معنای واقعی حرفهایگری
کسانی که کارشان انحراف افکار عمومی و تحریف موضوعات است، سالهاست در کنار سایر تلاشها و برنامههای مخرب خود، سعی میکنند «حرفهایگری» را به شکلی که به نفع خودشان است، تعریف و تبیین کنند و در زردنامهها و بعضی برنامههای تلویزیونی یکسره اینطور تبلیغ و القا میکنند که حرفه ایگری یعنی اصالت پول، یعنی بیغیرتی، یعنی بیتربیتی و هرهریمسلکی، یعنی حرمت شکنی ولاابالیگری و... اما، البته واقعیات دنیای حرفهای خیلی زود چه در اوج رقابتها و چه در اظهار نظرهایی که «حرفه» ایها صورت میدهند، دروغ و فریبکاری آنها برهمگان آشکار میکند.
برای مثال ببینید یک بازیکن سوپر حرفهای که در تیمهای بزرگ دنیا، تیم ملی اسپانیا، بارسلونا، بازی کرده و جام جهانی را بالای سر برده است و حالا کسوت مربیگری بارسلونا را برتن کرده یعنی « ژاوی هرناندز» چقدر حرفهای (ونه هرهری!) صحبت میکند؛ تنها چیزی که در حرفهای او نیست، « منیت» است: «رویای من این است که بارسلونا قهرمان و موفق شود.چنین اتفاقی برای من زمانی که بازیکن بارسا بودم، رخ داد. برای من قهرمانی بارسلوناست که اهمیت دارد نه اینکه این تیم با من قهرمان شود.»
او در بخش دیگری میگوید:«الان هم نه قصد دارم از پپ بهتر باشم، نه از یوهان کرویف ونه از هیچ شخص دیگری. من از آنها کلی چیز یاد گرفتهام. نه رقیبشان هستم و نه دشمنشان، من خودم را شاگرد آنها میدانم.»
حالا شما این حرفهای آخر ژاوی را مقایسه کنید با حرفهای بعضی مربیان جوان ما که به تحریک و فتنهگری بعضی از آدمها و جریانات ناراحت که از طریق به جان همانداختن آدمها نان میخورند، چگونه راجع به کسانی که بالاخره حق مربیگری به گردن آنها دارند، حرف میزنند...