نهضت علمی همهجانبه امام صادق(ع) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
چرا در زمان امام صادق(ع) همه کسانی که داعیه حکومت و خلافت داشتند، به تحرک و جنب و جوش درآمدند، بهجز امام صادق(ع) که اساسا کنار کشید و هیچ اقدامی در این زمینه نکرد؟
پاسخ:
امام صادق(ع) از نظر تصدی امر حکومت و خلافت خیلی حالت کنارهگیری به خود گرفت و هیچگونه اقدامی که نشانهای از تمایل امام باشد به اینکه زعامت را در دست گیرد وجود نداشت. این به چه علت بوده و چه جهتی در کار بوده است؟ البته در این جهت شکی نیست، اگر فرض کنیم که زمینه مساعدی برای امام فراهم بود و اگر امام اقدام میکرد، حکومت را در دست میگرفت، امام بایست اقدام میکرد، ولی صحبت در این جهت است که اگر زمینه صددرصد هم مساعد نبود و مثلا پنجاه درصد مساعد بود، چه مانعی داشت که امام برای تشکیل حکومت اقدام میکرد، حتی اگر در این راه کشته هم میشد؟! باز همان مقایسه با وضع و روش امام حسین(ع) مطرح میشود؟! در اینجا لازم است شرایط و خصوصیات عصر امام صادق(ع) و فعالیتهایی که آن حضرت در عصر خودشان کردند، تبیین گردد که اگر امام حسین(ع) هم در این زمان بودند، قطعا به همین شکل عمل میکردند؟!
ویژگیهای زمان امام صادق(ع)
زمان امام صادق(ع) از نظر اسلامی یک زمان منحصر به فرد است، و زمان نهضتها و انقلابهای فکری است تا سیاسی. این دوره به طور مشخص از دهه دوم قرن دوم تا دهه پنجم قرن دوم است. تقریبا یک قرن و نیم از ابتدای ظهور اسلام و نزدیک یک قرن از فتوحات اسلامی میگذرد. دو سه نسل از تازه مسلمانها از ملتهای مختلف وارد جهان اسلام شدهاند. ترجمه کتابهای مختلف از زمان بنیامیه شروع شده و ملتهایی که هر کدام فرهنگ خاص خود را دارا بودند وارد دنیای اسلام شدند. نهضت سیاسی یک نهضت کوچکی در دنیای اسلامی بود و نهضتهای فرهنگی زیادی وجود داشت که بسیاری از آنها اسلام را تهدید میکرد. زنادقه که منکر خدا و دین و پیغمبر(ص) بودند و بنیعباس روی حسابهای خاصی به آنها آزادی بیشتری داده بودند، در این زمان ظهور کردند. مسئله تصرف به شکل دیگری پیدا شده بود. همچنین فقهایی پیدا شده بودند که فقه را براساس دیگری مانند رای و قیاس استنباط میکردند. لذا زمان امام صادق(ع) با زمان امام حسین(ع) که یک دوره اختناق کامل بود، از زمین تا آسمان تفاوت داشت. در زمان امام صادق(ع) در اثر همین اختلافات سیاسی و نهضتهای فرهنگی آنچنان زمینهای فراهم شد که نام چهار هزار نفر شاگرد برای آن حضرت در کتب رجالی و حدیثی ثبت شده است. بنابراین امام صادق(ع) با شهید نشدنش همانند امام حسین(ع) یک نهضت علمی و فکری را در دنیای اسلام رهبری کرد که حتی در سرنوشت تمام دنیای اسلام، نه تنها شیعه موثر بوده است.
برخورد امام صادق(ع) با جریانهای فکری
امام صادق(ع) با تمامی جریانهای فکری و انحرافی زمان خود برخورد علمی کرده و از نظر علوم مختلف و علم قرائت و تفسیر، چهار هزار شاگرد تربیت کردند، و مناظرات فراوانی را با زنادقه و دهریون انجام دادند و در باب احادیث جعلی هم که خیلی مطرح بود، حضرت فرمود: سخنان اینها اساس ندارد، احادیث صحیح آن است که ما از پدرانمان از پیغمبر(ص) روایت میکنیم. در باب نحله فقهی هم مکتب امام صادق(ع) قویترین و نیرومندترین مکتبهای فقهی آن زمان بود، به طوری که اهل سنت هم به این مسئله اذعان دارند. تمام امامهای اهل تسنن و فرقههای چهارگانه (مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی) یا با واسطه و یا بیواسطه شاگرد امام صادق(ع) بوده و نزد آن حضرت تلمذ کردهاند. در رأس ائمه اهل تسنن ابوحنیفه است، و نوشتهاند ابوحنیفه دو سال شاگرد امام صادق(ع) بوده، و این جمله را ما در کتابهای خود آنها میخوانیم که گفتهاند؛ ابوحنیفه گفت: «لولا السنتان لهلک نعمان» اگر آن دو سال (تلمذ و شاگردی) نبود، نعمان از بین رفته بود. (نعمان اسم ابوحنیفه است. اسم کاملش «نعمان ابن ثابت ابن زوطی ابن مرزبان» است. اجدادش ایرانی هستند) مالک ابن انس هم که امام دیگر اهل تسنن است نیز معاصر امام صادق(ع) است، و او هم نزد امام میآمد و به شاگردی آن حضرت افتخار میکرد. شافعی هم که در دوره بعد بوده، شاگردی ابوحنیفه و مالک ابن انس را کرده و احمد ابن حنبل نیز سلسله نسبش در شاگردی به امام صادق(ع) میرسد. در مجموع حوزه درس امام صادق(ع) از حوزه درس تمام فقهای دیگر با رونقتر بوده است. بنابراین امام صادق(ع) با جهاد علمی خود بیشترین تاثیرگذاری را در عصر و زمان خود و آینده جهان اسلام بهجای گذاشت.