kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۲۰۸۵
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۹
مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری‌شهری- جلد اول- 41

کارگردانیِ توطئه علیه انقلاب

 
 
 
ادامه اظهارات‌ آقاي‌ احمد عباسي‌ 
سپس‌ رئيس‌ دادگاه‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ گفت‌: در اين‌جا اجازه‌ بدهيد يك‌ توضيحي‌ براي‌ بينندگان‌ عزيز بدهم‌ كه‌ ايشان‌ ديروز يك‌ نامه‌اي‌ نوشته‌اند و تقاضا كرده‌اند كه‌ به‌ ايشان‌ گذرنامه‌ داده‌ شود بروند... و به‌ نظر ما اين‌ تقاضاي‌ ايشان‌ و آن‌ مسئله‌اي‌ كه‌ پيغامي‌ كه‌ آقاي‌... يا هر كس‌ ديگر به‌ آقاي‌ مهدوي‌ داده‌، بدون‌ ارتباط‌ نيست‌ و ايشان‌ باز هم‌ به‌ نظر ما دست‌ از توطئه‌اش‌ برنداشته‌ و مي‌خواهد برود خارج‌ از كشور و در آن‌جا مشغول‌ توطئه‌ بشود.
 عباسي‌: ايشان‌ بعد كه‌ اين‌جاي‌ مطلب‌ رسيد گفتند كه‌ بله‌، البته‌ حالا ديگر آقاي‌ قطب‌زاده‌ و دوستانشان‌ و رفقايشان‌ مصمم‌ هستند كه‌ يك‌ حركت‌هاي‌ تند و براندازي‌ داشته‌ باشند البته‌ وقتش‌ و زمانش‌ كي‌ خواهد بود حتي‌ [به‌] خود من‌ هم‌ ايشان‌ مي‌گفت‌ كه‌ نمي‌دانم‌، ولي‌ يك‌ چنين‌ نقشه‌اي‌ را در سردارند، اين‌ها را براي‌ اطلاع‌ شما در اين‌جا گفتم‌. البته‌ اين‌ را بايد خدمتتان‌ عرض‌ كنم‌ كه‌ چون‌ اتاق ‌اندرون‌ منزل‌ بود و مستخدمين‌ نبودند، آن‌جا ناگزير بودم‌ كه‌ براي‌ آوردن‌ چايي‌ يا تلفن‌هايي‌ كه‌ مرا مي‌خواست‌، مي‌رفتم‌ جواب‌ مي‌دادم‌ و يك‌ بار هم‌ آقاي‌ مناقبي‌ خواست‌ تجديد وضو كند، بنده‌ آمدم‌ ايشان‌ را راهنمايي‌ كنم‌ از محرم‌ و نامحرم‌ و ايشان‌ در راهرو يك‌ مقداري‌ ايستاد. خوب‌ مهدوي‌ در اتاق صحبت‌هايش‌ را ادامه‌ مي‌داد و شايد يك‌ مطالب‌ ديگري‌ را هم‌ عنوان‌ كرده‌ باشد با آيت‌الله‌ شريعتمداري‌ كه‌ من‌ آن‌ مقدار از مطالبشان‌ را ديگر در جريانش‌ نشدم‌.
‌سؤال: آن‌ جوّ حاكم‌ بر جلسات‌ را كه‌ ملاحظه‌ كرديد روي‌ هم‌ رفته‌، به‌ نظر شما آقاي‌ شريعتمداري‌ با اين‌ جريان‌ براندازي‌ موافق‌ بود يا نه‌؟
 عباسي‌: آيت‌الله‌ شريعتمداري‌ صريحاً جمله‌اي‌ به‌ ايشان‌ گفته‌ باشند كه‌ اين‌ كار خوب‌ است‌ يا بد نگفته‌اند، اما از عكس‌العمل‌ و حركاتشان‌ چنين‌ بر مي‌آمد كه‌ اين‌ مهره‌ها و افراد نباشند و عوض‌ شوند كه‌ البته‌ آن‌ هم‌ بدون‌ خونريزي‌ عوض‌ شوند و يك‌ افراد ديگري‌ باشند كه‌ آنها بيايند و نظام‌ كار را به‌ عهده‌ بگيرند و به‌ نظر ايشان‌ آن‌ طوري‌ كه‌ مثلاً مسائل‌ اسلامي‌ هست‌ و چيزهايي‌ كه‌ هست‌، اين‌جوري‌ عمل‌ بشود.
