kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۹۰۹۹
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۶

لذت گرایی از نگاه قرآن

 
 
علی جواهردهی
 
لذت یا خوشی حالتی موافق تن و احساس و ادراک ملایم با طبع می‌باشد. برخی‌ها لذت را حالت خوشایندی دانسته‌اند که از احساس یا ادراک امری مطبوع به انسان دست می‌دهد. در برابر لذت و خوشی، الم و ناخوشی قرار دارد. هر انسانی این دو حالت خوش و ناخوشی را درک و تجربه کرده است؛ هر چند بر اساس علم حصولی، ممکن است ناتوان از بیان مفهومی و معنای آن باشد، ولی به علم شهودی و حضوری آن را تجربه کرده و به خوبی می‌شناسد.
برخی از مردمان بلکه فیلسوفان، اصولا زندگی را مبتنی بر اصالت لذت می‌دانند و برخی حتی آن را مقید به اصالت لذت شخصی در برابر اصالت لذت جمعی دانسته‌اند. شاید در نگاه نخست به جوامع لیبرالی نتوان این نگرش را شناسایی کرد،‌ ولی با نگاهی دقیق‌تر به سادگی می‌توان رگه‌های این تفکر را در نگرش لیبرالی به زندگی و سبک زندگی مشاهده کرد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا تحلیل، تبیین و توصیه‌های قرآنی را درباره لذت ارائه دهد و روشن سازد که در نگرش اسلامی و سبک زندگی قرآنی، لذت در چه جایگاه ارزشی یا حتی ضد ارزشی قرار دارد. 
 
مفهوم و معناشناسی لذت
لذت واژه عربی است. ریشه آن لذذ است و در مقابل الم و رنج به کار می‌رود. در اصطلاح، لذت به حالتی از حالات انسانی گفته می‌شود که موجب خوشی می‌شود. 
از این رو لذت را در فارسی به معنای خوشی معنا می‌کنند که در برابر ناخوشی و الم قرار می‌گیرد. 
در لغت نامه‌های فارسی، گاه لذت را به حالی موافق تن مردم یا احساس و ادراک ملایم با طبع(لغت نامه، دهخدا، ج ۱۲، ص ۱۷۳۴۳) و گاه دیگر، به حالت خوشایندی که از احساس یا ادراک امری مطبوع به انسان دست می‌دهد(فرهنگ بزرگ سخن، ج ۷، ص ۶۳۹۵) تعریف کرده‌اند.
فیلسوفان از لذت در حوزه‌های معرفتی و اخلاقی سخن به میان آوردند. اینکه لذت اصولا خوب است یا بد؟ باید گفت هیچ کسی تردیدی در خوب بودن لذت ندارد؛ اما اینکه هر لذتی خوب است یا هر لذتی ارزشی و هنجاری است، تردیدهایی مطرح شده است؛ زیرا برخی بر این باورند که اگر لذت خوب است؛ این بدان معنا نیست که لزوما هر لذتی خوب باشد؛ چنان‌که هر خوبی لذت نیست و امور دیگری نیز وجود دارد که خوب هستند ولی در دایره لذت قرار نمی‌گیرند.
از آنجا که هر خوبی لذت نیست و هر لذتی هم خوب نیست، می‌توان گفت که هر لذتی نمی‌تواند ارزشی و هنجاری و اخلاقی باشد. بر این پایه، نمی‌توان به صراحت از اخلاق لذت سخن گفت و به اصالت لذت در حوزه اخلاقی و هنجاری حکم کرد.
البته برخی از فیلسوفان به اصالت لذت گرایش داشته و لذت‌گرایی را به عنوان یک اصل فلسفی و اخلاقی پذیرفته‌اند بی‌آنکه هیچ قیدی را برای آن قائل شوند. با نگاهی به گرایش فیلسوفان می‌توان چند رویکرد در حوزه اصالت لذت و لذت گرایی شناسایی کرد:
۱. برخی بر این باورند که هدف انسان دستیابی به سعادت است و سعادت‌،مهم‌ترین فضیلتی است که انسان در پی آن می‌باشد؛ زیرا خوشبختی و احساس آن تنها چیزی است که آدمی را به آرامش می‌رساند. 
