روایتهایی درباره شخصیت آیتالله ناصری
آیتالله شیخ محمدعلی ناصری از علمای سرشناس و مشهور اصفهان دارفانی را وداع گفت.
آیتالله ناصری از جمله عالمان برجسته اخلاق و عرفان بود که با فضای سیاست و جامعه بیگانه نبود.
حجتالاسلام محمد افشاری برادر همسر آیتالله ناصری که سالیان متمادی توفیق آشنایی با این استاد اخلاق و عرفان را داشت در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است به خردهروایتهایی درباره شخصیت آیتالله ناصری میپردازد که در ادامه از نظر میگذرد.
ماجرای توصیه آیتالله خامنهای درباره آیتالله ناصری
یک بار که مقام معظم رهبری در مشهد تشریف داشتند آیتالله ناصری از اصفهان به مشهد مشرف شده بودند.
یکی از ویژگیهای آیتالله ناصری تخصص در مباحث عرفانی است.
آقای خامنهای از ایشان سؤالاتی میپرسید و آقای ناصری هم جواب میداد. تقریباً دو ساعت جلسه آنها طول کشید و تمام صحبتها نیز ضبط شد.
بعد از جلسه آقای خامنهای رو به فرزندان آقای ناصری کردند و فرمودند که مطالب ایشان را بنویسید تا از بین نرود. حیف است که این مطالب از بین برود.
یک بار هم آقای محمدی گلپایگانی رئیسدفتر مقام معظم رهبری نزد آقای ناصری آمده بود که من هم حضور داشتم.
صحبتهایی بین آنها ردوبدل شد که آقای ناصری از صحبتهای آقای محمدی گلپایگانی خوشش آمده بود.
چرا آیتالله ناصری در لیست ترور سید مهدی هاشمی بود؟
حجتالاسلام افشاری در بخش دیگری از خاطرات خود با اشاره به اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی پس از پیروزی انقلاب درباره مخالفت باند مهدیهاشمی با آیتالله ناصری میگوید: بعد از مدتی انتخابات مجلس شورای اسلامی پیش آمد. من هم کاندیدا شده بودم.
آیتالله ناصری و پدرش و روحانیون منطقه مرا تأیید کردند. 43 تن از روحانیون ولایتمدار منطقه از من پشتیبانی کردند.
از طرف دیگر افرادی مثل سیدهادی هاشمی و سید مهدی هاشمی درصدد حذف من برآمدند.
آنها میگفتند روحانیونی که آقای افشاری را تأیید کردند، همگی مرتجع بوده و باید کوبیده شوند. از قبل هم طرحهای خودشان را آماده کرده بودند....
... بعدها سید مهدیهاشمی را دیدم گفتم: «سید مهدی تو که میدانی من با آقای منتظری رفیق هستم. چرا با من این کار را کردی؟ چرا حق مرا ضایع کردی؟» گفت: «تقصیر خودت است». گفتم: «چگونه؟» گفت: «رفتی با آخوندهای مرتجع همپیمان شدی.
ما نمیخواستیم شما را بکوبیم. میخواستی به دنبال آقای طاهری بروی. اگر دنبال آقای طاهری رفته بودی ما اصلاً در برخوار دخالت نمیکردیم. ما میخواستیم آخوندهای مرتجع را بکوبیم اما شما کوبیده شدی».
اما من خلاف انصاف میدانستم که آیتالله ناصری را رها کنم و برای کسب مقام نمایندگی به دنبال سیاستبازی بروم.
میخواستم براساس روال حق، خودم جلو بروم؛ راه حقی که مورد قبول طرفداران سید مهدی هاشمی نبود. بعدها معلوم شد که 125 نفر در لیست ترور سید مهدی هاشمی بودند که یکی از آنها آیتالله ناصری بود.
ماجرای قتل استاد حاتمزاده توسط باند مهدی هاشمی
آقای عباس حاتمزاده که ظاهراً استاد دانشگاه بود، یک ماشین پژو 404 داشت و قبل از انقلاب بعضی از روزها، قبل از ظهر آیتالله ناصری را جهت برگزاری نماز جماعت میبرد و در واقع مرید آیتالله ناصری بود.
من هم چند بار به همراهشان رفتم. این برنامه مربوط به سالهای 53 و 54 بود.
آقای حاتمزاده آدم بسیار متدینی بود که از مبارزان و طرفداران سرسخت حضرت امام نیز محسوب میشد. از انقلابیهای ولایتی بود نه انقلابیهای چپی که در اصفهان بودند؛ یعنی وی در مقابل نیروهای انقلابی مانند سید مهدی هاشمی بود.
بعد از پیروزی انقلاب هم آقای حاتمزاده در خدمت انقلاب و مورد قبول متدینین و انقلابیون بود و سخنرانیهای خوبی انجام میداد.
با توجه به این سابقه و تدین باند سید مهدی هاشمی او را ربودند و سوار ماشین کردند و در یک گونیانداختند و به قتل رساندند. اینها در نجفآباد، حزبی داشتند به نام «حزب گونی» که مخالفین را بعد از دستگیری در داخل گونی میانداختند و با انداختن در قنات آب، سربهنیست میکردند.
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی