kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۷۷۹۷
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۲
مروری بر سبک هنری مرحوم حبیب‌الله صادقی

عبور از هنر موزه‌ای در مسیر هنر الهی

 
 
 
حسین حبیب
مرحوم دکتر حبیب‌الله صادقی، یکی از هنرمندان پیشرو در حوزه خلق آثار هنری با درونمایه مذهبی و انقلابی محسوب می‌شود. هنرمندی که از همان دوران مبارزات انقلابی، با قلم نقاشی و ذوق هنری‌اش به یاری این قیام آمد و همواره در همین خط به هنرنمایی مشغول بود. او از نمایندگان برجسته طیفی از هنرمندان بود که آثارشان از گالری‌های سرد و خاموش و موزه خارج شده بود و در مسیر مبارزات مردمی و اهداف الهی قرار داشت.
شهید سیدمرتضی آوینی در این باره نوشته بود: «در جست‌وجوی هویت مستقل هنر انقلاب باید تنها به آثار هنرمندان مسلمان انقلابی رجوع كرد و لاغیر. آن تحول ذاتی كه منتظر آن هستیم، اگر در كارهای آنان ظاهر نشود، در كجا ظهور خواهد یافت؟ و همان‌طور كه به عرض رسید، در عرصه ادبیات و نقاشی و گرافیك، تنها حركت پیوسته و هدفداری كه آغاز شده در حوزه هنری بوده است. در جنگ نیز تنها هم‌اینانند كه همپای رزم‌آوران حضور داشته‌اند و از غیر ایشان نیز توقعی نیست، چرا كه هنر سفارشی عین بی‌هنری است. نقاشِ جنگ انسانی كه پیش از آنكه نقاش باشد، اهل جهاد و مبارزه است و به جنگ همان‌سان می‌نگرد كه حضرت امام، آن‌سان كه بسیجیان. نقاش جنگ باید انسانی باشد كه جهاد فی‌سبیل‌الله را عرضه بی‌همتای وصول به حق بداند، جبهه را كربلا، نماز مجاهد بسیجی را براقی كه او را به معراج می‌برد، مرگ در جبهه را شهادت، و شهید را شمع‌ تاری.
نقاشانی كه برای جنگ كار كرد‌ه‌اند اگرچه بسیار معدودند و انگشت‌شمار، اما آثار آنان انصافاً بهترین آثاری است كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خلق شده است... نگرش محتوایی حاكم بر این آثار منشأ گرفته از همان تفكری است كه حزب‌الله را، صادق‌ترین پیروان حضرت امام را، از دیگران متمایز می‌دارد. از میان مضامین جنگ آنچه در كارهای آنان بیشتر از همه درخشش و تلألؤ دارد، شهادت است. امتیاز بسیجیان نیز بر دیگران در عشق به شهادت است و این همسویی تصادفی نیست. این نقاشان، جنگ را نه چون عارضه‌ای زائد بر ذات خویش برگزیده‌اند، بلكه جاذبه عشق و آن پیمان ازلی از درون ذاتشان آنان را به سوی جنگ فراخوانده است و لهذا، جنگ در آثار این نقاشان حضوری اصیل و باطنی دارد، نه در حد شعاری اضافی و زائد بر ذات...و بیراه نرفته‌اند آنان كه اصلاً بیان هنری را مبتنی بر سمبلیزاسیون می‌دانند و البته برای پرهیز از سوءتفاهم باید در همین جا متذكر شد كه ما سمبل را نه چون نماد یا نمودی قراردادی، بل چون مظهر، آیه، مثل، مثال، یا تمثیلی برای حقیقت می‌نگریم و با این معنی، بیان هنری لاجرم از طریق سمبلیزاسیون انجام می‌گیرد.»
آوینی در ادامه به تابلویی از صادقی این چنین می‌پردازد: «در تابلوی «شهادت» اثر حبیب‌الله صادقی، كه پیش از جنگ نقش پذیرفته است، در پس‌زمینه تابلو، حضرت امام حسین‌(ع) با شولایی سبز، به رنگ اونیفورم پاسداران، منتظر پاسداری است كه به دست ضدانقلابیون به شهادت رسیده است. در این‌جا هنرمند با از میان برداشتن حجابی كه میان ظاهر و باطن و غیب و شهادت وجود دارد، توانسته است گامی بلند به سوی آن سمبلیسمی كه بدان اشاره رفت، بردارد. این اثر، و آثاری همانند آن، در تعیین طریق نقاشی بعد از انقلاب وظیفه‌ای عمده بر عهده ‌دارند.»
