مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری- جلد اول- 17
کنترل شورش در پادگانهای ارتش
فصل چهاردهم:
خاطراتي از دادگاه انقلاب اسلامي ارتش
اشاره كردم كه فلسفه اساسي تشكيل دادگاه انقلاب اسلامي ارتش، برخورد با توطئه گروهكهاي ضدانقلاب در ارتش بود. يكي از حوادثي كه در آغاز تشكيل اين دادگاه به وقوع پيوست، تحصن جمعي از نيروهاي نظامي در دانشگاه تهران بود. اين گونه مسائل معمولاً با پوشش خواستهاي صنفي يا مردمي و با هدف متلاشي كردن ارتش انجام ميشد. چند روز از اين ماجرا گذشت و مسئولان امر نتوانستند مشكل را با مذاكره حل كنند.
در آن هنگام شهيد چمران (رضوانالله تعالي عليه)، وزير دفاع و آيتالله خامنهاي عضو شوراي انقلاب و معاون ايشان بود. تا آن وقت مرحوم چمران را از نزديك نديده بودم. پيش از برخورد با متحصّنين براي مشورت به ديدار ايشان رفتم. برخورد او خيلي گرم و صميمي بود، اما نظر ايشان را در رابطه با نحوه پايان دادن به تحصن نظاميان نپسنديدم. او معتقد بود كه بايد با ملايمت و مذاكره موضوع فيصله پيدا كند و من حرفم اين بود كه اين گونه حركات در ارتش خطرناك است و بايد قاطعانه با آن برخورد كنيم. علاوه بر اين، مذاكره تا آن زمان، نتيجهاي نداشته است و...
در نهايت، نتوانستم ايشان را قانع كنم، با وي خداحافظي كرده، شخصاً تصميم گرفتم با اين موضوع از طريق دادگاه برخورد كنم. در اين ارتباط اطلاعيهاي تهيه كردم كه اگر نيروهاي نظامي تا 24 ساعت به تحصن خود پايان ندهند، دادگاه انقلاب ارتش با آنان برخورد خواهد كرد.
اطلاعيه دادگاه از صدا و سيما پخش شد. با اين تهديد خشك و خالي، بدون دخالت هيچ كس و پيش از ساعت مقرر، تحصن خاتمه يافت و مشكل حل شد.
شورش در هوانيروز اصفهان
حادثه ديگر، شورش جمعي از هواداران گروهك فدائيان خلق در پادگان هوانيروز اصفهان بود. اين حادثه در ايامي اتفاق افتاد كه تيمسار شادمهر، رئيس ستاد مشترك ارتش بود. او مقدمات برخورد دادگاه را با متخلفين فراهم كرد. در جريان اين سفر بود كه با شهيد صيادشيرازي ـ كه در آن وقت سروان و در رأس حزباللهيهاي ارتش اصفهان بودـ و دوستانش آشنا شدم. تا آنجا كه به خاطر ميآورم رسيدگي به اتهامات متخلفان كمتر از يك هفته طول كشيد و با رسيدگي به اتهامات چهار ـ پنج نفر، غائله پايان يافت.
شورش در پايگاه هوايي تبريز
در جريان توطئه حزب خلق مسلمان در تبريز، جمعي از نظاميان پايگاه هوايي تبريز به آنها پيوستند و در تصرف مركز صدا و سيما نقش اصلي را داشتند. در آن هنگام سرهنگ فكوري فرمانده پايگاه بود. تمرد نظاميان به گونهاي بود كه كنترل پايگاه از دست وي خارج شده بود و شورشيان مدت كوتاهي او را بازداشت كرده بودند.
ستاد مشترك از دادگاه براي برخورد با نظاميان متمرد استمداد كرد. در اين سفر تيمسار فلاحي، جانشين ستاد مشترك ارتش، مرا همراهي كرد. او از اينكه اينجانب بدون محافظ و همراه، اقدام به انجام اين گونه مأموريتها ميكردم، اظهار تعجب ميكرد و آن را به حساب شجاعت من ميگذاشت.
