kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۶۳۲۲
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۳

مهره‌های آمریکا در بازی «تقصیر و سرزنش»! (نگاه)

 
 
مجتبی باجلان
مذاکرات رفع تحریم‌ها میان ایران و آمریکا در حالی بعد از سه ماه و نیم وقفه در دوحه قطر به صورت غیر مستقیم و با میانجیگری اتحادیه اروپا برگزار شد که به گفته حسین امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان موضوع مذاکرات تضمین موثر از سوی آمریکا در حوزه هر آن چیزی که نفع اقتصادی ایران در برجام را تحت تاثیر قرار دهد بود‌، اما طرف آمریکایی نتوانست در این زمینه گروه مذاکره‌کننده ایرانی را مطمئن کند.
بعد از اتمام مذاکرات دوحه همچنین امیرعبداللهیان راه را برای هرگونه بهانه‌جویی طرف آمریکایی بست و تأکید کرد که ایران هیچ‌گونه مطالبات فرابرجامی نداشته و مطالبات ایران صرفاً در چارچوب توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ بوده است.
با این حال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در تداوم فرافکنی‌های این کشور و نیز تداوم بازی مقصر‌سازی تلاش کرد توپ مذاکرات دوحه را نیز همچنان به زمین ایران بیندازد و مدعی شد «از این که ایران باز هم نتوانست به ابتکار اتحادیه اروپا پاسخ مثبت دهد و بنابراین هیچ پیشرفتی حاصل نشده است، ناامید شده‌ایم. ایران مانند گذشته در دوحه موضوعاتی را مطرح کرد که کاملا غیرمرتبط با برجام بود و ظاهرا آماده تصمیم‌گیری اساسی در مورد این که آیا می‌خواهد توافق را احیا یا نابود کند، نبود.»
در واقع آمریکا بار دیگر با شانه خالی کردن از تعهدات‌، بازی تقصیر و سرزنش را در پیش گرفت‌، اما تغییر جای شاکی و متهم تمام ماجرا نبود‌، چرا که در کنار این مسائل‌، چهره‌های تندرو از حزب جمهوری‌خواه همچون مایک پنس معاون دونالد ترامپ در دولت قبل‌، تام کاتن سناتور جمهوری‌خواه و نامزد احتمالی ریاست جمهوری و یا مایک پمپئو وزیرخارجه سابق نیز‌، از مطرح کردن نابودی برجام در صورت قدرت‌گیری حزب متبوعشان ابایی ندارند و با چنین شرایطی آمریکایی‌ها به دور از فضای اعتماد‌سازی، پذیرش توافق دلخواه خود را از سوی ایران خواستار هستند.
ایالات متحده که به‌صورت یک‌جانبه از برجام خارج شد و رئیس‌جمهور سابقش صراحتا گفت که مسیر بازگشت دولت آمریکا به برجام را مین‌گذاری کرده است‌، اکنون در جایگاه مدعی نشسته و وقیحانه از موضع طلبکار سخن می‌گوید‌، حال آن که ایران هیچ‌گاه از برجام خارج نشده که لازم باشد اراده‌اش را برای بازگشت به این توافق‌نامه به دیگران اثبات کند.
آمریکا که یک بار تمام قواعد توافق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را نقض و با خروج از آن و اعمال تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی‌، میلیاردها دلار به ایران خسارت وارد نموده‌، اکنون به‌جای جبران خطاهای گذشته مدعی است که همه باید با اعتماد به اظهار شفاهی این کشور مبنی بر اینکه قصد دارد به برجام برگردد و در آن باقی بماند‌، عمل کنند.