 ‌سؤال: بالاخره‌ سؤال‌ ما از شما اين‌ است‌ كه‌ اين‌ها نباشند و كسان‌ ديگري‌ باشند؟
 عباسي‌: با اين‌ موافق‌ بودند و اين‌ عمل‌ توسط‌ اين‌ آقايان‌ انجام‌ شود، زيرا صحبت‌ كننده‌، اين‌ آقايان‌ بودند.
 ‌سؤال: آيا آقاي‌ شريعتمداري‌ در متن‌ جريان‌ بود و شما رابط‌ و در حاشيه‌ بوديد يا واقعاً كارگردان‌ خودتان‌ بوديد و آقاي‌ شريعتمداري‌ در حاشيه‌؟
 عباسي‌: اين‌كه‌ شكي‌ نيست‌ كه‌ ايشان‌ در متن‌ كار بودند و اگر بنا بود كه‌ بنده‌ كارگردان‌ باشم‌ لزومي‌ نداشت‌ كه‌ مهدوي‌ بيايد قم‌، مسائل‌ را بگويد. پا مي‌شدند مي‌آمدند قم‌ و اين‌ مطلب‌ را به‌ ايشان‌ مي‌گفتند و بنده‌ هم‌ در ملاقاتي‌ كه‌ با ايشان‌ داشتند، مطالب‌ را مي‌شنيدم‌ و اصل‌ و اساس‌ و متن‌، ايشان‌ بودند و بنده‌ هم‌ در حاشيه‌ به‌ عنوان‌ اين‌كه‌ داماد ايشان‌ هستم‌ و در منزل‌ هستم‌ و بايستي‌ پيش‌ مهمان‌ باشم‌ و دستور مي‌دهند كه‌ باشم‌ و چاي‌ بياورم‌.
 ‌سؤال: در رابطه‌ با پرداخت‌ پانصد هزار تومان‌ پول‌ به‌ مهدوي‌، توضيح‌ بدهيد؟
 عباسي‌: بنده‌ اين‌ را در بازجويي‌هايم‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ پس‌ از اين‌كه‌ اين‌ آقايان‌ به‌ تهران‌ برگشتند، آقا به‌ بنده‌ فرمودند كه‌ آقاي‌ مهدوي‌ چند بار از من‌ تقاضاي‌ دست‌ قرضي‌ كرده‌ و مثل‌ اين‌كه‌ خانه‌‌ شخصي‌ ندارد و مي‌خواهد خانه‌ بخرد و از من‌ دست‌ قرضي‌ كرده‌ كه‌ بگيرد و پس‌ از مدتي‌ اين‌ را برگرداند. حالا شما هر وقت‌ تهران‌ رفتيد، من‌ پاكتي‌ است‌ مي‌دهم‌ كه‌ به‌ ايشان‌ بدهيد. بنده‌ يك‌ روز كه‌ تهران‌ مي‌آمدم‌ يك‌ پاكت‌ دربسته‌اي‌ كه‌ حتي‌ يك‌ قطعه‌ و يك‌ برگ‌ آن‌ را نشماردم‌ كه‌ ببينم‌ چه‌قدر است‌ و چه‌‌اندازه‌ است‌، همين‌ طور به‌ صورت‌ پاكت‌ بسته‌ آوردم‌ و يك‌ روز عصري‌ در منزل‌ آقاي‌ مناقبي‌، قبل‌ از نماز مغرب‌ و عشاء كه‌ ايشان‌ آمد آن‌جا، به‌ طور خصوصي‌ به‌ ايشان‌ دادم‌ و گفتم‌ كه‌ آقا فرمودند كه‌ آقاي‌ مهدوي‌ از من‌ دست‌ قرضي‌ خواستند براي‌ خريد خانه‌ كه‌ پس‌ از مدتي‌ بپردازند و اين‌ پاكت‌ را دادند و دادم‌ به‌ ايشان‌ و ايشان‌ هم‌ تشكر كردند و به‌ مسجدشان‌ رفتند.
