اعترافات 2 جاسوس فرانسوی درباره زمینهسازی آشوب در ایران
از آنجا که اغتشاشها بر هیچ مبنای معرفتی و شناختی استوار نیستند آتش اغتشاش معمولا پس از گذشت مدتی به سردی میگراید لذا اتاقهای فکر آشوب برای دمیدن دوباره و چندباره در آن به برنامهای به نام «پروژه کشتهسازی» روی میآورند.
«من «سیسیل کوهلر» مامور اطلاعات و عملیات سرویس امنیت خارجی فرانسه هستم. این پولها [که ما با خود به ایران آوردیم] برای تامین هزینههای اعتراضات و اغتشاشها قرار بود صرف شود.»
این جملات بخشی از اعترافات یک مامور زن دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی فرانسه است که طی روزهای اخیر فیلم آن پخش شد. 8 اردیبهشت 1401 ساعت 50دقیقه بامداد پروازی از مبدا ترکیه در فرودگاه امام خمینی(ره) به زمین مینشیند که برای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم است و این نشان از آن دارد که 2مسافر این پرواز از قبل تحت رصد نیروهای اطلاعاتی قرار داشتند. زن و مردی که با ویزای گردشگری به ایران آمدند عبارت بودند از خانمی 37ساله به نام «سیسیل کوهلر» و مردی 69ساله به نام «ژاک پاری». در ادامه وزارت اطلاعات که این 2نفر را تحت رصد دارد به ارتباط گیری و جلسات آنها با افراد کانون غیرقانونی صنفی معلمان پی میبرد. به راستی 2گردشگر فرانسوی (این جاسوسها در پوشش گردشگری وارد کشور شده بودند) چرا در جلسات یک کانون صنفی غیرقانونی سر درمی آورند؟!
در نهایت این 2نفر در 17اردیبهشت 1401 در ساعت 23:30 در حالی که عازم فرودگاه بودند تا از کشور خارج شوند توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر میشوند.
در روزهای اخیر بخشهایی از مستندی تحت عنوان «داستان یک ماموریت» از اعترافات و برنامههایی که آنها قصد انجام آن را داشتند پخش شد. «ژاک پاری» در اعترافاتش میگوید: «اهداف ما در سرویس امنیت خارجی فرانسه، اعمال فشار بر دولت ایران است. خب شیوه معمول در سرویس امنیت خارجی فرانسه این نیست که اعلام کنیم ما عضو آن هستیم...»
دیگر جاسوس فرانسوی یعنی «سیسیل کوهلر» نیز در بخشهای از این مستند میگوید: «[وظیفه ما رساندن] ابزارهای لازم جهت سازماندهی اقدامات اغتشاشگران مانند سلاح تا در صورت لزوم از آن برای حمله به پلیس استفاده کنند. ما با هدف ایجاد شرایط لازم برای براندازی نظام [جمهوری] اسلامی ایران به این کشور آمدیم.»
بیشرمی وقیحانه و نفرتبرانگیز فرانسه
به رغم اعترافات صریح این دو جاسوس (که فیلم مستند کامل آن به زودی پخش خواهد شد) و اشاره دقیق این ماموران سازمان جاسوسی فرانسه که از چه تاریخی جذب این نهاد شدهاند و ماموریت آنها در ایران چه بوده است اما واکنش رژیم حاکم بر فرانسه پس از پخش تیزر این مستند نمایانگر اوج وقاحت و بیشرمی فرانسویها است.
خبرگزاری آلمانی دویچه ووله در خبری نوشت: «فرانسه در واکنش کمسابقهای پخش اعتراف اجباری دو زندانی فرانسوی در ایران را وقیحانه و نفرتبرانگیز[!] خواند. وزارت خارجه فرانسه این دو زندانی را گروگان دولتی خواند و اعتراف آنها را به عنوان صحنهسازی و فریبکاری محکوم کرد. سیسیل کوهلر و همسرش ژاک پاری اردیبهشت امسال در ایران بازداشت شدند و سخنگوی قوه قضائیه میانه تیرماه اتهام آنها را «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی کشور» اعلام کرد.»
فرار به جلوی دولت فرانسه در موضوع اعترافات 2جاسوسش آن هم با عناوینی مانند «اعتراف اجباری» در حالی است که پیش از این وزارت اطلاعات که از لحظه ورود این 2نفر را تحت رصد داشته حتی بخشهایی از صوت جلسات این 2جاسوس با اعضای یک کانون صنفی نیز پخش شده بود.
