kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۷۴۱۶
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۴

عبرت‌های یک فرار بزرگ (نگاه)

 

سید محمد امین‌آبادی
امروز مصادف است با اولین سالگرد سقوط کابل و فرار بزرگ آمریکا از افغانستان. روز یک شنبه 15 آگوست2021 میلادی(24 مرداد 1400) بود که با فرار «اشرف غنی»‌، نیروهای طالبان وارد کابل پایتخت افغانستان شدند و بدین‌ترتیب ارتش و دولتی که آمریکا طی 20 سال گذشته و پس از اشغال این کشور میلیارد‌ها دلار برای آن هزینه کرده بود بدون کوچک‌ترین مقاومتی فروپاشید. جوبایدن رئیس‌جمهور آمریکا 18 تیرماه 1400 یعنی تنها 37 روز قبل از فروپاشی ارتش افغانستان و سقوط کابل در یک کنفرانس مطبوعاتی وقتی از وی درباره احتمال سقوط کابل به دست طالبان پرسیده شد؛ با اطمینان گفته بود: «ما ارتش ۳۰۰ هزار نفری مجهز با یک نیروی هوایی قدرتمند مدرن برای افغانستان ساخته‌ایم که به خوبی قادرند بر ۷۵ هزار نیروی طالبان پیروز شوند. من به ارتش افغانستان که کارآزموده‌تر، مجهزتر و شایسته‌تر در جنگ است اعتماد دارم. دولت و ارتش افغانستان فرو نخواهد پاشید. بسیار بعید است که طالبان بر افغانستان مسلط شود‌، دولت کنونی حفظ خواهد شد». ارتشی که بایدن با اطمینان مدعی بود فرو نمی‌پاشد؛ 24 مرداد 1400 با سقوط کابل به دست طالبان به‌طور کامل فروپاشید و کوچک‌ترین مقاومتی نیز از آن دیده نشد. در یک سالگی سقوط کابل بد نیست مروری بر عبرت‌های فرار بزرگ و البته شرم‌آور آمریکا از افغانستان داشته باشیم.
دموکراسی با زور اسلحه نمی‌شود
شاید اولین و مهم‌ترین درس عبرت بعد از فروپاشی سریع ارتش و دولت افغانستان بعد از صرف میلیاردها دلار از سوی آمریکا طی 20 سال گذشته این باشد که دوران جهانی‌‌سازی لیبرال دموکراسی با زور اسلحه به پایان رسیده است. پروژه دولت- ملت‌‌سازی که آمریکا 20 سال پیش با اشغال افغانستان شروع کرد؛ یکشنبه (24 مرداد) با سقوط کابل‌، فرار اشرف غنی و فروپاشی ارتش افغانستان بدون کوچک‌ترین مقاومتی عملاً به پایان رسید و بار دیگر ثابت کرد نهاد‌‌سازی از بیرون‌، آن هم با زور اسلحه راه به جایی نمی‌برد. ارتش، دولت‌، پارلمان، نهادهای مدنی و... باید از درون مناسبات و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور رشد کرده و به ثمر بنشیند و شکل‌گیری دولت- ملت و نهادهای اجتماعی، سیاسی و نظامی تنها در سایه وفاق نیروهای داخلی شکل می‌گیرد.
آمریکا متحد قابل اعتمادی نیست
شیوه برخورد آمریکا با افغان‌هایی که با ارتش این کشور طی 20 سال گذشته همکاری کرده بودند نیز باید به‌عنوان درس عبرتی مهم برای تمام کسانی باشد که به حمایت‌های آمریکا دل بسته باشند. تصاویری که روز دوشنبه (25 مرداد1400) از لحظات برخاستن یک فروند هواپیمای باری ارتش آمریکا از باند فرودگاه کابل‌، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد خیلی زود به یکی از نمادهای خروج نظامیان آمریکا از افغانستان تبدیل شد . در این تصاویر هزاران نفر که بسیاری از آنها به‌عنوان مترجم و دستیار به نیروهای آمریکایی کمک کرده بودند در کنار هواپیمای نیروی هوایی آمریکا در حال دویدن بودند. گروهی از آنها نیز به بدنه و چرخ‌های هواپیمای در حال حرکت‌، آویزان شده بودند. بنابه گزارش‌ها دقایقی پس از برخاستن هواپیما از فرودگاه کابل دست‌کم سه نفر از بدنه و چرخ‌های هواپیما سقوط کردند و جان باختند. گفته می‌شود برخی از کسانی که در فرودگاه کابل تجمع کرده بودند نیز از سوی نیروهای آمریکایی و همچنین شبه‌نظامیان طالبان با شلیک مستقیم تیر کشته شدند. هنوز بعد از گذشت یک سال چندهزار نفری از این افغان‌ها که موفق شدند خود را به آمریکا برسانند در اردوگاه‌های پناهندگان بدون تعیین تکلیف رها شده‌اند. کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی در این خصوص گزارش داد «خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و