عبور از موزه
محمدعلی رجبی، استاد دانشگاه، نگارگر و عضو پیوسته فرهنگستان هنر طی یادداشتی در پایگاه اطلاع‌رسانی رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره سبک آثار هنری حبیب الله صادقی می‌نویسد: با نگاهی به سیر آثار متوجه می‌شویم که ایشان در دو جهت «تولی» و «تبری» آثارش را اجرا کرده است. تابلوهایی که اغلب در‌اندازه‌های بزرگ با مضامین عاشورایی، شهادت، معرفی مقام و شخصیت والای شهدا، مضامین عرفانی، حماسه‌های انقلاب و امثال آن اجرا شده و زینت‌بخش موزه‌ها و گنجینه‌های کشور است. این آثار به‌قدری ازنظر هنری ارزشمندند که باید کتاب مستقلی درباره آن تألیف و بیان هنرمندانه و تفکر حاکم بر آنها موردبحث و بررسی قرار گیرد. جلوه دیگر آثار ایشان در جهت «تبری» از تفکر طاغوت جدید و قدیم و مظاهر نکبت‌بار آنها بوده است. این آثار دارای ویژگی خاصی است که کمتر در آثار هنرمندان همفکر او مشاهده می‌شود. استاد صادقی جنایات منافقین و گروه‌های محارب را با زیرکی و تیزبینی و با استفاده از عناصر بصری نقاشی، خصوصاً نمادهای شیطانی رایج در این گروه‌های منحرف به تصویر کشیده است. جنایات آل‌سعود و صدام و رهبران آمریکا، اسرائیل و سران اروپایی را نیز با همین شیوه هنری ترسیم کرده است. نقد بر وضعیت زندگی انسان غرب‌زده امروز که دلقک‌وار اسیر زندگی شهوانی دنیای دنی شده، مجموعه زیبا و متفکرانه دیگری بود که چند سالی بود آن‌را شروع کرده بود و قصد داشت این مجموعه را در خارج از کشور به نمایش بگذارد.»
وی درباره گرافیک‌های صادقی هم نوشته:«آثار گرافیکی او که بیشتر متمرکز بر پوسترهایی با مضامین انقلاب اسلامی بوده، از سبک خاصی برخوردار است و نشان‌دهنده ظرافت طبع و تجربه او در گرافیک و نقاشی است. این پوسترها هم مثل نقاشی‌ها با دو مضمون تولی و تبری اجرا شده است.»
رجبی در پایان یادآور می‌شود: «مرحوم حبیب‌الله صادقی با تفکر عرفانی و اصیل خود آرزو داشت که پس از اتمام کارش دو مراسم رونمایی داشته باشد. یک رونمایی در حضور رهبر انقلاب که آن را «رونمایی ولایی» کارش می‌نامید و دوست می‌داشت در گفت‌وگوی سه‌جانبه، بین اثر هنریش، قول او و بیانات رهبر انقلاب اسلامی، تفسیری زنده اتفاق بیفتد تا جلوه‌ای از حقایق مکتوم کارش عیان ‌شود. رونمایی دوم را هم دوست داشت، در یادمان شهدای هفتم تیر و محل شهادت ۷۲ تن از شهدای انقلاب اسلامی، با حضور خانواده‌های معظم شهدا، خصوصاً خانواده شهید حاج قاسم سلیمانی انجام شود. او می‌گفت هنر من هنر موزه‌ای نیست، بلکه حاصل وجود من است و وجود من متعلق به ولایت علی‌بن ابی‌طالب و ائمه معصومین علیهم‌السلام است؛ متعلق به این انقلاب و همه آن‌هایی است که با تقدیم شهید به انقلاب اسلامی، مفتخر به نشان ولایت بر سینه‌هایشان شده‌اند.