در بخشی از صوت جلسه این دو ظاهرا گردشگر! با لیدرهای اعتراضات صنفی که پخش شده و برای همه قابل دستیابی است خانم «سیسیل کوهلر» به زبان فرانسوی جملاتی را میگوید که مترجمی که در همان جلسه است آن جملات را اینگونه ترجمه میکند: « ما در یک جنگ[!] هستیم و باید هر چه میتوانیم اکثریت را با خودمان همراه کنیم...»
سپس آقای «ژاک پاری» میگوید: «جمعبندی اول اینکه با همدیگر در ارتباط باشیم. در واقع باید یک بسته انقلابی بسازیم...»
این زن و مرد ظاهرا گردشگر در ادامه ارتباط گیریهای خود در ایران با افرادی از این دست دیدار کردهاند که فیلمها و تصاویر آنها پخش شده است: یک مارکسیست سابقه دار و مرتبط با منافقین، عوامل مرتبط با جریان چپ دانشجویی و عناصر معاند خارجی. واکنش دولت فرانسه چقدر باید وقیح و نفرتانگیز باشد که با وجود همه این مدارک محکم و اعترافات صریح 2جاسوس باز هم بگوید این 2گردشگر بودهاند و...
سفارتخانه یا مرکز هدایت اغتشاش و آشوب؟
در جریان اغتشاشهای اخیر همانطور که انتظار میرفت سفارتخانههای چندکشور اروپایی دوباره به جنب و جوش افتاد. سفارت آلمان در این حوادث اخیر به منظور ریختن نفت بر شعله آتش با برخی خانواده به طور مستقیم شروع به ارتباط گیری کرد.
به نظر میرسد برای این بیشرمی وقیحانه اروپاییها باید فکری اساسی کرد تا دیگر شاهد این اعمال به غایت نفرتانگیز نباشیم. سفارتخانههای انگلیس، فرانسه، آلمان و... که به مرکزی برای دمیدن بر شعله یک اعتراض و تبدیل کردن آن به یک آتش بزرگ اغتشاش تبدیل شدهاند. حتما به خاطر دارید که سفیر انگلیس را در سالهای قبل در میان اغتشاشگران دستگیر کردند. این نشان میدهد تا چهاندازه اینها در اقدامات خود وقیح شدهاند.
گافهای عجیب و غریب دجالان رسانهای
شبکههای تلویزیونی voa (وابسته به وزارتخارجه آمریکا)، bbc (بخش فارسی زبان رسانه وابسته به دربار و سرویس اطلاعاتی انگلیس)، منوتو (شبکه وابسته به بهائیان و صهیونیستها)، ایران اینترنشنال (شبکه وابسته به آلسعود) در روزهای اغتشاش در خط مقدم هجوم علیه ایران و ملت ایران قرار میگیرند هر چند به ظاهر خود را در کنار ملت ایران جلوه میدهند، اما مگر ممکن است آلسعود، وزارت خارجه آمریکا، انگلیسی که سابقه قتل و عام 8 تا 10میلیون ایرانی را در کارنامه دارد یا صهیونیستها خیر و خوبی و سربلندی و پیشرفت برای ملت ایران بخواهند؟!
در این میان با فروکش کردن ناآرامیها، تجمعات و اغتشاشات در ایران حالا رسانههای فارسی زبان معاند کار ویژهای سخت برای دمیدن بر آتش اغتشاش دارند. همین سختیکار! گافهای عجیب و غریبی را سبب شده که در میانه انتشار تصاویر جعلی مرتکب میشوند.
بعد از بیبیسی که ویدیوهای آرشیوی چندی پیش را معمولاً به نام تصاویر جدید منتشر میکند، حالا رسانه سلطنتطلب
من و تو روز چهارشنبه و در شرایطی که مدارس در کشور به دلیل تعطیلی رسمی کلاً دایر نبود، از شعارهای دانشآموزان در مدارس کرج در این روز خبر داده است!