رها کردن کسانی که با آنها در افغانستان همکاری می‌کردند‌، برای تمام متحدان آمریکا در خاورمیانه وحشتناک و رعب‌آور است. این خبر بدی برای اسرائیل است‌، بیایید به این حقیقت عادت کنیم. ممکن است در برابر ایران تنها باشیم. برای این دولت (آمریکا) این موضوع مهم نیست. این اتفاق بسیار سختی است و باید ما را نگران کند». کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی هم اعلام کرد: «این یک داستان وحشتناک است... هر کسی که به آمریکا تکیه کند عاقبتش این است‌، خودش را تنها و در معرض انتقام می‌یابد». «کلیف مِی» مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها هم در این‌باره گفت: «ما از دید یک دشمن‌، بی‌دفاع و از دید یک متحد، مایه عبرت هستیم».
نهادهای اطلاعاتی آمریکا قابل اعتماد نیستند
سقوط کابل و فرار آمریکا از این کشور به درستی اثبات کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا ارزیابی درستی از اوضاع افغانستان به‌طور خاص و تحولات جهان اسلام و منطقه غرب آسیا به‌طور عام ندارند. این شکست اطلاعاتی دست‌کم در آمریکا باید با دقت به آن نگریسته شود و به درستی ارزیابی شود. بایدن یک ماه قبل از سقوط کابل در یک کنفرانس خبری گفته بود: «بسیار بعید است که طالبان بر افغانستان مسلط شوند». «جان کربی» سخنگوی پنتاگون  نیز شامگاه جمعه (22 مرداد) و تقریباً یک روز قبل از ورود نیروهای طالبان به کابل در کنفرانس خبری خود مدعی شده بود که کابل در حال حاضر با خطر فوری مواجه نیست. «مارک میلی» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بعد از سقوط کابل طی یک نشست خبری در وزارت دفاع آمریکا گفت: «واشنگتن انتظار نداشت ارتش افغانستان در عرض فقط ۱۱ روز در برابر پیشروی طالبان تسلیم شود.» مهم‌ترین پرسشی که در این میان مطرح است این است که با وجود چنین شکست فاحش اطلاعاتی آن هم در کشوری که آمریکا 20 سال بر تمامی تار و پود سیاسی و امنیتی آن مسلط بوده و هزاران نیروی امنیتی مستقر داشته آیا به ارزیابی‌های اطلاعاتی نهادهای عریض و طویل امنیتی آمریکا در مورد سایر کشورهای منطقه مثل ایران می‌شود اطمینان کرد.
اراده مهم‌تر از سلاح است
ارتش افغانستان طی 20 سال گذشته با میلیاردها دلار از سوی آمریکا تجهیز شده بود اما این ارتش بنابه دلایل عدیده فاقد انگیزه و اراده لازم برای جنگیدن بود و به همین دلیل مقابل نیروهای طالبان به راحتی فروپاشید. «یورو نیوز» در این‌باره می‌نویسد: «آنهایی که تجربه زیست در خاورمیانه ناآرام را داشته‌اند‌، اهمیت ایمان و اعتقاد در جنگ را می‌شناسند. نیروهای مسلح افغانستان‌، در برابر طالبان‌، ایمان و باوری نداشتند. ابعاد اساسی مسئله اما روشن است و بی‌شباهت به آنچه در عراق رخ داده نیست. نیروهای توخالی ارتش و پلیس افغانستان هرچند به برترین سلاح‌ها مجهز هستند اما تا حد زیادی از عنصر اصلی که همان انگیزه برای جنگیدن است خالی شده‌اند». «جان کربی»، سخنگوی «پنتاگون» نیز با اشاره به این که با پول نمی‌توان اراده خرید‌، می‌گوید: «شما نمی‌توانید رهبری را خریداری کنید. انگیزه و اراده هم با پول و تجهیزات به دست نمی‌آیند». «داگ لوت»، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا نیز در این‌باره گفته است: «هرچند افغان‌ها از منابع ملموس چیزهای بسیاری دریافت کردند‌، اما در منابع ناملموس‌، آنها فاقد مهم‌ترین چیزها بودند. اصلی‌ترین مسئله در یک جنگ‌، استواری است. عوامل اخلاقی بر عوامل مادی غالب هستند».این مسئله باید به درس عبرتی برای بسیاری از ارتش‌های عرب منطقه که سالانه میلیاردها دلار صرف آموزش و تجهیز آنها می‌شود‌، باشد. به همان دلیلی که ارتش افغانستان مقابل طالبان از هم پاشید‌، ارتش تا بن‌دندان مسلح سعودی نیز قادر نیست در مقابل مجاهدان یمنی کاری از پیش ببرد چرا که اراده و ایمان و انگیزه برای جنگیدن چیزی غیر از تسلیحات است.