مصادیقی از «خُلق عظیم» پیامبر(ص) در قرآن
علی شریفی
خدا پیامبر اعظم(ص) را به خُلق عظیم ستوده است. اما خُلق عظیم چگونه اخلاقی است که مورد ستایش خداوند قرار گرفته و حضرت ستوده خصال، حضرت محمد مصطفی(ص) با چنین اخلاقی معرفی میشود؟ نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزههای وحیانی، به برخی مصادیق این خلق عظیم که در قرآن بیان شده اشاره کرده است.
***
سطوح سه گانه معاشرت با مردم
هر چند که خُلق عظیم تنها ناظر به اخلاق اجتماعی نیست، اما آنچه بیشتر از هر چیزی در اخلاق خودنمایی میکند، رفتارهای اجتماعی شخص است و رفتارهای اجتماعی اگر از خاستگاه خلق عظیم سرچشمه بگیرد، بیانگر سطح عالی شخصیت فردی است. اخلاق اجتماعی از آن جهت که در ساختار «تعارض منافع» خودنمایی میکند، میتواند بهترین معیار سنجش قرار گیرد؛ زیرا انسان در حالات تعارض منافع به سبب حب شخصی گرایش دارد که منافع به سمت او جذب و جلب شده و مضار از وی دور شود. بر این اساس، رفتاری را در پیش میگیرد که تامینکننده منافع و تضمینکننده دفع و رفع مضار باشد.
بر اساس آموزههای قرآن، انسانها در سه سطح عدالت مثلی، احسان عفوی و احسان اکرامی ایثاری با دیگران معاشرت میکنند و روابط اجتماعی خود را تنظیم میکنند.
1. عدالت مثلی و تقابلی : خدا در آیات بسیاری به عدالت مثلی اشاره کرده و آن را مبنای نخستین روابط انسانی دانسته و خواهان اقامه آن در ساختار روابط حقوقی و بینالمللی شده است. خدا بارها میفرماید: هر کسی بر شما تعدی کرد به مثل آنچه تعدی شدید، بر او تعدی کنید؛ و تقوای الهی پیشه کنید و زیاده روی ننمایید و بدانید که خدا با متقین است.(بقره، آیه 194)
در جایی دیگر نیز میفرماید: و اگر عقوبت میکنید به مثل آنچه عقوبت شدید، عقوبت کنید.
(نحل، آیه 126)
از نظر آموزههای قرآن، کسی که خواهان عدالت مثلی از سوی خدا است، دست کم باید با دیگران اینگونه عمل و رفتار کند. پس اگر کسی دوست دارد مورد رحمت و عفو الهی قرار گیرد، باید خود در برابر دیگران اهل رحمت و عفو باشد؛ از همین رو امیرمومنان علی(ع) فرمودهاند: ارحم ترحم؛ رحم کنید تا به شما نیز رحم کنند.(میزان الحکمه، ج۴، ص۳۸۲)
خدا در قرآن به پیامبر(ص) فرمان میدهد که در تعامل با دشمنان هر چند که میبایست «اشداء علی الکفار» بود(فتح، آیه 29)، اما این شدت باید مبتنی بر عملکرد آنان مشخص شود. به این معنا که اگر آنان دست به جنگ بردند، مقابله به مثل میشود؛ و همچنین اگر دست به صلح درازکردند، با آنان صلح میشود که مبتنی بر عدالت مثلی است: وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا؛ اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی!(انفال، آیه 61)
2. احسان عفوی: سطح دوم از روابط اجتماعی بر اساس نیکیهای اخلاقی تعریف میشود. در این سطح انسانها تلاش میکنند تا فراتر از عدالت مثلی و تقابلی، نسبت به خلاف و خطای دیگران گذشت داشته و آن را عفو کنند و زیادتی را نجویند و چیزی نخواهند. خدا از مسلمانان میخواهد روابط خویشاوندی و خانوادگی را در این سطح ساماندهی کنند که سطح روابط احسانی است: گذشت كردنِ شما به تقوا نزديكتر است.(بقره، آیه 237)
از این آیه به دست میآید که نزدیکترین راه برای کسب تقوا، عفو است؛ چرا که این رفتار در حقیقت بیانگر فضیلت انسانی است که زیاده از عدالت مثلی با دیگران رفتار میشود.