 ‌سؤال: در بازجويي‌هايي‌ كه‌ از آقاي‌ شريعتمداري‌ شده‌، گفتند كه‌ آقاي‌ عباسي‌ اختيارات‌ مالي‌ داشته‌ (در رابطه‌ با پانصد هزار تومان‌) و ايشان‌ از اختيارات‌ خودشان‌ استفاده‌ كرده‌ و در جاي‌ ديگر گفتند كه‌ من‌ نگفته‌ بودم‌ كه‌ پانصدهزار تومان‌ را بدهد. پول‌ را داده‌ بودم‌ كه‌ دويست‌ تا سيصدهزار تومانش‌ را به‌ آقاي‌ مهدوي‌ بدهد و بقيه‌اش‌ را در مصارف‌ ديگر استفاده‌ كند و ايشان‌ خلاف‌ گفته‌‌ مرا انجام‌ داده‌ و همه‌ را به‌ آقاي‌ مهدوي‌ داده‌، در اين‌ رابطه‌ توضيح‌ بفرماييد؟
 عباسي‌: مطلب‌ هماني‌ است‌ كه‌ خدمتتان‌ عرض‌ كردم‌، حالا ايشان‌ وجهي‌ به‌ كس‌ ديگري‌ مي‌دادند و در اين‌ مورد اشتباه‌ كردند آن‌ را نمي‌دانم‌، ولي‌ در جايي‌ كه‌ من‌ حتي‌ در يك‌ بيروني‌ ايشان‌، آن‌‌اندازه‌ اختيارات‌ ندارم‌ كه‌ حتي‌ حقوق همه‌ كارمندان‌ و كارگران‌ آن‌ منزل‌ را بدهم‌؛ خوب‌ اين‌ خيلي‌ روشن‌ مي‌شد كه‌ من‌ چنين‌ اختيارات‌ مالي‌ [را] هيچ‌گاه‌ ندارم‌ كه‌ بتوانم‌ به‌ هر كسي‌ خودم‌ اقتضا كرد، بدهم‌. بنده‌ به‌ شما اطمينان‌ مي‌دهم‌ كه‌ حتي‌ اگر جايي‌ لازم‌ بود، حتي‌ صد تا تك‌توماني‌، دويست‌تومان‌ و يا سيصد تا تك‌توماني‌ به‌ كسي‌ بدهم‌؛ حتماً بايد ايشان‌ اجازه‌ مي‌دادند و يا خودشان‌ مي‌دادند.
 ‌سؤال: بنابراين‌، اين‌ مطلب‌ را كه‌ ايشان‌ در بازجويي‌ها مطرح‌ كردند كه‌ آقاي‌ عباسي‌ اختيارات‌ مالي‌ داشت‌ و به‌ افراد مختلفي‌ بدون‌ اين‌كه‌ من‌ بدانم‌ پول‌ از اموال‌ بيت‌المال‌ مي‌داد و من‌ كلاً در جريان‌ بودم‌، شما قبول‌ داريد يا خير؟
 عباسي‌: البته‌ اين‌ را تكذيب‌ مي‌كنم‌ و اختيارات‌ مالي‌ به‌ اين‌ معني‌ بود كه‌ ايشان‌ پولي‌ مي‌دادند كه‌ اين‌ را به‌ فلان‌ روحاني‌ بدهيد. اين‌ را به‌ فلان‌ آقا بدهيد. اين‌ را به‌ فلان‌ شخص‌ بدهيد و اين‌ را به‌ او بپردازيد، اين‌ كار ما بوده‌ است‌ و اين‌ را فرض‌ كنيد كه‌ يك‌ نفر مستخدم‌ چه‌طور مي‌تواند اين‌ كار را انجام‌ بدهد. بنده‌ هم‌ يك‌ چنين‌ كاري‌ را انجام‌ مي‌دادم‌ و بنده‌ به‌ هيچ‌وجه‌ چنين‌ اختيارات‌ مالي‌ را در تشكيلات‌ ايشان‌ نداشتم‌.
 ‌سؤال:  بفرماييد كه‌ بعضي‌ از عناصر شاخه‌‌ نظامي‌ اظهار كرده‌اند كه‌ قرار بوده‌ است‌ دو روز قبل‌ از عمليات‌ آقاي‌ شريعتمداري‌ منزلشان‌ را ترك‌ كنند و به‌ منزل‌ ديگر بروند، اين‌ مسئله‌ را توضيح‌ بدهيد؟
 عباسي‌: در حضور آيت‌الله‌ شريعتمداري‌، همين‌ آقاي‌ مهدوي‌ در اواخر پاشدنشان‌ و هنگامي‌ كه‌ آماده‌ مي‌شدند برگردند و آقا هم‌ عجله‌ داشتند به‌ منزل‌ بيروني‌ بروند، چون‌ اظهار مي‌كردند كه‌ زوار زياد هستند و دير شده‌، ايشان‌ اين‌ مطلب‌ را گفت‌ كه‌ چون‌ ممكن‌ است‌ موقعي‌ هرج‌ و مرجي‌ بشود و شهر شلوغ‌ بشود و صدا باشد آقا از نظر امنيت‌ جاني‌شان‌ و منزل‌ ايشان‌، ممكن‌ است‌ كه‌ برايشان‌ خطرناك‌ باشد. ممكن‌ است‌ كه‌ چند روزي‌ در منزل‌ نباشند آن‌ ايام‌ و به‌ يك‌ منزل‌ ديگري‌ بروند و به‌ منزل‌ مطمئن‌ دوستانشان‌ بروند و بمانند، ولي‌ در اين‌ خصوص‌ ايشان‌ چيزي‌ جواب‌ ندادند و همين‌‌اندازه‌ شنيدند و به‌ آن‌ حياط‌ رفتند.
 ‌سؤال: به‌ نظر شما چرا آقاي‌ شريعتمداري‌ با علم‌ به‌ وقوع‌ اين‌ توطئه‌، آن‌ را به‌ مقامات‌ مسئول‌ گزارش‌ نكرد تا فكري‌ براي‌ خنثي‌ شدن‌ اين‌ توطئه‌ بشود؟
 عباسي‌: بنده‌ فكر مي‌كنم‌ كه‌ چون‌ خوب‌ ايشان‌ يك‌ مخالفت‌هايي‌ خوب‌ دارند از جهاتي‌ با، البته‌ نه‌ با اصل‌ نظام‌ جمهوري‌، بلكه‌ با پاره‌اي‌ از موارد، اعتراضات‌ و مخالفت‌هايي‌ دارند و خوب‌ طبعاً راضي‌ نيستند و يك‌ نارضايتي‌ در وجود ايشان‌ هست‌ و اين‌ است‌ كه‌ آن‌ وجود نارضايتي‌، ناراحتي‌ كه‌ در ايشان‌ هست‌ اين‌ شايد باعث‌ شده‌ كه‌ اقدامي‌ به‌ اين‌ كار نكنند و اطلاع‌ ندهند جريان‌ را به‌ مسئولين‌ و مقامات‌.
