کنیم، آنان قدرت خود را به نحو دیگری اعمال میکنند، که در این صورت ممکن است همه ضرر کنند.
کشور امروز در شرایط دشواری است. مردم مهمترین سرمایه ایران هستند و انسجام و وحدت ملی اصلیترین مولفه قدرت و بازدارندگی ملی ایران بوده و هست. با اجرای دقیق و کامل قانون اساسی راه را برای گفتوگوی ملی باز کنیم.
در این بین دولت و مجلس در عین یکدستی، بدانند باید با تدبیر و عقلانیت و انعطاف هر چه بیشتر به مسائل کنونی کشور و درخواستهای مردم بپردازند. در این شرایط، بار مسئولیت آنها از همه سنگینتر است. هر که بامش بیش برفش بیشتر».
درباره تحلیل آقای جهانگیری چند نکته جای تامل است. نخست این که در همین یکی دو سال اخیر، بالغ بر دو هزار تجمع اعتراضی و معیشتی و صنفی در اماکن مختلف و از جمله مقابل مجلس و همچنین شهرهای مختلف برگزار شده که بدون هیچ ممانعت و یا تنش و درگیری برگزار شده است. بنابراین نباید اغتشاش خشن برنامهریزی شده از سوی سرویسهای جاسوسی بیگانه (و با نقشآفرینی برخی افراطیون مدعی اصلاحطلبی) را با اعتراضات پذیرفته عادی خلط کرد.
دوم؛ در دولت سابق و در حوادث سالهای 96 و 98، برخی دولتمردان و از جمله رئیسآن، دستور برخورد قاطع با اغتشاشگران کف خیابان و بستن برخی پیامرسانهای بیگانه را صادر کردند.
سوم؛ جدا از رفتار قانونشکنانه و خیانتآمیز اغتشاشگران بیگانه با مردم، عملکرد برخی اجزای دولت سابق، علت اصلی بسیاری از نارضایتیهای بحق مردم بوده است. اما متاسفانه دولتمردان وقت به جای خدمترسانی و گرهگشایی از مشکلات مردم، به هنگام وقوع اغتشاشات و موجسواری دشمن، از پدیده موهومی به نام حمایت از حق اعتراض دم میزدند.
چهارم؛ درباره نقش دولتمردان سابق در ایجاد مجال برای اغتشاش کافی است به ماجرای شبیخون قیمت بنزین و اظهار بیخبری رئیسجمهور وقت اشاره کنیم. همچنین در حالی که مردم توقع رسیدگی به مشکلات اقتصادی را داشتند، آن دولت سرگرم سیاسیکاری و حاشیه سازی و دامن زدن به شکاف و دوقطبی میان اقشار مختلف مردم بود. همین امر موجب شد تورم در دولت روحانی با نرخ 60 درصدی، رکورد 60- 70 سال اخیر را جابهجا کند و موجب نارضایتی مردم شود. و همان روند موجب شد مقبولیت رئیسدولت به زیر 6 درصد سقوط کند. این همان دولتی است که با قیمتگذاری 4200 تومانی ارز و واگذاری 60 میلیارد دلار به همین نرخ، رانت بزرگی را برای رانتخواران در ازای تحمیل فقر به مردم فراهم کرد. اسم این ارز را نشریات حامی دولت سابق، «ارز جهانگیری» گذاشته بودند و به هنگام تصویب آن، آقای جهانگیری را در شکل و شمایل سوپرمن تصویر میکردند!
درباره عملکرد دولت جدید هم هر چند باید در مجال دیگری باید سخن گفت، اما به اختصار باید یادآور شد درماههای پایانی دولت سابق، به خاطر شیوع کرونا و گره زدن عمدی واکسن به برجام و FATF، روزانه تا هفتصد نفر از مردم قربانی میشدند. همچنین دولت جدید با 480 هزار میلیارد تومان کسری بودجه، 1500 هزار میلیارد تومان بدهی، بودجه ارزی صفر شده (برای تامین کالاهای اساسی)، و عدم امکان پرداخت حقوق کارکنان در مرداد 1400 دست بهگریبان بود، اما با همه اینها توانست کشور را مدیریت کند و نرخ تورم را به حدود 44 درصد برساند، که البته همچنان نرخ بالایی است.
عملکرد دولت سابق به قدری فاجعهآمیز بود که رئیسبانک مرکزی آن با وجود حمایت خاتمی و 16 هزار گروه اصلاحطلب نتوانست در انتخابات، بیش از دو میلیون و چهارصد هزار رای را کسب کند.
