kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۳۶۶
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۶

رازهایی که ناتمامند

 
 
ایلیا فارسی
اینک بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی سپری می‌شود. اما پرسش بجا این است که؛ آیا رسانه‌های کشورمان چنان که باید راوی تاریخ کشورمان- به‌ویژه تاریخ معاصر- بوده‌اند؟ 
جای تردید نیست که- متاسفانه- پاسخ منفی است.
در طول چهار دهه پیشین، در رویکرد به تاریخ سرزمین‌مان چنان رفتار کرده‌ایم که عرصه‌ای هموار برای ارائه روایت‌های جعلی و برساخته و نادرست و غیردقیق معاندانه مهیا شده است. عرصه‌؛ به گونه‌ای وسیع است که امروزه، رسانه‌های ما باید با همه توان در مقام پاسخگو به شبهه‌های ورود یافته به ساحت تاریخ باشند. این در حالی است که در رویکرد بایسته و علمی و پویا، روایت درست و صادقانه رسانه‌ای ما از تاریخ باید کاملا جدی و مستمر صورت می‌گرفت که شبهات و جعلیات و مغالطه‌های معاندانه مجالی برای عرضه نداشته باشد. اکنون شوربختانه این مهم، رخ نداده و شاهد آن نیستیم. این یعنی؛ باید دست به کار شویم. شتاب کنیم. می‌خواهم بگویم؛ باید همراه با دقت، سراسیمه شویم و روی روایت درست تاریخی متمرکز گردیم. شبهات را پاسخ گوییم و پرسش‌های تاریخی هوشمندانه طرح کنیم و سطح رسانه را به آینه‌گی «علم تاریخ» ارتقا دهیم.
در این صورت، باور کنیم که نامحرمان معاند؛ با آسودگی پیشین خود، تاریخ جعلی و برساخته را در مسیر مهندسی نگاه‌ها و ساخت باورهای مطلوب و منحوس خود و تحمیق مخاطب، همچنان عرضه می‌کنند.
در این میان، خوشبختانه رسانه ملی خاصه در دوران تحولی، رویکرد بایسته را نسبت به تاریخ- و بیشتر تاریخ معاصر- پی گرفته است. ساخت و پخش مجموعه «رازهای ناتمام «که هم اینک از شبکه یک سیما به نمایش گذاشته شده است؛ مصداقی بر ادعای یاد شده است. رازهای ناتمام که می‌کوشد از پدیده چگونگی نفوذ و ترورهای دهه 60 سخن بگوید؛ نه تنها راوی مقطعی حساس از تاریخ کشورمان است بلکه تحلیل‌هایی از مواضع و عملکرد فرقه منافقین و اراده‌های ضدایرانی ضد دینی(=اسلامی) فرامرزی ارائه می‌دهد. این یعنی قرار گرفتن در جایگاه بیان و طرح علم تاریخ. زیرا علم تاریخ با نگاهی «علمی» و مبتنی بر روابط «علی و معلولی» و متکی بر «سند»‌، به چرایی و چگونگی وقوع رویداد‌ها می‌پردازد و صرفا بیان‌کننده و یادآور پدیده‌های تاریخی نیست. به‌عبارت مشهور؛ علم تاریخ بازتاب صرف تقویم روزگار به ‌شمار نمی‌آید.
بنابراین، رازهای ناتمام از حیث موضوعی و تاریخی، کاری در خور اعتناست و بواسطه پرداختن به بخشی از کارنامه سراسر جنایت یک فرقه خائن و مزدور و تروریست، اثری ارجمند و با ارزش است. اگر بتوانیم نهضت مجموعه ‌‌سازی تاریخی را موجب شویم و دامن زنیم بی‌شک، برای طرح و گسترش تاریخ برساخته و تموج جعلیات جایی و مجالی نمی‌ماند. علاوه‌براین؛ روایت‌های درست رسانه‌ای از تاریخ، اذهان را برای درک علم تاریخ، عادت و پرورش می‌دهد و چنین در برابر برساخته‌ها و جعلیات و مهملات شبه تاریخی حساس و صیانت می‌کند.
یک نکته دیگر! 
رازهای ناتمام تاریخ معاصر تنها منحصر به موضوع موجودیت ونفوذ و جنایات منافقین در دهه 60 نیست. موضوع‌های فراوان ناگفته‌ای وجود دارد. در کنار این واقعیت، موضوع و هر پدیده تاریخی را می‌توان در ابعاد گوناگون و در نگاه‌های مختلف جست‌وجو و درک و تحلیل و ارائه کرد.
از این رو، به گمانم، راهی جز به راه‌انداختن نهضت ساخت مجموعه‌های تاریخی برای رسانه ملی وجود ندارد. دیگر رسانه‌ها می‌توانند در نقش یاریگر رسانه ملی، کاری بزرگ و ماندگار را سهیم شوند.