 ‌سؤال: خودتان‌ چرا گزارش‌ نكرديد؟
 عباسي‌: بنده‌ خودم‌ شخصاً چون‌ اولاً كه‌ خوب‌ فكر مي‌كردم‌ ايشان‌ مرجع‌ هستند و متن‌ قضيه‌ ايشان‌ هستند و طبعاً ايشان‌ بايد اطلاع‌ بدهند بگويند چه‌ بايد بشود، چه‌ بايد نشود.
 او كه‌ يك‌ طرف‌، اما شخص‌ خودم‌ به‌ عنوان‌ يك‌ فرد مسلماً اين‌ را اعتراف‌ مي‌كنم‌ كه‌ كار اشتباهي‌ كردم‌ و بايد اين‌ اطلاعاتي‌ را كه‌ كسب‌ كرده‌ بودم‌ و جسته‌ و گريخته‌ شنيده‌ بودم‌ اين‌ را به‌ موقع‌ مي‌آمدم‌ و به‌ مقامات‌ و به‌ مسئولين‌ گزارش‌ مي‌كردم‌.
 ‌سؤال: به‌ نظر شما اگر مقامات‌ مسئول‌ اين‌ را خودشان‌ كشف‌ نكرده‌ بودند و خداي‌ نكرده‌ اين‌ توطئه‌ انجام‌ مي‌شد و همان‌ طور كه‌ به‌ شما گفتند در يكي‌ از كارهايي‌ كه‌ بنا بود انجام‌ بشود و بنا بود انجام‌ بدهند، كشتن‌ امام‌ امت‌ بود، اگر يك‌ چنين‌ اتفاقي‌ مي‌افتاد، آقاي‌ شريعتمداري‌ در اين‌ رابطه‌ با توجه‌ به‌ اين‌كه‌ يك‌ شخصيت‌ مذهبي‌ تلقي‌ مي‌شد، چه‌‌اندازه‌ مجرم‌ بود؟ و چه‌‌اندازه‌ نقش‌ داشت‌؟
 عباسي‌: عرض‌ به‌ حضور، اين‌ آقايان‌ كه‌ دقيقاً كيفيت‌ براندازي‌ را شرح‌ ندادند و حتي‌ گفتند ما خودمان‌، يعني‌ ما خودمان‌ ايشان‌ مي‌گفت‌ آقاي‌ مناقبي‌ كه‌ نبودند، يعني‌ صحبت‌ نمي‌كردند.
 ايشان‌ مي‌گفت‌ من‌ خودم‌ هم‌ حتي‌ نمي‌دانم‌ چه‌ جوري‌ هست‌ چه‌ كيفيتي‌ داره‌ و يا چه‌ جوري‌ مي‌خواهند شروع‌ كنند، چه‌ كساني‌ هستند و چه‌ زماني‌ هست‌. آقاي‌ شريعتمداري‌ نمي‌دانست‌ كه‌ اين‌ها چه‌ جوري‌ مي‌كنند.
 ‌سؤال: اين‌ يك‌ مسئله‌ است‌ كه‌ ضمناً كاملاً مشخص‌ است‌ كه‌ اين‌ افراد در درجه‌‌ اول‌ مسئله‌ امام‌ توي‌ ذهنشان‌ بوده‌، مقصودم‌ اين‌ است‌ كه‌ شما چه‌ ميزاني‌ اين‌ خانه‌ را و اين‌ بيت‌ را، شخصاً معترف‌ هستيد كه‌ در رابطه‌ با اين‌ جرم‌، شريك‌ هستند؟
 عباسي‌: بنده‌ شخصاً نمي‌توانم‌ بگويم‌ چه‌ ميزاني‌، ولي‌ اگر خداي‌ نكرده‌، خداي‌ نكرده‌، چنين‌ حادثه‌اي‌ اتفاق مي‌افتاد طبعاً، يك‌ مسئوليت‌ سنگيني‌ بر عهده‌‌ بيت‌ بود.