در این رابطه یک معلم فیزیک به نام «مهدی اسدی» در رشته توئیتی به نکات جالب توجهی در مورد جریانسازی دشمنان به مدد خبرسازی اشاره میکند: «من یه معلمم، منطقه ۱ تهران کار میکنم، مدارس برتر تهران هم کار میکنم، فکر میکنم بد نباشه چندتا نکته رو بهتون بگم: توی این دوهفته شروع مدارس، حتی یک مورد هم رفتار تنشزا توی مدرسه ندیدم. حتی یک مورد. همه کلاسها، همه معلمها، همه دانش آموزان سر کلاس هستند... از همکارهای دیگه هم پرسیدم مدارس دیگه همین بوده. عمدتا خیلی بهتر از ماها فکر میکنند، خطدهیها و جریانسازیها رو متوجه میشن، پر از سؤال هستند!!! سؤالاتی که باید برای جواب دادن بهشون برنامهریزی کرد. سؤالاتی که از بس بیپاسخ مونده روی هم تلنبار شده... اصلا تحت تاثیر سلبریتی جماعت نیستند، و کلا قشر دنبالهرویی نیستند. و خیلی خوب دست جریان سلبریتی در کشور رو خوندند. نسبت به جمهوری اسلامی ایران بیشتر از همه بیاطلاع هستند تا مخالف. در آخر هم فریب چندتا عکس و یا چندتا فیلم توی بعضی مدارس رو نخورید. اوضاع مدارس آرومه.»
«کشتهسازی» پروژهای برای دمیدن بر آتش
یکی از دردسرهای آتش افروزان فروکش کردن آتش اغتشاش است. آنها برای به روز کردن عوامل تحریک و تهییج مردم به روشهای مختلفی دست میزنند که برخی از آنها را در سطرهای فوق عنوان کردیم. روشهایی که مبتنی بر خبرسازی بر پایه دروغ و همچنین روشن جلوه دادن آتش اغتشاش و... هستند.
در میان این روشها که همگی نفرتانگیز هستند و بر مبنای سوءاستفاده از احساسات و عواطف مردم یکی از آنها اما از بقیه به مراتب نفرتانگیزتر است. روشی که به آن «پروژه کشته سازی» میگویند. پروژه کشته سازی در تمام اغتشاشها و فتنههای پیش از این هم مورد استفاده قرار میگرفت. برای نمونه شخصی به نام «محمد باطبی» در اغتشاشهای 1378 ناگهان یک پیراهن سفید را که روی آن لکههای بزرگ قرمز رنگ دیده میشد بالای سرش بلند کرد. او به این طریق به جمعیت القا کرد که کسی توسط نیروهای حافظ امنیت جامعه کشته شده و این پیراهن خونی او است. بعدها البته این موضوع لو رفت که باطبی فریبکارانه و با چیزی قرمز رنگ پیراهن را به آن شکل درآورده بود. اگرچه در این فقره فردی کشته شده در میان نبود اما روش و انگیزه همان چیزی است که در پروژه کشته سازی دنبال میشود.
در اغتشاشات اخیر نیز این موضوع توسط آتش افروزان در سرزمین ایران که خواب تجزیه این سرزمین را میبینند دنبال شد. ماجرای مرحومه «نیکا شاکری» و مرحومه «سارینا اسماعیل زاده» نیز توسط دجالهای رسانهای و در راستای پروژه کشته سازی برای دمیدن بر آتش رو به خاموشی اغتشاش مورد سوءاستفاده قرار گرفت.
توضیحاتی از اقوام مرحومه نیکا شاکرمی
در این رابطه «سعید خیراللهی» دایی مادر مرحومه نیکا شاکرمی در مصاحبهای تفصیلی به نکات مهمی اشاره کرده: «نیکا 17 سال داشت و فرزند دوم خانواده بود، او علاقه زیادی به رشته نقاشی داشت و به همین دلیل پس از فوت پدرش همراه مادرش در استان تهران ساکن شدند.»
دایی مادر مرحومه نیکا شاکرمی در شرح ماجرای رویداده برای نیکا با بیان اینکه این موضوع خیلی مشکوک است، افزود: «نظر شخصی بنده این است که سیستمهایی که بهدنبال آشوب در کشورند این نوجوان را در فضای مجازی شناسایی کرده و از پروژه کشتهسازی و تحریک قومیتی استفاده کردهاند، مرگ وی و برخی کشتهشدگان اغتشاشات اخیر باید توسط اطلاعات و مراجع امنیتی بهصورت ویژه پایش و بررسی شود چرا که وقتی به ابعاد قضیه نگاه میکنیم، مشکوک به نظر میرسد.»
دایی مادر مرحومه نیکا شاکرمی با بیان اینکه دشمنان در مرگ مهسا امینی هم از پروژه تحریک قومیتی برای کردها بهره بردند، ادامه داد: «آشوبگران وقتی دیدند مردم لرستان در اغتشاشات اخیر شرکت نکردند و در لرستان خبر چندانی نیست از این پروژهها ساختند. من معتقدم یک دختری را هدفمند انتخاب کردند و بردند و کشتهسازی کردند و بعد هم گفتند که از قوم شما دختری کشته شده، علی کریمی پیام بدهد و دیگرانی پیام بدهند که چه بشود؟ لرستان هم شلوغ شود چرا چون مردم لر مردمان شجاعی هستند و دسترسی به اسلحه دارند و به قول معروف یک وضعیت نابسامان امنیتی در اینجا درست کنند.»