3. احسان اکرامی ایثاری: سطح سوم در تعاملات اجتماعی آن است که انسان بر اساس مکارم اخلاقی عمل کند و اهل کرامت باشد. به این معنا که با ایثار و
از خودگذشتگی با دیگران رفتار کند و حتی نسبت به دشمن اسیر در جنگ، با کرامت از غذای مورد نیاز خود بگذرد و به او بخشد. در حقیقت ایثارگری نسبت به دیگران به جای استئثار و خودخواهی، عالیترین سطح از اصول اخلاقی است که انسان را به خلق عظیم نزدیک میکند. خدا درباره این سطح از اخلاق اجتماعی که از آن به مکارم اخلاقی یا احسان اکرامی ایثاری یاد میشود، میفرماید: مومنان ديگران را بر خويش ترجيح مىدهند هر چند خود نيازمند باشند.(حشر، آیه 9)
چنین سطح از اخلاق اجتماعی از اخلاق مقربان الهی همچون پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است، چنانکه میفرماید: غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» میدهند! (و میگویند:) ما شما را بهخاطر خدا اطعام میکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم! (انسان، آیات ۸ و ۹)
براساس تعالیم قرآن، صاحبان مکارم اخلاقی در تعاملات با افراد بیخرد و جاهل علمی و عقلی با کرامت برخورد میکنند و با سلام و مسالمت از آنان عبور میکنند و رفتار مشابه و مثلی با آنان ندارند: بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند)؛ وهنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند. (فرقان، آیات ۶۳ و ۷۲)
در حقیقت در سطح مکارم اخلاقی، اعراض از جاهلان با سلام همراه است که بیانگر صلح و سلامت میان افراد است و شخص دارای مکارم اخلاقی کینهای از جاهلان عقلی و علمی ندارد؛ زیرا آنان را بیماردلانی میداند که نیازمند شفا و درمان به طبابت روحی و روانی هستند.
مصادیقی از خلق عظیم و مکارم اخلاقی
بیان مصادیق قرآنی خلق عظیم را میتوان از آیاتی استنباط و استخراج کرد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
1. عفو از خطاکاران: خدا در قرآن از پیامبر(ص) میخواهد تا عفو را در شیوه تعامل با دیگران در مرتبه نخست اهمیت قرار داده و بر اساس آن عمل کند؛ زیرا بیشتر مردم بنا به عوامل و دلایلی دچار خطا و لغزش هستند و در گام اول باید از آنان در گذشت و ایشان را عفو کرد تا امکان تعاملات مثبت بین الطرفین فراهم شود. از همین رو خدا میفرماید: خُذِ الْعَفْوَ؛ عفو را پیشه خود کن!(اعراف، آیه 199) خدا در قرآن به پیامبر(ص) فرمان میدهد که نسبت به اهل خطا و معصیت عفو و گذشت داشته باشد تا اینگونه امت اسلامی در محیط دارای مکارم اخلاقی گرد هم آیند و انسجام و اتحاد داشته باشند.(آل عمران، آیه 159)
2. امر به عرف: از نظر قرآن، از مهمترین مکارم اخلاقی آن است که انسان دیگران را به عرف امر کند: وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ.(اعراف، آیه 199) عرف هر چیز بلندمرتبه پسندیدهای است که در میان همگان مقبول است؛ زیرا مطابق فطرت الهی انسان بوده و همگان بدان گرایش دارند. اموری چون عدالت، صداقت، امانت، وفا، محبت، ایثار و مانند آنها از امور پسندیدهای است که همچون کوهی بلند قابل رویت برای همگان بوده و همگان بدان گرایش داشته و دوستدار آن هستند، هر چند که خود بدان خصال نباشند ولی آن را دوست میدارند و صاحبان آن را محبوب میشمارند. اینکه پیامبر (ص) مامور است تا به عرف و معروف فرمان دهد؛ به این معنا است که اگر بخواهد دیگران را به امری رهنمایی کند، به امر راهنمایی کند که در عرف اجتماعی شناخته شده و مقبول است.