پنجم؛ مردم عادی که در مقام اعتراض جای خود دارند؛ آقای روحانی صاحبنظران منتقد را بارها با انواعی از ناسزاها و اهانتها نواخت که در تاریخ دولتهای پس از انقلاب بیسابقه است. توهینهایی که حتی موجب شرمندگی برخی دولتیان در محافل رسانهای و دانشگاهی و سیاسی و کارشناسی شد.
چانهزنی به نیابت از آمریکا با پوشش دروغین برونرفت از وضع موجود
محمد قوچانی از فعالین رسانهای مدعی اصلاحات و از محکومین امنیتی فتنه 88 اخیرا در یک گفتوگوی تلویزیونی اظهاراتی جالبتوجهی مطرح کرده و به جمهوری اسلامی پیشنهاد داده است برای پایان آشوبها و برونرفت از وضع موجود 7 شرط مدعیان اصلاحات از جمله تاسیس جمهوری سوم و احیای برجام را بپذیرد!
گفتنی است استراتژی مضحک فشار از پایین چانهزنی از بالا اولینبار از سوی سعید حجاریان مطرح شد، استراتژی تقلبی و کپیشده انگلیسی که هدف اصلی آن براندازی اما به حدی رسوا و نخنما شد که بسیاری از چهرههای مدعی اصلاحات بهویژه پس از فتنه 88 اذعان کردند در ساختار جمهوری اسلامی تحریک تودههای مردم به آشوب و اغتشاش از پایین و وادار کردن نظام به پذیرش خواستههای ما جواب نمیدهد!
اما نکته قابل تأمل آنجاست که قوچانی در حالی به نمایندگی از طیف مدعی اصلاحات احیای برجام را بهعنوان یکی از پیششرطها برای پایان آشوب مطرح کرده است که اساسا یکی از دلایل صحنهگردانی و پشتیبانی آمریکا از اغتشاشات اخیر برآشفتن شرایط و برهمزدن رویه مذاکرات به امید امتیازگیری از ایران بوده است.
آمریکا و کشورهای اروپایی در شرایطی که در برابر دست برتر ایران در مذاکرات رفع تحریمهای وین چارهای پیشرو نمیدیدند، قصد داشتند از طریق تحریک افکار عمومی و دعوت به آشوب در ایران یک اهرم فشار برای خودشان دست و پا کنند. جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین بهویژه بهدلیل آنکه تحریمها در هدف آشکار کشورهای غربی برای ایجاد شکاف عظیم میان ملت و حکومت و ایجاد جریانهای قدرتمند براندازی شکست خوردهاند دست برتر را در اختیار دارد.
تحریمها طبق اذعان افرادی نظیر «ریچارد نفیو» که از معماران سیاستهای تحریمی محسوب میشوند برای اینکه بتوانند به شکل برگهای چانهزنی در مذاکرات مورد استفاده طرفهای غربی قرار بگیرند بایستی از طریق ایجاد «نارضایتیهای عمومی» و تهدید به براندازی، محاسبات مسئولان حکومت را عوض کرده و آنها را برای اعطای امتیاز تحت فشار قرار دهند.
اما این اتفاقی است که علیرغم اجرای سیاست فشار حداکثری رخ نداده و ایران به لطف مقاومت مردم، شدیدترین اثرات یک جنگ تمامعیار اقتصادی را پشتسر گذاشته و اکنون تصمیمگیران ایرانی بهدنبال آن هستند که از همین مسئله بهعنوان اهرمی برای متقاعد کردن غرب به دست کشیدن از سیاستهای زورگویانه و پایان دادن به جنگافروزی اقتصادی علیه ملت ایران استفاده
کنند.
بدیهی است در چنین شرایطی کشورهای غربی و امپراطوریهای رسانهای وابسته به آنها به «آشوب» در داخل کشور نیاز دارند تا بتوانند در مذاکرات آن را بهعنوان شاخصی از اثرگذاری تحریمها معرفی کرده و سپس از آن بهعنوان یک برگ چانهزنی برای تداوم جنگ اقتصادی علیه ملت ایران استفاده کنند. آشوب، در واقع ابزار دست جریانهای ضدانقلاب برای گلآلود کردن جریان مذاکرات و صید تحریم از آن است و متأسفانه باز هم طیف مدعی اصلاحات در این ماجرا نقش پادویی غربیها و جاده صافکنی سیاستهای آنها علیه کشورمان را
به عهده داشتهاند.