خیراللهی با تأکید بر اینکه ما معتقدیم عدهای به دنبال بهرهبرداری از ماجرا هستند، گفت: «بنابراین بهعنوان اقوام «نیکا شاکرمی» انتظار داریم دستگاههای اطلاعاتی ورود کنند؛ تلفن همراه نیکا را به خوبی چک کنند؛ صفحه او در فضای مجازی را چک کنند. آخرین پیامها و تماسهای او بررسی شود تا به هر شکل مشخص شود که با چه کسانی ارتباط داشته و چه کسانی در تحریک این نوجوان نقش داشتند و با او مرتبط بودند.»
وی در واکنش به برخی اظهارات «آتش شاکرمی» خاله نیکا گفت: «ایشان فرد سیاسی نیست و اینکه برخی از عنوان لیدر برای وی استفاده کردهاند به نظرم صحیح نیست. اما به نظر من خاله «نیکا» هم آنگونه که پیداست از طرف افرادی که مثلاً خود را وکیل سیاسی معرفی میکنند، یا حتی از طریق نشر برخی شایعات یا تماسهای مشکوکی که صورت گرفته، تحریک شده و به سمت این موضعگیریها هدایت شده است.»
دایی مادر مرحومه نیکا شاکرمی درباره علت دفن مرحومه شاکرمی در روستای حیاتالغیب بخش ویسیان خاطرنشان کرد: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم به عنوان داییهای مادرش با این موضوع موافق بودیم. اما تنها شخص مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبتهایی که کردیم، با توجه به فراخوانهایی که شده بود و احتمال میدادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغی کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که میتواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشتهسازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»
توضیحات مادر مرحومه سارینا اسماعیلزاده
توضیحات مادر مرحومه «سارینا اسماعیلزاده» درباره علت مرگ دخترش نیز بیانگر نکات مهمی است. او در پاسخ به خبرنگاری که از او میپرسد آیا ادعاهایی که در مورد شرکت دخترتان در شلوغیها و ناآرامیها و سپس کشته شدنش به دست ماموران منتشر شده صحت دارد؟ میگوید: «اصلا اینطور نبوده... دخترم اصلا در این فاز نبوده... دخترم یه دختر درسخوان بوده که میتونید اینو از مدرسه اش بپرسید... او اصلا در این خطها نبوده...»
سپس خبرنگار از او میپرسد آیا دخترتان پیش از این هم سابقه خودکشی داشته است؟ که در پاسخ گفته شده: «بله، یک بار دیگر هم اقدام به خودکشی کرده بود... یک بار سر یک موضوع بیاهمیت تعدادی قرص خورده بود...»
خواب سوریهسازی ایران!
چنانکه میبینید در این مقطع زمانی دختران نوجوان و جوان ایران هدف نقشههای شوم دشمنان قرار گرفتهاند و چون اغتشاشها از ابتدا براساس ماجرای پیش آمده برای یک دختر بود در ادامه ماجرا نیز برنامهریزان و خبرسازان در موضوع پروژه کشتهسازی به این توجه دارند که حتما از میان دختران جامعه باشند. در زمانی که آتش اغتشاش روشن شد برخی گروهکهای تروریست و تجزیهطلب نیز دهانشان آب افتاد که شاید این بار کابوس شوم آنها مبنی بر تجزیه این ستون محکم مقاومت و ایستادگی در برابر استعمارگران (یعنی ایران) تعبیر شود شغالهایی که چشم به بیشه شیران دارند از این غافلاند که این ستون به مدد دعای علی بن موسی الرضا(ع) و آبا و فرزندان معصومش استحکام یافته و آنچه استحکامش را از حبل المتین یافته نمیتوان با چند روز آتش افروزی فروریخت.
در این رابطه یکی از اعضای گروهک تروریست و تجزیهطلب موسوم به الاحوازیه که وابسته به دلارهای آلسعود است در صفحه مجازی خود نوشت: «بهتر است یک روز در هفته برای تظاهرات در سراسر ایران مشخص شود و این روز به نام شهدای انقلاب ایران نامیده شود در سوریه[!] این تاکتیک تجربه موفقی بود. روز اول به نام نیکا شاکرمی.»