نگرانی اروپا از فعالیت هستهای ایران قابلدرک است باید نرمش نشان دهیم!
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز گذشته گفتوگویی با یک کارشناس سیاست خارجی درباره واکنش مضحک غربیها به پاسخ ایران در مذاکرات مدعی شده است: «شاید بتوان گفت از دید ایران موضوعات پادمانی بیش از هر چیز در زیرمجموعه «تضمینهای ماندگاری» قرارداد، تعریف میشود تا موضوعات فنی... طرف مقابل هم نمیتواند بهآسانی از موضوع اختلافات پادمانی چشمپوشی کند چراکه بهشدت اسیر ایرانهراسیهایی شده که خود در سالهای اخیر به آن دامن زده است. درواقع، پسازاینکه دولتهای آمریکایی و اروپایی سالها افکار عمومی را بهغلط از انگیزههای نظامی و «سلاح هستهای» ادعایی ایران ترساندهاند، برایشان دشوار است به همان افکار عمومی- و به مخالفان برجام در پایتختهایشان- این بار بگویند قرار است آژانس بینالمللی انرژی اتمی به خاطر یک توافق سیاسی از ادامه آنچه مخالفان «وظایف فنی» آژانس میخوانند صرفنظر کند... گمان نمیکنم تهران سودی در به تأخیرانداختن توافق ببیند.»
گفتنی است رفتار آمریکا پس از ارائه آخرین پاسخ ایران به پیشنهادات این کشور نیز با «غیر سازنده» عنوان کردن پاسخ ایران، همچنان ادامه دارد و بیانگر آن است که ظاهراً واشینگتن پس از ماهها مذاکره سخت و پیچیده، هنوز حاضر نیست مسئولیت اشتباهات گذشته خود را با نشان دادن حسن نیت در پذیرش مطالبات منطقی و قانونی ایران بپذیرد. رفتار آمریکاییها تاکنون موجب طولانی شدن روند مذاکرات و دستیابی به توافق شده اما گذشت زمان بههیچوجه تغییری در رویکرد ایران نسبت به پیگیری قاطعانه منافع ملت ایران ایجاد نخواهد کرد.
درحالیکه فرار غرب و بهویژه آمریکا از «تعهدپذیری نسبت به لغو تحریمها» بهعنوان مانع اصلی در مسیر پیشرفت مذاکرات وین، دستیابی به توافق را با مشکل مواجه کرده، مدعیان اصلاحات یا همان طیف غربگرای داخلی عملاً با دادن آدرس غلط وقیحانه سعی دارد ایران را به دلیل ایستادگی بر مواضع اصولی خود، مقصر عدم به نتیجه نرسیدن مذاکرات معرفی کند.
پادویی مدعیان اصلاحات برای طرفهای غربی؛
اگر مذاکره مستقیم نکنیم روزی 200 میلیون دلار ضرر میکنیم!
روزنامه مردمسالاری در یادداشتی نوشت: «پاسخ ایران به آمریکا بازهم رضایت آمریکا را جلب نکرد؛ همانگونه که پاسخهای آمریکا رضایت ایران را جلب نکرده بود! ایران و آمریکا همچنان با واسطه در حال مذاکره هستند و فرصتها برای احیای برجام از دست میرود. حداقل ضرری که با هر روز تأخیر در احیای برجام، نصیب ایران میشود، از دست دادن روزانه نزدیک به 200 میلیون دلار ارز حاصل از صادرات نفت است. درآمدی که میتوانست بسیاری از مشکلات مالی کشور را به ویژه در تکمیل پروژههای نیمه کاره و تخصیص بودجه در حوزههای نیازمند بودجه مانند فرهنگیان و بازنشستگان و... رفع کند. اما این فرصتها را با واسطه تراشی در مذاکرات برجامی و عدم گفتوگوی مستقیم از دست میدهیم.»
در ادامه این مطلب آمده است: «بر خلاف مذاکرات در دولت قبل که محمدجواد ظریف و همکارانش با تکیه بر تجربه طولانی دیپلماتیک و همچنین تسلط به زبان انگلیسی، با گفتوگوهای مکرر با رسانههای جهان، نبض دیپلماسی عمومی در مذاکرات را در اختیار گرفته و با زبانی دیپلماتیک اما گویا، در جهت اثبات حقوق ایران در مذاکرات تلاش میکردند، این بار تیم علی باقری کنی، روزه سکوت گرفتهاند»
این روزنامه در گزارش تیتر یک خود با عنوان «مذاکره مستقیم تنها راهحل پایان ماراتن برجام» به نقل از فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: «سرمای زمستانِ اروپا چندان به یخبندان زمستانِ اقتصاد ایران پیوند نخورده است. تاریخ ابتدا مینویسد که زمستان اروپا چگونه گذشته، و یخبندانِ اقتصاد ایران چرا اینگونه ماندگار شده است؛ سپس قضاوت خواهد کرد که کدام کشورها در تأمین منافع مردم خود موفق و درست عمل کردهاند. یکسال از تاکتیک «طولانی کردن مذاکرات» دربحث هستهای گذشت؛ سال دومِ دولت هم با تاکتیک «پرتاب توپ به زمین طرف مقابل» آغاز گردید، که ممکن است ماهها به طول بیانجامد. سپس ورود به بحث انتخابات، فضای سیاسی را میآلاید، و دیگر توافقی ممکن نخواهد بود! آیا مذاکره مستقیم تنها راهحل نیست؟»
مدعیان اصلاحات در حالی میگویند که مستقیم مذاکره کنیم که طرفهای غربی به فشار حداکثری، تحریم، تهدید و همکاری و همراهی با صهیونیستها و لفاظی علیه ایران ادامه میدهند و از لغو تحریمهای ظالمانه علیه ایران فرار میکنند. علاوهبر اینکه همین مذاکره مستقیم در دولت روحانی انجام شد؛ از تماس تلفنی رؤسای دو کشور تا نشستوبرخاست مستقیم و قدم زدن وزرای خارجه ایران و آمریکا؛ اما در آخر چیزی جز «سندی توخالی»، «توافقی روی هوا» و «تقریباً هیچ» نصیب ایران نشد.