ظاهرا مسئولان آمریکائی هنوز درک نکرده‌اند که دوره دیکته‌نویس‌ها و مدیران منفعل در سیاست خارجی ایران به سر آمده‌، چرا که دولت سیزدهم بارها به صراحت اعلام کرده تنها توافقی را می‌پذیرد که با رفع کامل و قابل راستی‌آزمایی تحریم‌ها و از میان برداشتن بهانه‌جویی‌های پادمانی‌، نفع اقتصادی پایدار و شفاف برای ایران به‌دنبال داشته باشد و هرگز اقتصاد کشور را به توافقی متزلزل‌، مبهم و قابل تفسیر و تاویل بر اساس منویات اروپا و آمریکا گره نخواهند زد.
نکته قابل تأمل اما‌، مواضع طیف موسوم به مدعیان اصلاحات یا همان جریان غربگرای داخلی است که به صورت روزانه در نشریات زنجیره‌ای خود در تلاشند مذاکرات دوحه را شکست خورده و علت را نه زیاده خواهی‌های طرف بد عهد برجام بلکه کوتاهی و ضعف مذاکره‌کنندگان کشورمان معرفی کنند.
طیفی که هیچ گاه تحلیل و ارزیابی دقیق و درستی از مسائل کلان ملی و بین‌المللی نداشته و از سوی دیگر، بارها نشان داده‌اند که نه تنها در دیدن قصور و تقصیر هم‌قبیله‌ای‌های خود، چشمان بینایی ندارند بلکه در مناقشات سیاست خارجی نیز در اغلب موارد در نقش توجیه‌کننده خباثت غربی‌ها علیه کشورمان ظاهر شده‌اند. 
تلاش این جریان برای تغییر جای متهم و شاکی در جریان مذاکرات رفع تحریم‌ها در حالی است که طی چند ماه گذشته آمریکائی‌ها همزمان با ادعای تلاش برای احیای برجام اقدامات خصمانه خود علیه کشورمان را تداوم بخشیده‌اند. 
«قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس»، «فعال کردن سرویس‌های اطلاعاتی صهیونیستی»، «ترور شهید صیادخدایی»، «خرابکاری در تأسیسات هسته‌ای»، «وضع تحریم‌های جدید علیه کشورمان در حوزه پتروشیمی»، «دزدی محموله نفتکش ایران در آب‌های یونان»، «اعلام جایزه برای کسب اطلاعات درباره سپاه» و... تنها بخشی از اقدامات خبیثانه آمریکا و همپالگان اروپایی‌اش علیه جمهوری اسلامی ایران در چند ماه اخیر بوده است.
آمریکایی‌ها مدت‌هاست عقیده دارند و این عقیده خود را پنهان هم نکرده‌اند که هیچ نوعی از فشار خارجی بدون وجود یک شبکه همکار در ایران که فشار را به سازش ترجمه کند کارآمد نیست. کارکرد اصلی شبکه همکار غرب در داخل ایران این است که فشار خارجی را به زبان سیاست و رسانه ترجمه کرده و تلاش ‌کند فضایی به‌وجود بیاورد که گویی بدون تن دادن به سازش و پذیرفتن درخواست‌های طرف مقابل هیچ راهی برای خلاصی از فشارها وجود ندارد. از این منظر وجود جریان غربگرا در داخل کشور که دائما تلاش می‌کند منافع ملی را منطبق با خواسته‌های غرب و هزینه مقاومت مقابل درخواست‌های آن را بسیار بزرگ‌تر از آنچه در واقع هست جلوه دهد، مکمل پروژه تحریم است.
به عبارت دقیق‌تر‌، آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را دوباره آغاز و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دو پاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهم‌ترین سرمایه‌های آمریکا در ایرانند.
به واقع ایران اسلامی اگرچه در جبهه تقابلات خارجی با دشمنان تا دندان مسلحی مواجه است اما در داخل نیز با چنین جریانات و اشخاصی مواجه است که به اسم آزادی بیان و رسانه و روشنفکری دقیقا مشغول پخت و پز مفروضات دشمن و زمزمه مقولاتی در گوش جامعه هستند که هرگز به صلاح کشور نیست.
تاباندن نور به این ابعاد تاریک از فضای سیاست ایران و رسوا کردن چنین خطوط خطرناکی که خواسته یا ناخواسته «اصل استقرار نظام اسلامی» را هدف قرار می‌دهد، از مهم‌ترین وظایف دلسوزان و دغدغه‌مندان کشور است.