در اين مأموريت نيز، متهمان در دادگاه علني محاكمه شدند و غائله پايان يافت. يكي از كساني كه در دادگاه عليه آنان شهادت داد، مرحوم سرهنگ فكوري بود. مقاومت او در برابر توطئهگران، او را به عنوان چهرهاي حزباللهي در ارتش مطرح ساخت و همين امر زمينه انتخاب وي را به عنوان فرمانده نيروي هوايي پس از بركناري تيمسار باقري در جريان واقعه طبس، فراهم ساخت.
تمرد در پايگاه هوايي بوشهر
از ديگر صحنههايي كه دادگاه انقلاب ارتش با متمردين ارتش برخورد كرد، جريان تمرد در پايگاه هوايي بوشهر بود. در آن هنگام سرهنگ صديق فرمانده آن پايگاه بود، در اينجا نيز مشكل با رسيدگي قضايي به سادگي حل شد.
اقدام درباره حقوق نظاميان فراري
روزي مطلع شدم كه جمعي از فرماندهان نظامي كه دستشان به خون مردم آغشته است و چهبسا اموال كلاني را به خارج منتقل كردهاند، پس از گذشت ماهها از پيروزي انقلاب، هنوز از بيت المال، حقوقهاي كلاني دريافت ميكنند و به صورت ارز به خارج منتقل مينمايند. فهرست افرادي را كه حقوقِ آنان به صورت ارز خارج ميشد خواستم، رقم بسيار بالا بود. از سوي ديگر، عدهاي ديگر از كارمندان رژيم گذشته به دلايل مختلف در خارج از كشور بودند كه حقوقِ آنان بايد ارسال ميشد.
براي حفظ اموال مردم، دادگاه انقلاب ارتش حكمي را صادر كرد كه نظاميان خارج از كشور براي دريافت حقوق خود بايد شخصاً مراجعه كنند تا پس از رسيدگي به مسائل مربوط به آنان، حقوقشان پرداخت شود. علاوه بر اين، مقرر شد تا حقوق ردههاي بالاي نيروهاي ارتش كه پس از انقلاب بازنشسته شده و عمدتاً عليه مردم در جريان انقلاب نقش داشتند، تا سطح حقوق سرهنگي كاهش يابد.
پس از صدور حكم، شنيدم بانك مركزي ـ شايد به اشاره دولت وقت ـ از اجراي اين حكم امتناع ميكند. پيغام دادم اگر اين حكم اجرا نشود، هركس در اين رابطه مسئول شناخته شود بايد اموالي را كه به خارج فرستاده است، پرداخت كند.
بالاخره اين حكم اجرا شد و شنيدم كه پس از آنكه مرحوم شهيد رجائي نخستوزير شد و از اين اقدام اطلاع يافت، آن را پسنديد و دستور داد در مورد ساير متهمين بازنشستهاي كه در خارج از كشور زندگي ميكردند، مشابه اين اقدام صورت گيرد.
برخورد با توطئه بختيار
اوايل پيروزي انقلاب اسلامي روزي شاپور بختيار طي بيانيهاي اعلام كرد: «خانمهايي كه در ادارات شاغل هستند با لباس سياه در محل اداره حاضر شوند.» به دادگاه ارتش اطلاع داده شد كه بيشترين كساني كه تحت تأثير اين بيانيه قرار گرفتهاند، خانمهاي شاغل در ارتش هستند كه در رژيم گذشته نيز شاغل بوده و نتوانستهاند لااقل ظاهر خود را با شرايط كنوني انقلاب منطبق سازند كه پس از بررسيهاي لازم، افرادي كه مجرم شناخته شده بودند از كار بركنار شدند.