تورم در دولت روحانی آنقدرها هم که میگویند بالا نبوده
روزنامه شرق در شماره پیشین خود به آبوآتش زده تا بگوید نرخ تورم در انتهای دولت روحانی 59 درصد نبوده بلکه 43 درصد بوده است.
در این گزارش میخوانیم: «چند روز پیش ابراهیم رئیسی، رئیسدولت سیزدهم در نشست مطبوعاتی خود گفت که تورم در یک سال اول دولت او 20 درصد کاهش پیدا کرده است! او گفته بود: «تورم فعلی ۴۰.۵ درصد است؛ یعنی اگر بخواهیم شهریور ۱۴۰۰ را با شهریور امسال مقایسه کنیم که آن وقت قریب به ۶۰ درصد بود؛ الان ۴۰.۵ درصد است».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه تلاش کرده تا بگوید نرخ تورم در دولت روحانی آنقدرها هم بالا نبوده: «رئیسجمهوری در حالی میزان تورم شهریور سال گذشته را نزدیک به 60 درصد عنوان کرده است که مطابق اطلاعات ارائهشده از سوی مرکز آمار، نرخ تورم در شهریور سال 1400 به 43.8 درصد رسیده بود... نکته دیگر اینکه مبنای قیاس یک سال طبیعتاً باید شهریور امسال باشد، ماهی که آمار تورمش تازه در مهرماه اعلام میشود و ظاهراً رئیسجمهور آن را پیشبینی کرده است! با این حال حتی اگر مبنای آقای رئیسجمهور تورم مردادماه هم باشد، عدد مربوطه از سوی مرکز آمار، 41.5 درصد اعلام شده است؛ یعنی یک درصد بالاتر از عددی که رئیسی اعلام کرده است. باوجوداین، بلافاصله بعد از اظهارات رئیسجمهور، رئیسکل بانک مرکزی با روکردن یک آمار ظاهراً محرمانه در دفاع از رئیسی برخاست. صالحآبادی اعلام کرد که تورم 12 ماهه منتهی به شهریور سال 1400 از طرف بانک مرکزی 59.3 درصداندازهگیری شده که اگرچه تقریباً همان 60 درصد رئیسجمهور است...»
دولت تدبیر و امید که دستپخت اصلاحطلبان بود و با حمایت همهجانبه آنها روی کار اما در مناصب مهم و حساس خود را در اختیار اصلاحطلبان گذاشت و آنها از معاون اولی رئیسجمهور تا وزارتخانههای مختلف و مدیران استانی و... را در اختیار داشتند اما سرانجام کار پس از 8 سال فاجعه مدیریت اصلاحطلبان بود که هنوز که هنوز تبعات آن را جامعه تحمل میکند.
احزاب سیاسی در کشور ما مردمی نیستند
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی به نقل از فعالان سیاسی اصلاحطلب نوشت: «مهمترین دلیل انفعال احزاب را میتوان در ساختار سیاسی کشور و ساختار خود احزاب جستوجو کرد. احزاب سیاسی در کشور ما برخلاف کشورهای دموکراتیک متکی بر طبقات اجتماعی نیستند و کمتر به طبقات اجتماعی وابسته هستند. با این خاطر احزاب عملاً در مواجه با چالشهای سیاسی و اجتماعی بیشتر رویکرد حزبی مبتنی بر منافع شخصی دارند .به این دلیل مردم، تحصیلکردگان و روشنفکران جامعه به کنشگری احزاب به دیده تردید نگاه میکنند. احزاب سیاسی در کشور ما در سه قالب ظاهر میشود؛ احزابی که به یک شخصیت سیاسی متکی هستند، احزابی که به سفارش نظام تشکیل میشوند و احزابی بنا به شرایط ویژه سیاسی پدیدار میگردند. تمام این حزبها متکی بر طبقات اجتماعی و مردم نیستند. بهعبارتیدیگر احزاب ریشههای اجتماعی ندارند و بر اساس انگیزههای مردمی و طبقاتی به وجود نیامدهاند.»
آفتاب یزد نوشت: «به دلیل غیر مردمی بودن، خودجوش نبودن و نداشتن پایگاههای مختلف احزاب موجبات بدبینی به آنها در کشور ما فراهم شده است.«
در ادامه این مطلب آمده است: «همین میشود که اینهمه جوان در کشور داریم ولی اصلاً جوششی برای فعالیت حزبی نمیبینیم. یک دلیل آن بیرغبتی و عدمحمایت قدرت است و دلیل دوم آن کاهلی و کاسبی احزاب موجود .داخل پرانتز هم باید عرض کنم منظور بنده از کاسبی به معنای منفی آن است.وگرنه خاصیت و اصل کار حزبی نوعی معامله و کاسبی سیاسی است.»