البته از آیات دیگر قرآن به دست میآید که مقبول عرفی به یک معنا معقول فطری هر بشری است؛ اما آن مقبول عرفی که معقول فطری نیست، مورد نظر نیست؛ زیرا ممکن است که دروغ و خیانت در اجتماعی بهشدت رواج داشته باشد، ولی همگان با آنکه بدان مبتلا هستند آن را مقبول نمیشمارند و منکر دروغگویی و خیانت ورزی خویش میشوند. این نشان میدهد که به ظاهر امری ناپسند ممکن است در میان مردمی رواج داشته باشد، ولی همان مردم، آن را منکر شمرده و معروف ندانند و از همین رو خود را بدان نمیستایند و آن را برای خویش زینت نمیدانند و منکر وجود آن امر در خود و اخلاق خویش هستند. از همین رو دروغگو و خائن از انتساب دروغ و خیانت تبری میجوید و خود را مبرا از آن میداند؛ زیرا با آنکه شخص گرفتار آن رذیلت است، ولی آن را مقبول نمیداند و اجتماع و توده مردم آن را نمیستایند. بر این اساس میتوان گفت که عمل به معروف مقبول فطری و امر دیگران به آن از مکارم اخلاقی و خلق عظیم است که هر کسی میبایست آن را مورد عنایت و توجه قرار دهد تا به این خلق عظیم شناخته و ستوده شود.
3. اعراض از جاهلان: از نظر آموزههای قرآن، جاهل به کسی اطلاق میشود که یا جاهل علمی است و امری را نمیداند، یا جاهل عقلی و گرفتار سفاهت است. در هر حال، تعامل با این گروه از افراد اجتماع میبایست بر اساس شیوه مقبول باشد که نه تنها دشمنی را نیافریند، بلکه بستری برای مدیریت بحران عقلی و علمی افراد باشد؛ زیرا کسی که گرفتار جهالت علمی است، تا زمانی که از جهل علمی خارج نشده و علم به دست نیاورده بر اساس همان افکار واندیشهها و نگرشهای خویش عمل میکند و نسبت به هر عمل و سخن مخالف، موضعگیری میکند.
بنابراین، اعراض از آنها میتواند راهکاری مفید باشد تا جدال و تنازعی را ایجاد نکند. همچنین نسبت به افراد سفیه باید به گونهای عمل کرد تا دیوانه و بیخرد دست بهگریبان کسی نیندازد و تنش و تنازع و درگیری ایجاد نکند. از همین رو خدا درباره هر دو گروه از جاهلان، به پیامبر فرمان میدهد و میفرماید: وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ؛ و از جاهلین رخ برتاب!(اعراف، آیه 199) بر اساس همین اصل اساسی است که پیامبر(ص) مامور میشود تا با ایجاد صفحه جدید در روابط میان خود و جاهلان از دشمنان و مخالفان، روش اعراض را در پیش گیرد: فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ؛ از آنان روی برگردان و بگو: «سلام بر شما»، امّا بهزودی خواهند دانست!.(زخرف، آیه ۸۹) بر این اساس، نخستین کار آن است که انسان برای هر خطا کاری از جمله جاهلان از دشمنان و مخالفان صفحهای جدید بگشاید و همانند مرغ مادر برای همه فرزندان خوب و بد و خطاکارش بال و چتر حمایتی و امنیتی بگستراند. باید توجه داشت که پیامبر(ص) هر چند که برای امت اسلام همچون پدر است، ولی این عنایت نسبت به همه بشریت است؛ از همین رو خدا پیامبرش را به عنوان « رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ رحمت برای جهانیان از انس و جن» (انبیاء، آیه 107) معرفی میکند. بنابراین، آن حضرت نسبت به همگان حمایتگر است تا جایی که خود را به رنج و هلاکت میاندازد تا همگان ایمان آورند: لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ(شعراء، آیه 3؛ و نیز: کهف، آیه 6) پس اگر اعراضی از سوی پیامبر(ص) میشود، برای آن است که دشمنی را پدید نیاورد و تنش نیافریند و حتی درگیری را بر دارد یا کاهش دهد و جنگی را آغاز نکند با آنکه هیچ اعتقادی به باورهای دشمنان و مخالفان ندارد، ولی اجازه میدهد تا خود به این درک برسند و راه را بیابند، بیآنکه اکراهی در دین باشد.(بقره، آیه 256؛ الکافرون، آیات 1 تا 6)
