آمریکا میدان نبرد - ۵۴
به زودی یک اداره پلیس نزدیک شما افتتاح میشود!
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
در حالی که ادارات پلیس مایلند برای دستیابی به مازاد نظامی نقشه بکشند، در یک مخاطره مضاعف و پیچیده سرانجام مالیاتدهنده، یک صورتحساب با رقم بالاتری را پرداخت میکند. اول، مالیاتدهندگان مجبور هستند میلیونها دلار برای تجهیزاتی که وزارت دفاع از ابرشرکتها خریداری میکند و تنها چند سال بعد کنار گذاشته میشوند، بپردازند. سپس وقتی پلیس محلی این تجهیزات را در اختیار گرفت، مالیاتدهندگان باید صورتحساب هزینههای سنگین نگهداری آنها را پرداخت کنند. خیلی طول نکشید که ساکنان تیوپلو1 میسیسیپی، دریافتند که هیچچیز مجانی نیست. هر چند یک بالگرد نظامی مجانی به اداره پلیس تیوپلو «اهدا شد»، اما اهالی آن خیلی زود با خبر شدند که این بالگرد «به رقمی معادل 100000 دلار برای بهسازی و هر ساله 20000 دلار برای نگهداری» نیاز دارد.
ادارات پلیس همچنین در حال دریافت کمکهای مالی برای ایجاد سامانههای کوچکتر دیدهبانی گسترده برای جایگزینی با نمونههای قبلی که از سالهای بعد از یازده سپتامبر توسط حکومت فدرال نصب شده، هستند. به عنوان مثال پلیس در سیاتل با استفاده از 2/6 میلیون کمک مالی از سوی وزارت امنیت داخلی یک «شبکه موقعیتشناسی محلی»2 خریداری و در سراسر شهر نصب کرد که قادر است در میدان دید خود، هر وسیلهای را که با وای-فای3 کار میکند، ردیابی کند. پلیس مدعی است که این شبکه برای دیدهبانی مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، اما این وسایل قادر به تشخیص «نشانی آیپی4 نوع وسیله، برنامههای کاربردی بارگذاری شده، موقعیت فعلی و موقعیت پیشینی هر وسیلهای که در جستوجوی علائم وای-فای باشد»، هستند. پلیس از پیش در حال آزمایش این شبکه بوده است.
به نظر هم نمیرسد این گرایش به نظامی کردن نیروهای پلیس به این زودیها فروکش کند. در واقع اینطور به نظر میرسد که این روند، بازار جدیدی را به روی پیمانکاران شرکتها باز کرده است.
تجهیز نیروی پلیس آمریکا با ادوات و تسلیحات رده نظامی علاوه بر اینکه اتلاف حیرتانگیز پول مالیاتدهندگان است، به این ذهنیت خطرناک هم دامن میزند که پلیس احساس کند باید ماسماسکها و سلاحهای جدید پرقدرت خود را به کار گیرد. پیامدهای این روند، مرگبار است و میتوان آن را در شمار فزاینده افراد غیرنظامی و غیرمسلحی دید که توسط پلیس آمریکا در خلال برخوردهای به نسبت عادی، هدف تیراندازی قرار میگیرند یا در استفاده از گروههای سوآت به منظور اجرای وظایف به نسبت عادی، مشاهده کرد. به عنوان مثال یک گروه از نیروهای پلیس آستین تگزاس، در جستوجوی ماهیهای تزیینی دزدیده شده حوض به زور وارد یک خانه شدند. در فلوریدا نیروهای پلیس مجهز به ماسک و اسلحه، برای اجرای قانون پروانه کار، بیش از پنجاه آرایشگاه را مورد یورش قرار دادند.
بنابراین در حالی که ممکن است بازیافت تجهیزات نظامی استفاده نشده، مقتصدانه و معقول به نظر برسد، دارد ثابت میشود که عواقب و آثار آن به مراتب خطرناکتر و مرگبارتر هستند. شما پلیسی دارید که نه تنها جلیقه سربازان آمریکایی دارد بلکه همچنین از ذهنیتهای یک ارتش اشغالگر در سرزمین دشمن برخوردار است؛ این آن چیزی است که اتفاق میافتد. با توجه به اینکه مأموران پلیس آمریکا نقش سربازان در میدان نبرد را بازی میکنند و نقش جنگجویان دشمن به شهروندان آمریکا واگذار شده، مسلم است که این عملِ نامعقول و احمقانه، آخر و عاقبت خوشی نخواهد داشت.
زمان غیرنظامی کردن پلیس فرا رسیده است
اگر فقط مشکلِ وحشیگری فراگیر مأموران پلیس آمریکا نبود، اگر شهروندان عملاً روی نمایندگان خود یک مقدار تأثیر داشتند، اگر جمعیتها میتوانستند حرف خود را در مورد نحوه «برقراری نظم» در جامعه توسط عوامل اجرای قانون بزنند، اگر اتحادیههای پلیس یک چنین کنترل شدیدی را بر فرآیند نظارت و مراقبت نداشتند، اگر دادگاههای آمریکا منصفتر و کمتر مایل به تأیید کورکورانه کنشهای مأموران پلیس بود و اگر حکومت فدرال خودش ادارات پلیس ایالتی و محلی را پیشاپیش به منظور تبدیل کردن آنها به دنبالههای ارتش آمریکا به خدمت نگرفته بود، میشد تا حدودی امید به اصلاح باشد.
در غیاب هرگونه طرح و برنامه قابل قبولی که پلیس آمریکا را نسبت به وفاداری به حکومت قانون - قانون اساسی ما- مسئول و پاسخگو بشناسد و به حق شهروندان برای برخورداری از حرمت و کرامت احترام بگذارد، مأموران پلیس برای خودشان تبدیل به قانون شدهاند. اکنون بیش از هر زمان دیگری در گذشته، وقت آن است که نیروهای پلیس محلی، غیرنظامی و غیرمسلح شوند. به شکلی مشابه این ذهنیت جاافتاده در میان مأموران پلیس آمریکا که آنها خودِ قانون هستند و بایستی مقدس شمرده شوند، از آنها حساب برده شود و مورد اطاعت قرار گیرند، از بین برود.
در نهایت این عقیده که شهروندان باید مطیع باشند وگرنه همچون قانونشکنان با آنها رفتار میشود، چیزی جز یک استبدادگرایی اسم و رسمدار نیست. نتیجه نهایی این منطق همانطور که در رژیمهای قبلی شاهد بودهایم، حکومت استبدادی است.
پانوشتها:
1- Tupelo
2- «شبکه موقعیتشناسی محلی» (Mesh- Network)، یک سامانه ردیاب محلی است که در آن همه کاربران به صورت مستقیم، پویا و غیرسلسله مراتبی، با هم در ارتباط هستند و همکاری میکنند.
3- Wi-Fi
4- نشانی آیپی (Internet Protocol Address- IP address)، یک شماره خاص است که به منظور شناخت کامپیوتر و نیز به منظور وصل شدن به اینترنت، مورد استفاده قرار میگیرد.