خاطرهاي از شهيدبهشتي
پس از تصويب قانون اساسي و تشكيل شوراي عالي قضايي، روزي شهيد بهشتي (رضوانالله تعالي عليه) كه رياست قوه قضائيه را بر عهده داشت، براي بازديد از سازمان قضايي ارتش كه در كنار دادگاه انقلاب ارتش ـ در محل فعلي سازمان قضايي نيروهاي مسلح ـ قرار داشت، آمد. شماري از قضات سازمان در دفتر دادستان نظامي ارتش سرهنگ بروجردي، با ايشان ديدار داشتند، اينجانب نيز در آن ديدار حضور يافتم.
يكي از حضار ضمن گزارش كار سازمان قضايي ارتش با بياني لطيف، اشارهاي به قاطعيت بلكه قدري تندروي دادگاه انقلاب ارتش كرد و از ايشان خواست توصيه كنند كه دادگاه انقلاب ارتش روش ملايمتري را در برخورد با تخلفات پيش گيرد.
ظاهراً موضوع اين درخواست، قبلاً ميان قضات سازمان هماهنگ شده بود. من منتظر بودم كه شهيد بهشتي در برابر درخواست آنان چگونه موضعگيري مينمايد و يا چه توصيهاي دارد؟
بر خلاف انتظار، شهيد بهشتي در پاسخ آنان لبخندي زد و گفت: «عجب! من فكر ميكردم كه امروز از آقاي ري شهري بخواهيم با قاطعيت بيشتري با تخلفات برخورد كند. كار ايشان كه برخورد با توطئهها است قاطعيت بيشتري را ميطلبد، حالا اين طور كه شما ميفرماييد معلوم ميشود برخوردهاي ايشان خوب است»! گفتني است كه توصيهكنندگان به ملايمت، قبلاً در همين سازمان و شايد در همين ساختمان، شاهد خشنترين و ظالمانهترين برخوردها با جوانان غيور و مسلماني بودهاند كه جرمي جز دفاع از اسلام و عدالت نداشتهاند.
اولين باري كه بدون دستبند
وارد اين ساختمان شدم
يك روز آقاي هاشمي رفسنجاني براي بازديد از دادگاه انقلاب ارتش آمد. وقتي وارد ساختمان سازمان قضايي ارتش شد، براي او خاطره ايامي كه او را براي محاكمه به اين ساختمان ميآوردند، تجديد شد و گفت: «تاكنون هر بار كه من به اين جا ميآمدم با دستبند بوده، اين اولين باري است كه بدون دستبند وارد اين ساختمان ميشوم.»
خاطرهاي ديگر از شهيد بهشتي
يكي از خصوصيات شهيد بهشتي (رضوانالله تعالي عليه) قاطعيت در برخورد و حمايت قاطعانه از اقداماتي بود كه به نظر او صحيح ميرسيد. به استثناي امام، من نديدم كسي را كه مانند او هم تيزبين و هم قاطع و خطرپذير باشد. هنگامي كه بني صدر از سوي امام فرمانده كل قوا شد، معاون اداري مالي تيمسار فكوري فرمانده نيروي هوايي، بهوسيله دادگاه انقلاب ارتش دستگير شد. اين ماجرا به دفتر امام منتقل شد، نميدانم موضوع چگونه منتقل شده بود كه مرحوم حاج احمد آقا (ره) در تماس تلفني برخورد تندي با من كرد، البته بنده نيز با تندي به او پاسخ دادم و بالاخره موضوع به شوراي عالي قضايي كشيده شد. عمده استدلال مخالفان با دستگيري معاونت فرماندهي، زمين ماندن كارهاي مهمي بود كه در دست داشت.
در جلسهاي كه براي رسيدگي به اين موضوع در شوراي عالي قضايي تشكيل شد، شهيد بهشتي فرمود: «من به فكوري گفتم: شما فرض كن اين معاون مرده، چه ميكردي!...»