در اینکه هدف انسان سعادت است، هیچ شک و تردیدی نیست، ولی مسئله آن است که خوشبختی چیست و مولفه‌ها و مقومات آن کدام است؟ برخی از معتقدان به لذت‌گرایی بر این باورند که سعادت همان لذت یا خوشایندی است. 
همه لذت‌گرایان بر این عقیده‌اند که سعادت چیزی جز لذت و برخورداری هر چه بیشتر از آن نیست.
۲. رویکرد دومی که برخی از لذت‌گرایان دارند، این است که همه لذت‌ها ذاتاً خوب هستند یا هر چیزی که به خودی خود خوشایند باشد به خودی خود خوب است. البته ممکن است لذت‌گرایان جایز بدانند که برخی لذت‌ها از نظر اخلاقی بد یا نادرست باشند یا اینکه به سبب نتایج حاصل از آنها بد باشند.
۳. رویکرد سومی که در میان لذت گرایان وجود دارد این است که تنها لذت‌ها ذاتاًً خوب هستند و هیچ چیز دیگری جز لذت دارای ارزش ذاتی نیست. 
هر چیزی که ذاتاً خوب باشد، ذاتاً لذت‌بخش است. البته لذت‌گرا ممکن است تجویز کند که چیزهای دیگر حتی دردها به عنوان وسیله وصول به لذت ارزشمند باشند؛ اما ارزش آن‌ها، ارزشی عرضی، ابزاری و غیری خواهد بود و هرگز ارزشی نفسی و دارای اصالت نمی‌باشد.
۴. رویکرد دیگری که در میان لذت گرایان وجود دارد این است که لذت و خوشایندی ملاک و معیار ذاتی است. 
بنابراین، هیچ قیدی را نمی‌توان برای آن پذیرفت. 
البته در میان معتقدان به اصالت لذت و لذت‌گرایی دو جریان اصلی را می‌توان شناسایی کرد. تفاوت این دو جریان در لذت‌گرایی شخصی و جمعی است. (مصباح یزدی، محمدتقی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، تحقیق و نگارش احمدحسین شریفی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۴، ص۱۱۱)
نقد قرآن به اصالت لذت
اصالت لذت از هر دو نوع شخصی و جمعی آن نمی‌تواند بر پایه تحلیل و تبیین قرآن از آفرینش و اهداف و فلسفه، آن درست باشد؛ زیرا سعادت در مفهوم قرآنی به معنای رسیدن انسان به کمال مطلق از طریق عبودیت است. بنابراین، انسان باید از طریق عبودیتی که تکالیف و مسئولیت‌های گاه رنج‌آوری را نیز به دنبال دارد، خود را از نقص رهایی بخشد و با فعلیت به اسمای الهی سرشته در ذات، خدایی شده و در مقام خلافت،‌ مظهر ربوبیت الهی شود. 
این همان سعادت واقعی است که اسلام و قرآن تبیین کرده است. در سایه چنین سعادتی است که انسان به سرور واقعی، آرامش و آسایش ابدی و جاودانه می‌رسد و از همه رنج‌ها و ناخوشی‌ها و دردها رهایی می‌یابد.
به سخن دیگر، در نگرش قرآنی، نه تنها لذت شخصی نمی‌تواند اصالت زندگی بشر باشد،‌ بلکه حتی لذت جمعی نیز نمی‌تواند تبیین‌گر هدف و فلسفه زندگی بشر باشد و اصول اخلاقی و هنجاری آن را تبیین و توصیه کند.
بر اساس همین نگرش قرآنی به مسئله سعادت واقعی است که اصالت لذت مورد نقد شدید قرار می‌گیرد. 
از نظر قرآن بدترین نوع زندگی، زندگی کافرانی است که اصالت را به زندگی دنیوی و لذت‌های مادی کوتاه و ناپایدار آن می‌دهند. 
خداوند در آیه ۱۴ سوره آل عمران، لذت‌های دنیوی را ناچیز می‌شمارد؛ زیرا هنگامی که آن را در برابر ارزش‌های انسانی و اخروی و الهی، چون خدایی شدن و تقرب‌یابی قرار می‌دهیم، در می‌یابیم که این نگرش به زندگی تا چه‌اندازه خرد و بی‌ارزش است.
