kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۰۶۴۷
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۴

ضرورت و جایگاه تأدیب نفس (پرسش و پاسخ)

 
 
پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی چرا انسان باید نفس خود را تأدیب کند؟ اگر نفس انسان تأدیب نگردد چه اتفاقی در زندگی او می‌افتد و حیات او چگونه خواهد بود؟
پاسخ:
تربیت نفس، تزکیه و تهذیب نفس، تأدیب نفس و اصلاح نفس تعابیری است در اصول و مبانی آموزه‌های وحیانی که از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است. رسیدن به سعادتمندی، رستگاری ابدی، با ارزش‌ترین جایگاه‌های الهی و انسانی از اهداف والای تأدیب نفس است که در اینجا به برخی از اهم این موارد از منظر روایات اشاره می‌کنیم:
1- امام علی(ع): «من اجهد نفسه فی اصلاحها سعد» کسی که تلاش کند نفس خود را اصلاح کند، سعادتمند می‌شود. (غررالحکم، ص 237) اصلاح نفس به معنای تربیت نفس و یا به تعبیر دیگر مؤدب کردن آن به آداب الهی است.
2- امام علی(ع): «من اهمل نفسه فی لذاتها شقی» اگر کسی نفس خود (یعنی شهوت و غضب و وهم) را در لذات رها کند، نفسش را به شقاوت می‌کشاند. این دو روایت نیز بر کنترل و مهار قوای نفسانی اصرار دارند. حال باید دانست که مراد از تأدیب نفس چیست و این همه آیات و روایات در باب تأدیب نفس چه اهدافی را مطالبه می‌کند؟ 
3- امام علی(ع): «من تأدب بآداب الله عز و جل اداه الی الفلاح الدائم» اطاعت امر خداوند است که انسان را به رستگاری ابدی می‌رساند (بحارالانوار، ج 89، ص 214) به عبارت دیگر انسان با اطاعت اوامر الهی می‌تواند خودش را تربیت کرده و به آداب الهی مؤدب کند.
4- امام علی(ع): «لیس علی وجه الارض، اکرم علی الله سبحانه من النفس المطیعه لامره» نزد خداوند متعال در تمام پهنه زمین، چیزی با ارزش‌تر و محترم‌تر از آن نفسی که مطیع اوامر الهی باشد وجود ندارد. (مستدرک الوسایل، ج 11، ص 259)
تعبیر «النفس المطیعه لامره» یعنی کسی که با وهم، شهوت و غضب خود،‌مرتکب کاری نشود که مخالف اوامر خداوند متعال باشد. قرآن کریم نیز با اشاره به این معنا، با ارزش‌ترین انسان‌ها را با تقواترین آنها می‌داند، زیرا نفسی که در سه بعد وهمی، شهوی و غضبی در محدوده اوامر الهی عمل کند با تقوا بوده و گرامی‌ترین موجود روی زمین است (حجرات، 13).
اصرار انبیا و اولیای الهی بر عمل به احکام الهی
انبیا و اولیای الهی بر اصلاح عمل، بیش از هر چیز دیگری تکیه می‌کردند. آن بزرگواران چه با دستور به انجام واجبات الهی و چه با نهی از ارتکاب محرمات،‌به هر حال دنبال اطاعت اوامر الهی در مقام عمل بوده‌اند. چه فعل و چه ترک فعل، فرقی نمی‌کند، چرا که در هر دو مطلب،‌ اطاعت امر الهی در مقام عمل مطرح است. جوهره تربیت انسان عبارت از این معنا است که او در مقام عمل،‌رضای الهی را در نظر گرفته و سر خود عمل ننماید.
اهمیت تربیت اعضا و جوارح
ما یک وقت از تربیت عقل، تربیت قلب یا تربیت نفس سخن به میان می‌آوریم، و گاهی نیز در باب تربیت اعضا و جوارح سخن می‌گوییم. در واقع انسان باید در آغاز از اعضا و جوارح خود آغاز کند و سپس سراغ سایر ابعاد وجودی خود برود. اگر می‌خواهی قلب و عقل خود را تربیت کنی، ابتدا باید، گوش، چشم، زبان و دست و پای خود را تربیت کنی، یعنی ابتدا اعضا و جوارح خود را به وادی اطاعت اوامر الهی وارد کرده، و سپس به فکر سایر ابعاد وجودی خود باشید، بنا بر این رعایت ادب ظاهری، مقدم بر سایر کارها است.
چگونگی اصلاح صورت ملکوتی با اصلاح اعمال ظاهری
وقتی انسان عملی را انجام می‌دهد، این عمل بر روحش نقش می‌بندد. در ابتدا این نقش، یک نقش گذرا است، اما وقتی آن عمل تکرار می‌شود، تبدیل به ملکه شده و صورت باطنی او را می‌سازد. بنابراین اولاً حشر و نشر انسان در عوالم بعدی با همان صورت غیبی و باطنی او است، نه با این صورت ظاهری فعلی که یکدیگر را با آن می‌بینیم. ثانیاً صورت غیبی و باطنی انسان به وسیله ملکات درونی او ساخته می‌شود. ثالثاً ملکات درونی او نیز از تکرار اعمال بیرونی ایجاد می‌شوند. اعمال انسان، ملکه ساز و ملکات او تشکیل دهنده صورت باطنی او هستند. دلیل تاکید بر رعایت ادب ظاهری در مقام عمل،‌به همین نکته باز می‌گردد. چرا که اگر عمل انسان اصلاح شود،‌ ملکات درونی او اصلاح شده و در نتیجه صورت باطنی او نیز اصلاح خواهد شد. بنابراین خود ما سازنده صورت باطنی خود هستیم اگرچه ساخت صورت ظاهری ما به دست ما نبوده است. نتیجه اینکه اگر به تأدیب نفس و اصلاح صورت باطنی و ظاهری خود نپردازیم، ملکات نفسانی الهی و انسانی ما در درون و بیرون شکل نگرفته و در نتیجه ما با همان صورت حیوانی در قیامت محشور می‌شویم!