استاد تبیین با رنگ و بوم
دکتر عبدالحمید قدیریان از هنرمندان نقاش هم درباره سبک کار هنری مرحوم حبیب‌الله صادقی در مصاحبه با سایت Khamenei.ir می‌گوید: «استاد صادقی هم کارهای مذهبی و دینی و هم کارهای انقلابی و سیاسی داشت. او در اوایل انقلاب از کاریکاتوریست‌های بسیار فعال و موفق روزنامه‌ اطلاعات بود. در آن دوره‌ای که فضای داخلی کشور مملو از فتنه‌ها و جنگ داخلی بود و مردم به‌تازگی از ظلم ظالمان رهایی یافته بودند، با نفاق‌ها و جنایات منافقین در داخل کشور و فشارهای دشمن از خارج از کشور دست‌وپنجه نرم می‌کردند و هر روز شاهد وقایع مختلفی از جمله واقعه طبس، طراحی برای کودتاهای مختلف بودند؛ مرحوم دکتر صادقی بسیار آگاهانه و با درک شرایط آن روزها، حوادث را -که هرکدام قصه‌های زیادی هم درون خود داشتند- در قالب کاریکاتور تبیین می‌کردند.
شاید بتوان گفت که او از کسانی بود که در تبیین ید طولایی داشت؛ تبیین‌هایی که او در قالب کاریکاتور ارائه می‌داد، با کمترین فرم، مفهوم زیادی را درباره شرایط روز ارائه می‌کرد.
استاد صادقی بعد از مدتی که در حوزه هنری مشغول بود، به دلیل اینکه می‌خواست در فضای تربیتی تجربیاتش را به نسل‌های آینده منتقل نماید، برای تدریس به دانشگاه رفت و عضو هیئت‌علمی دانشگاه شد و شاگردان زیادی را تربیت کرد. 
در این سال‌های اخیر و بعد از شهادت سردار سلیمانی، که بسیار از آن حادثه دل‌شکسته شد و می‌خواست به‌نوعی در انتقام از قاتلان سردار سلیمانی شریک باشد، شروع به کشیدن تابلویی در ابعاد صد متر مربع با عنوان «در رثای سیمرغ تجلی» کرد. استاد صادقی مقاطع مهمی از تاریخ انقلاب را انتخاب و سیر وقایع آنها را در این تابلوی طولانی به تصویر کشید. در این اثر، حس غیرت انقلابی و پافشاری بر ارزش‌ها و امید داشتن به آینده، کاملاً موج می‌زد. در آن مجموعه تابلوها دست نصرت الهی که در مقاطع مختلف انقلاب همه ما شاهد آنها بوده‌ایم را به تصویر کشید، بدون شک این اثر یکی از کارهای ماندگار ایشان خواهد بود.
مرحوم صادقی، دکترای پژوهش هنر خود را در دانشگاه تربیت مدرس اخذ کرد، عضو پیوسته فرهنگستان هنر و مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و برای چهار سال سرپرستی موزه هنرهای معاصر را بر عهده داشت. عضویت در هیئت‌علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه شاهد و مدرسی دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران از سوابق علمی اوست. البته حجم فعالیت‌های هنری و علمی او بیش از این موارد است.
واقعیت این است که آثار و فعالیت هنرمندان برای این دنیاست. مهم این است که در سفر آخرت چه توشه‌ راهی برداشته‌ایم. از توشه‌هایی که مرحوم صادقی با خود برد، توشه‌ بسیار ارزشمند حبّ به اهل‌بیت علیهم‌السلام است که در قلبش نهادینه شده بود. ان‌شاءالله خدا توفیق بدهد که ما هم بتوانیم از این صفت بیش‌ازپیش بهره‌مند شویم و هم حب به اهل‌بیت علیهم‌السلام و هم معرفت به آن بزرگواران را برای آخرتمان ذخیره کنیم.
یکی دیگر از صفات خداپسندانه استاد صادقی، سعی در همراه بودن با برنامه‌ الهی بود. ازآنجایی‌که باورمان این است که این انقلاب از برنامه‌های الهی است و آینده روشنی در تاریخ دارد، عزم و اراده ایشان برای حرکت در مسیر انقلاب، بسیار ارزشمند بود. خداوند از کسانی که در آیاتش تفکر و تدبر می‌کنند و در جهت برنامه‌های الهی سعی از خود نشان می‌دهند، دستگیری و نصرت می‌کند. امید است که مرحوم صادقی به خاطر همین خصلتشان، و غیرتی که در رابطه با اهداف و ارزش‌های انقلاب داشتند، مورد لطف الهی قرار گرفته و درجات رفیع و والایی نصیب‌شان شود.»