4. نرمخویی: از اخلاق عظیم پیامبر(ص) آن است که در برابر همگان نرمخو بود(آل عمران، آیه 159) و با آنکه میدانست که دیگران به عمد کارهایی را انجام میدهند که معصیت رسولالله (ص) است، ولی با آنان تندی نمیکرد و با نرمی با آنان رفتار میکرد تا جایی که منافقان او را «اذن» (حرف شنو) میدانستند که هر چه آنان میگویند میشنود و منکر سخنان منافقان نمیشود. از همین رو خدا ایشان را به عنوان «اذن خیر» معرفی میکند که این حرف شنوی و پذیرش سخنان دیگران از باب خیر خواهی است تا ایشان در مسیر راست قرار گیرند و روزی از کرده خویش پشیمان شوند.(توبه، آیه 61)
5. استغفار: پیامبر(ص) نماد غفاریت خدا است. او نه تنها از خطا و معصیت دیگران از مسلمانان میگذرد، بلکه برایشان استغفار میکند. استغفار پیامبر(ص) به سبب آنکه مقبول خدا است، با استغفار دیگران فرق دارد؛ زیرا خدا میفرماید: و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم، مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش میکرد، قطعا خدا را توبهپذير مهربان مىيافتند. (نساء، آیه ۶۴)
از نظر قرآن، همان طوری که خدا فرشتگان را مامور کرده تا برای اهل زمین از مسلمانان استغفار کنند(شوری، آیه 5)، پیامبر(ص) نیز مامور است تا بر اساس خلق عظیم خویش برای اهل اسلام و ایمان استغفار کند تا نه تنها دفع و رفع بلا انجام شود، بلکه جلب منافع برای مسلمانان باشد.
(آل عمران، آیه 159)
6. مشاوره در امور مهم اجتماعی: امت سازی بسیار دشوار است و نیازمند شرح صدر است که پیامبر(ص) از آن بهرهمند بود.(انشراح، آیه 1) از جمله مستلزمات امتسازی مشاوره با آنان در امور مهم اجتماعی است تا عقل و فطرت آنان برانگیخته شود و رشد و بلوغ سیاسی و اجتماعی یابند.(آل عمران، آیه 59) پرهیز از هر گونه استبداد در امور اجتماعی و مشارکت بخشی به امت در قالب مشاوره اجتماعی یکی از اخلاق عظیم است که بسیاری از رهبران سیاسی و اهل قدرت و ثروت فاقد آن هستند.
اما پیامبر(ص) با آنکه دارای ولایت مطلق بوده(احزاب، آیه 6)، اما بر اساس همان خلق عظیم از مردمانی مشاوره میگرفت که فاقد ارتباط با غیب و علم غیب بودند و خود با آنکه دارای چنین ارتباطی بود و از علم الهی و تعلیم خدایی بهرهمند بود(هود، آیه 49؛ یونس، آیه 102)، با امت خویش مشورت میکرد.
7. رئوف و رحیم: از اخلاق عظیم پیامبر(ص) آن است که ایشان انسانی دارای رافت و رحمانیت خاص بوده تا جایی که همگان تحت آن به آرامش و هدایت میرسند؛ زیرا با آنکه آن حضرت فردی دارای عزت است که هیچ کس را بر ایشان سلطه و چیرگی نیست، ولی چنان نسبت به هدایت مردمان حریص و آزمند است که خود را به رنج و هلاکت میافکند.
خدا درباره این خلق عظیم میفرماید:قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به هدايت شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است. (توبه، آیه ۱۲۸)