البته برخی از مسلمانان نیز گرفتار نوعی اصالت لذت هستند. از این رو قرآن سرگرم شدن مسلمانان را به لذت‌های دنیوی از مصادیق لهو بر می‌شمارد و آنان را به سبب ترک نماز جمعه سرزش می‌کند.
(جمعه، آیه ۱۱) سرگرم شدن به خرید و فروش و گشت زدن در بازار مکاره دنیا، به جای پذیرش تکلیف و مسئولیت برپایی نماز جمعه و حضور در آن، سرگرم شدن به امری بیهوده و رها کردن امری اصیل یعنی تقرب به خداوند و حیات و زندگی طیب اخروی است. بنابراین، این‌گونه لذت‌ها نباید برای مومن امری ارزشی و هنجاری باشد و در پی آن بر آید.(جمعه، آیه ۱۱)
خداوند در آیات ۶۸ و ۶۹ سوره توبه، به مقایسه حقیقت لذت می‌پردازد و ضمن نقد مصداقی بیان می‌کند که گاه انسان‌ها در تشخیص لذت از الم دچار اشتباه می‌شوند و در مقام تطبیق به بیراهه می‌روند و آنچه را که لذت نیست،‌لذت می‌شمارند در حالی که ناخوشی و المی بیش نیست. 
در همین آیات همچنین روشن می‌کند که لذت‌ها و بهره‌های دنیوی که منافقان و کافران در پی آن هستند، لذات ناچیز و ناپایداری نسبت به ارزش‌های اخروی است.
 لذا منافقان را به سبب سرگرم شدن به لذت‌های مادی زودگذر و ناچیز سرزنش می‌کند و از آنان می‌خواهد تا بیدار و متنبه شده و ارزش‌های واقعی را در نظر گیرند و در پی آن روند.
از نظر قرآن، لذت‌هایی که کافران و منافقان در پی آن هستند، لذت‌های حیوانی و حسی و کام جویی بی‌ارزش و بی‌محتوایی است که انسان خردمند دنبال آن نمی‌رود.(محمد، آیه ۱۲) چرا که این لذت افزون بر موارد پیش گفته، بازدارنده انسان از رسیدن به هدف و فلسفه آفرینش می‌شود؛ زیرا هدف از آفرینش انسان آن است که خدایی شود و خلیفه الهی گردد و سرگرم شدن مردمان به این لذت‌های پست و حیوانی دنیوی، موجب می‌شود تا در قیامت موجوداتی ناقص باشند و گرفتار ذلت و خواری اخروی گردند.
(احقاف، آیه ۲۰)
اگر ارزش‌های واقعی انسان و الهی و اخروی با لذت‌های ناچیز و ناپایدار دنیوی سنجیده شود، به آسانی می‌توان دریافت که کافران، تکذیب کنندگان و منافقان، بی‌خردی پیشه گرفته‌اند و سود و زیان خود را تشخیص نمی‌دهند.(مرسلات، ایات ۴۵ و ۴۶؛ توبه، آیات ۶۸ و ۶۹ )
لذت حلال و حرام
چنان‌که گفته شد، از نظر قرآن، لذت اصالتی ندارد و نمی‌تواند به عنوان فلسفه زندگی و سبک زندگی در دستور کار انسان‌ها قرار گیرد؛ زیرا آنچه که اصیل است،‌ خدایی و مظهر ربوبیت الهی شدن و دستیابی به خلافت خداوندی است که با عبودیت همراه با تکلیف، مسئولیت، رنج و ایثار و مانند آن فراهم می‌آید. سعادت و خوشبختی واقعی در خدایی شدن است و انسان کامل است که مسرور است و لذت واقعی و خوشی حقیقی را می‌چشد و تجربه می‌کند.
اما این بدان معنا نیست که هر لذتی بد و ناصواب باشد،‌ بلکه لذت به معنای خوشی واقعی آن است که در سایه سار دستیابی به فلسفه آفرینش و خدایی شدن باشد. 
بنابراین، لذت‌های موجود به دو دسته لذت‌های ارزشی و ضد ارزشی،‌اخلاقی و غیر اخلاقی یا هنجاری و نابهنجار تقسیم می‌شود.
از سوی دیگر خداوند از مومنان می‌خواهد تا از همه طیبات و پاکی‌ها یعنی عوامل کمال‌بخش و کمال‌زا بهره برند و از خبیثات و ناپاکی‌ها یعنی موانع کمال و عوامل نقص زا، پرهیز کنند. هرگونه گرایش تحریمی نسبت به طیبات از نظر قرآن، افترا و تهمتی بیش نیست و عملی نابخردانه بشمار می‌رود؛ زیرا خداوند همه اموری را که موجب کمال‌یابی بشر می‌شود به عنوان واجب یا مستحب مطرح کرده است و برای انسان‌ها مجاز دانسته که از هر چیزی که موجب بقای آنهاست بهره گیرند. از این رو تحریم لذت‌های حلال و طیب بر خویشتن، امری ناروا شمرده شده است.
(مائده، آیات ۸۷ و ۸۸) و از کسانی که سوگند یا نذر می‌کنند که لذتی را بر خود حرام سازند، در حالی که خداوند آن را حلال و طیب دانسته است‌، می‌خواهد آن را کنار گذارند و سوگندهای خورده شده در این باب را لغو دانسته است.(مائده، آیات ۸۷ و ۸۹)
لذت‌های مشروع هر آن چیزی است که خداوند آن را برای انسان آفریده و مجاز به استفاده از آن دانسته است. 
این لذت‌ها چه حسی و چه جنسی یا معنوی باشد، امری مباح است و لزومی ندارد تا انسان خود را از آنها محروم سازد. 
لذت‌های بهشتی
خداوند به انسان یادآور می‌شود که در بهشت اخروی همه نوع لذت‌های مادی و معنوی،‌حسی و غیر حسی وجود دارد. 
هر عضوی از اعضای بدن و همچنین روح انسان، از چیزی لذت می‌برد و آن را مناسب طبیعت خود می‌یابد. خداوند برای هر عضوی لذتی قرار داده و هر عضوی در بهشت لذت به‌خصوص خود را خواهد داشت. 
لذت‌های چشم در بهشت از برجسته‌ترین لذت‌های انسان معرفی می‌شود.(زخرف، آیه ۷۱) و خداوند بیان می‌کند که در بهشت منظره‌های لذت‌بخشی برای چشم است که گفتنی و توصیف کردنی نیست.
(همان) همچنین شراب‌های لذت‌بخشی است که نوشندگان آن را غرق سرور و شادی می‌کند.(صافات، آیات ۴۳ تا ۴۶ و محمد، آیه ۱۵)
اصولا بهشت محل تامین تمامی لذت‌ها و خواسته‌های آدمی است.(ص، آیه ۱۵ و زخرف، آیه ۷۱) وجود زنان و مردان زیبای بهشتی و باغ‌ها و بوستان‌ها و انواع خوراکی‌ها از میوه و نوشیدنی‌ها در بهشت، برای لذت‌بخشی است.(همان و نیز بقره، آیه ۲۵؛ توبه، آیه ۷۲؛ روم، آیه ۱۵)
بنابراین، همه نوع لذت در بهشت است بی‌آنکه رنجی را به دنبال داشته یا خستگی یا زدگی یا مانند آن را موجب شود.
بهشتی‌ها از لذت‌های معنوی و روحانی بهره‌مند می‌شوند و لذت و سرور قلبی آنان بالاترین لذتی است که می‌برند.
(توبه، آیه ۷۲) 
به هر حال، بخشی از لذت‌ها لذت‌های حلالی است که انسان مجاز به بهره‌برداری از آن در دنیا است؛ اما در مقابل، لذت‌هایی است که می‌بایست ترک کند، چنان‌که هر آنچه که تحریم شده هر چند لذت‌آفرین باشد، به سبب مانعیت در کمال یابی بشر، حرام شمرده شده است. 
حتی تلذذ بی‌اندازه و افراطی از چیزهای مشروع در دنیا مانند لذت جنسی مشروع امری دانسته شده که باید انسان در آن‌اندازه نگهدارد.(نساء، آیه ۲۴) زیرا انسان را از مسیر کمالی دور می‌سازد. 
بنابراین، در امور مباح و لذت‌های مباح و مشروع نیز باید راه اعتدال پیمود و از افراط در آن خودداری کرد. (نساء، آیه ۲۴)
به هر حال، لذت امری مشروع است ولی باید به‌اندازه باشد و آن را اصیل نشمرد.